به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مهرنوش قربانعلی، منتقد ادبی در آیین رونمایی از مجموعه شعر «افتادن از حواس» سروده نرگس باقری که هفته جاری درخانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، عنوان کرد: زن در شعراین شاعر یکی از رمزهایی است که در هر روایت شعری رمزگشایی متفاوتی نیاز دارد زیرا زن در این کتاب بیش از آنکه هویت فردی داشته باشد، بخشی از هویت مونث در دوره های تاریخی گوناگون است. این زنها گاه همزمان در شعر احضار می شوند و گاه در هر شعر به مرور بازهای زمانی در این هویت چند تکه در برههای تاریخی، اسطورهای پرداخته میشود. زنی که در این شعرها تصویر کردهاند، زن احضار شده در کتاب «افتادن از حواس» هویت مونث بازنمایی شده در شعرها با آنچه در پیشینه سه دهه پیش از خود از دهه هفتاد تا امروز در شعر زنان بازتاب و حضور یافته است، تفاوت دارد، نه رویکرد اعتراضی و دادجویی و به چالش کشیدن تاریخ مونث پیش از خود در دهه هفتاد را دارد، نه مانند دهه هشتاد غنایی نمود یافته است و نه زیر و بم های اجتماعی شعر دههی نود در آن بازنمایی شده است.
وی تاکید کرد: بازخوانیهای هویت مونث یا زن احضار شده در کتاب، سیمای زنی شده که درد در تمامی تعابیر تاریخی، افسانهای و اسطورهای را نشان میدهد.
رؤیا تفتی، پژوهشگر ادبی نیز به بررسی جایگاه زن در این اثر پرداخت.
وی با اشاره به سطر «ای ترجیح بلامرجح!» از یکی از شعرهای این کتاب و معنای آنکه یعنی من نمیتوانم چیزی را بر دیگری ترجیح دهم و همه اتفاقات را در شعر میآورد، گفت: این نگاه هم یک مقداری زنانه است، مثل زنی که همهی بچههایش را دوست دارد، شاعر هم نمیتواند یکی از سوژه ها را انتخاب کند و بیشتر به آن بپردازد و نمیتوان موضوعی که وجه غالب این شعرها باشد را مشخص کرد. تفاوتی که این کار دارد این است که در کلاژها انگار یک فعل و انفعالات شیمیایی رخ داده است. در کلاژهای دیگر میشود تکه ها را از هم مشخص کرد اما درین مجموعه نمیتوان از هم جدایشان کرد. شاید بشود سطری را حذف کرد اما یک فضایی را از دست میدهیم. ضمن اینکه رفت و آمدهایی در شعر است، یک چیزی که میآید ربط پیدا می کند به سطر بعدی یا قبلی و این تغییر و تبدلها در یک صورت میتوانند سطحی نشوند و آن این است که درونی شاعر شده باشد، این اتفاقات که درین مجموعه افتاده، اتقاقاتی نیست که در سطح افتاده باشد و اینها درونی شده شاعر است و به شکل طبیعی اتفاق افتادهاند.
حمیدرضا شعیری، استاد دانشگاه و منتقد ادبی نیز در سخنانی عنوان کرد: میتوان افتادن و دوباره متولد شدن را در این شعرها دید و هر کجا که پیشنهاد صدا یا کلمه داده میشود راه برای بازگشت به زندگی باز است. چرا صدا و بازگشت به صدا و خواندن مطرح می شود؟ برای اینکه صدا به مثابه ی اسطوره است. ما در اسطوره ها هرمس را داریم به معنای خدای سخن، خدای کلام که پسر زئوس است. تصویری که از اسطورهها داریم تصویر پایدار و ماندگار است، اسطورهها قدرتمند هستند و این توانایی را دارند که اسیر زمان و مکان نشوند، برای همین است که شاعر در این مجموعه به صدا و به آواز و کلمه برمیگردد.
وی در ادامه به هستیشناسی بدن در شعرهای این مجموعه نیز اشاره کرد و افزود: ما به واسطه تن و انداممان، چیزهایی را میبینیم که هیچوقت ذهنمان نمیبیند. این به آن معناست که تن ما چیزهایی را بلد است و میداند که هیچوقت ذهن ما نمیداند. این رقابت بین تن و ذهن یک رقابت بسیار جدی است بنابراین تن معنادار یعنی تنی که فضا را اشغال میکند یا تنی که فضا را به خود اختصاص میدهد تا از طریق فضادارشدن معنا دهد به همین دلیل است که راوی در این شعرها برای حضور در فضا و اشغال فضا تلاش میکند و هر کجا که میافتد و دچار اضمحلال میشود ققنوسوار دوباره برمی خیزد و راهکارهایی پیشنهاد میدهد.
فرزاد کریمی، شاعر و نویسنده نیز ب بحث خود را به مرئی کردن امر نامرئی در شعرهای نرگس باقری اختصاص داد و در گفتارش شاعر را در تلاش برای ریختن درونیاتش در قالب شعر و زبان تصویر کرد در حالی که دائم در تلاش برای فاصله گذاری با خود است.
وی تاکید کرد: شگرد شاعر برای فاصلهگذاری، بازیهای زبانی ست. این زبان معناگریز و نامتعین یکی از دلایل استفادهاش همین فاصلهگذاری است. بازی زبانی منطق زبان و لوگوس را میشکند. مدام شاعر در معرض تاثرهایی است که به واسطه زیست زنانه در جامعه به او تحمیل میشود. تمام تغییرها اتفاق میافتد تا راوی متاثر شده و تغییر کند. به نظر میرسد تلاش شاعر برای مرئیکردن امر نامرئی به نتیجه نرسیده است.
مجموعه شعر «افتادن از حواس» مشتمل بر ۵۸ شعر و در ۸۰ صفحه از سوی نشر خاموش عرضه شده است.
نظر شما