سي و ششمين شماره ماهنامه تخصصي اطلاعرساني و نقد و بررسي كتاب با عنوان «كتاب ماه فلسفه» ويژهنامه «ايمانوئل كانت 3» به سردبيري علياوجبي از سوي خانه كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد.\
سخن سردبیر این شماره با موضوع «باز هم كانت؟!» براي سومين بار به مطالعه آرا و انديشههاي كانت پرداخته است. علی اوجبی مینویسد: «اواسط سال گذشته كه با مشورت شماري از اساتيد حوزه فلسفه بنا شد ويژهنامهاي براي كانتپژوهي داشته باشيم، تصور نگارنده اين بود كه اختصاص يك شماره از مجله براي اين مهم كافي است. اما پس از بررسيهاي اوليه دريافتم كه از دو جهت به خطا رفتهام:
نخست آن كه گرچه كانتپژوهي در ايران سابقه چنداني ندارد و آشنايي جدي جامعه فرهنگي ما با اين متفكر نامآور و تاثيرگذار به سال 1315 شمسي و خطابه وثوقالدوله در دانشگده معقول و منقول باز ميگردد و پس از آن تا پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در سال 1357 شمسي آثار منتشره در باب آرا و انديشههاي كانت به شمار انگشتان يك دست نيز نميرسد. اما خوشبختانه در طي سه دهه اخير، شمار بسياري از نوشتههاي كانت و پژوهشهاي جدي متفكران غربي به فارسي برگردانده شده و كتابها و مقالات ارزشمند متعددي مسير پرپيچ و خم و دشوار منتهي به منظومه فكري كانت را سهل و آسان نموده و چهره درخشان اين انديشمند عميق دشوارنويس را براي نسل جوان ترسيم كرده است؛ و موج بزرگي از پاياننامههاي دانشجويي نيز به اين سو گسيل يافته است.
تحليل گرايش فزاينده جامعه فلسفي ما به سوي كانت در عين اعتراف به اهميت آن، از حوصله اين كوتاه سخن خارج است. شايد بتوان مشابهت مباحث طرح شده از سوي كانت با مسائل فلسفه اسلامي و نيز اشتراك او با فيلسوفان مسلمان در شيوه استدلال و همچنين تبيين فلسفي دو مساله چالش برانگيز نسل معاصر يعني سكولاريسم و مدرنيته را از جمله مهمترين علل اشتياق روز افزون به كانتپژوهي در ايران به شمار آورد.
در هر صورت، بنابر آنچه گفته شد، بديهي است كه انعكاس گزارش كوتاه كارنامه درخشان كانتپژوهي در ايران، در قالب صفحات محدود يك شماره مجله كتاب ماه فلسفه هيچگاه ميسر نخواهد بود.
عامل مهمتر اين كه ژرفا و تنوع ابعاد و زواياي متعدد انديشههاي اين فيلسوف بلند آوازه به حدي است كه ارائه دورنمايي از آن نيز حجم معتنابهي از صفحات مجله را براي سالهاي متمادي به خود اختصاص خواهد داد.
از اينرو، پس از انتشار دو شماره 30 و 31 بر آن شديم لااقل دفتر سومي را هم در برابر ديدگان مشتاقان مباحث كانتپژوهي بگشاييم. "آب دريا را اگر نتوان كشيد / پس به قدر تشنگي بايد چشيد".»
در بخش جستار، دكتر غلامعلي حداد عادل موضوع «علل گرايش يه مطالعات كانتي در ايران امروز» را دستمايه مقاله خود قرار داده و مينويسد: «كانت فيلسوف بزرگي است و صرف عظمت او كافي است تا در همه جاي جهان، متفكران و اهل حكمت به بحث و فحص در آثار او گرايش داشته باشند. بعضي از مورخان فلسفه، مقام او را در فلسفه جديد همانند ارسطو در فلسفه قديم دانستهاند. اگر چه قياس فلسفه با علوم رياضي و تجربي قياس معالفارق است، اما خود وي تحولي را كه در فلسفه ايجاد كرده نظير انقلابي ميداند كه كپرنيك در علوم نجوم و كيهانشناسي پديد آورده است. كانت سعي كرده است بر پايه اصول فلسفي خود، تفسير و تبيين جامعي از همه حوزههاي فلسفي به دست دهد. نظام فلسفي جامع او به درختي ميماند كه از ريشه واحد آن متافيزيك خاص او (كه متافيزيك طبيعت است، نه متافيزيك ماوراي طبيعت) سربرآورده و از اطراف آن شاخههاي ستبري مانند حكمت عملي و فلسفه اخلاق و فلسفه علم و فلسفه هنر و فلسفه دين و سياست و تعليم و تربيت روييده است.
كانت با فلسفه خود، نماد و نشانه بارز يك فرهنگ است؛ فرهنگي كه معرف عصر روشنگري است و بر پايه اومانيسم بنا نهاده شده است. ميتوان گفت آن بذري كه با عبارت معروف "من فكر ميكنم، پس هستم" به دست دكارت در زمين تفكر فلسفي اروپا كاشته شد، در تفكر كانت به صورت همان درخت پرشاخ و برگي درآمد كه بدان اشاره كرديم و در فلسفه نيچه به بار نشست و ميوه و محصول آورد.
به اعتبار همه اين خصوصيات و مزايا، و يا بعضي از آنها، كانت، از حدود دويست و سي سال پيش تاكنون، يعني از زمان انتشار طبع اول نقد عقل محض تا به امروز، فيلسوفي مورد توجه بوده و برخلاف بعضي از فيلسوفان ديگر، هرگز به تاريخ فلسفه نپيوسته است. در دويست سال اخير، نه تنها متعاطيان مابعدالطبيعه، در هستيشناسي و در بحث معرفت، ناگزير از مواجهه با چالشهاي او بودهاند، بلكه پوزيتيويستها و اگزيستانسياليستها و متكلمان نيز هيچگاه نتوانستهاند حضور و تاثير او را در فضاي عوالم فكري خود ناديده انگارند و انكار كنند.
به اعتبار آنچه گفتيم، كانت فيلسوفي است كه انديشههاي او در همه اقاليم فكري و فرهنگي جهان توسط موافقان يا مخالفان او مطرح ميشود و مورد بحث قرار ميگيرد. با اين حال، اين امر مانع از آن نيست كه در بعضي از اين اقليمها، اقتضائات خاصي براي توجه به كانت وجود داشته باشد. غرض ما از تحرير اين مقاله، اشاره به پارهاي از اين اقتضائات در اقليم فكري و فرهنگي ايران معاصر است.»
«فلسفه مقايسهاي در پرتو اصطلاحشناسي»، عنوان دومين مقاله در بخش جستار است كه توسط مسعود اميد تهيه شده است.
مقايسه اجمالي آراي هيوم و كانت در باب اساس استقرا (صبورا حاجيعلي اوركپور)، نظريه شر كانت: در باب خطرات حب نفس و پيشيني بودن تاريخ (ديويد ساسمن، مصطفي اميري)، نيمنگاهي به كتاب خاستگاههاي فلسفه تحليلي: كانت و فرگه (كبري معماري)، نقد حكم زيباشناختي كانت (تيموتي شان كوئين، مصطفي اميري)، نگاهي به منطق كانت (محمود زراعتپيشه)، نظريه عمل كانت (پاتريك فريرسن، مصطفي اميري)، نگاهي به روششناسي كلي پژوهش و نقد استاد مطهري در مورد فلسفه كانت (مسعود اميد)، عناوين مطالبي است كه در قسمت نقد و بررسي اين شماره درج شدهاند.
نشست كانتپژوهي در ايران با حضور دكتر مجتهدي، دكتر كلباسي، دكتر رحمتي، دكتر سليمان حشمت در بخش «نشست» ماهنامه به چاپ رسيده است.
در بخش «معرفي»؛ دورنمايي از آثار منتشر شده به زبان فارسي اثر زهرا مرادخاني كار و همچنين «كانتپژوهي در دانشگاههاي ايران» عنوان مقالهاي است كه در بخش اطلاعرساني منتشر شده است.
سي و ششمين شماره ماهنامه «كتاب ماه فلسفه» ويژه «ايمانوئل كانت(3)» در 132 صفحه و بهاي 12000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما