سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۰
اپيزود اول؛ كلام ازلي و متن‌هاي فاقد مركز

مهدي فدايي مهرباني، دانشجوي دوره دكتراي علوم سياسي، نويسنده و پژوهشگر: ميان كتاب و تمدن بشري ارتباطي ناگسستني وجود دارد، طوري كه نمي‌توانيم يكي را بدون ديگري در نظر آوريم. چنان كه مي‌دانيم كتابت از آغازين دوران‌هاي بشري وسيله‌اي براي ارتباط فكري و انديشگي ميان ملت‌ها بوده است. هر آن كسي كه حرفي و سخني براي گفتن داشته از كتاب براي ارايه آن سود مي‌جسته است._

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) مهدي فدايي مهرباني، دانشجوي دوره دكتراي علوم سياسي، نويسنده و پژوهشگر: ميان كتاب و تمدن بشري ارتباطي ناگسستني وجود دارد، طوري كه نمي‌توانيم يكي را بدون ديگري در نظر آوريم. چنان كه مي‌دانيم كتابت از آغازين دوران‌ بشري وسيله‌اي براي ارتباط فكري و انديشگي ميان ملت‌ها بوده است. هر آن كسي كه حرفي و سخني براي گفتن داشته از كتاب براي ارايه آن سود مي‌جسته است. با اين حال كتاب از وجهي قدسي نيز برخوردار است. تقدس كتاب هنگامي است كه نخستين كلام الهي براي محمد(ص) او را دعوت به خواندن مي‌كند و اساساً كتاب الله قالب و محملي مي‌شود براي انتقال كلام الله يا پيام خداوند. 


امروزه ارايه كتاب به شيوه ديجيتال مباحث جديدي را مي‌تواند به لحاظ فلسفي مطرح كند. ساختار كتاب‌هاي ديجيتال را مي‌توان متفاوت با كتاب‌هاي سنتي در نظر آورد. در كتاب‌هاي سنتي و مطبوع، با يك مولف مواجهيم كه در نهايت پيامي براي مخاطب يا مخاطباني ديگر دارد. بدين ترتيب، در مكتوبات سنتي براي فهم معنا مي‌بايد از روشي تفهمي و با رويكرد هرمنوتيك روش شناختي عمل كنيم. به عبارت ديگر براي كشف نيت مؤلف سراغ متن مي‌رويم و متن از نوعي اصالت برخوردار است. مؤلف همواره زنده است و با كتاب خود با مخاطبانش سخن مي‌گويد. 

اما در كتاب‌هاي ديجيتال كه با گسترده شدن فضاهاي مجازي ظهور يافته اند،مؤلف به حاشيه رانده مي‌شود و از اين پس اين مخاطبانند كه از اصالت برخوردارند. در عصري كه به قول «بودريار» با نوعي حادّ واقعيت(Hyper reality) مواجهيم، نمي‌توانيم از واقعيت نابي كه به لحاظ هستي شناختي در جهان خارج وجود دارد، سخن بگوييم.
 
بنابراين واقعيت به بيان گادامري با افق مخاطب گره مي‌خورد و هر متني دچار نوعي دور هرمنوتيكي مي‌شود. نتيجه اين خواهد بود كه متن‌ها داراي نوعي ساختار الماسي شكل خواهند بود كه در نقاط اتصال خطوط، خطوط ديگري منشعب مي‌شوند و آن خطوط نيز به خطوط ديگري منتج مي‌شوند. نمونه مصداقي متن‌هاي مصداقي در فضاي مجازي اينترنت قابل مشاهده است؛ مؤلفي متني مي‌نويسد و از آن پس علاوه بر لينك‌هاي متعددي كه با مطالب مشابه خود مي‌يابد، به مقدمه‌اي بدل مي شود كه از اين پس مورد شرح و تفسيرهاي گوناگون و حتي متعارض مخاطبان است. اصطلاحاً در زبان اينترنتي كامنت (Comment) كه معادل انگليسي تفسير است، دقيق‌ترين واژه براي چنين متن‌هايي به شمار مي‌آيد. 

در اين شرايط به راستي با مرگ مؤلف چنان كه پست مدرن‌ها ادعا دارند، مي‌رسيم. هر مؤلف يك متن را تنها يك بار مي‌نويسد و مرگي ناگهاني كنار مي‌رود. از اين پس با مخاطباني مواجهيم كه خود مؤلف نيز هستند؛ مخاطب ـ مؤلفيني كه آنها نيز مورد تفسيرها و خوانش‌هاي بعدي‌اند. در اين شرايط براي فهم معناي موجود در متن از روش هرمنوتيك روش‌شناختي استفاده نمي‌كنيم، بلكه با هرمنوتيك فلسفي مواجهيم. زيرا متن در درون زمينه و سنت و افق مخاطب است كه معنا مي‌يابد و بدون افق هيچ متني حاوي معنا نخواهد بود.
 
ديگر نبايد به دنبال معرفتي كه در متن نهفته است باشيم، بلكه اساساً با «معنا» به مثابه پديد‌ه‌‌اي كه مختص به هريك از انسان‌هاست مواجهيم. پيگيري اين نكته كه كتاب در اين شرايط چه سرنوشتي خواهد داشت را به اپيزود دوم اين مقاله واگذار مي‌كنيم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط