یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۰
استخاره و تفال در نگاه بزرگان دين

کتاب «كندوكاوي درباره استخاره و تفال» نوشته ابوالفضل طريقه‌دار از سوي موسسه بوستان کتاب تجديد چاپ شد.\

به گزارش خبرگزاري کتاب ايران(ايبنا)، اين اثر، از جنبه‌هاي مختلف به بحث درباره مباني، روش‌ها و انواع استخاره از ديدگاه قرآن و روايات مي‌پردازد.

عقل، نعمت بزرگي است كه خداوند متعال به بشر ارزاني داشته است. انسان با چراغ عقل مي‌تواند راه‌هاي تاريك زندگي را به سهولت طي كند و از خطرگاه‌هاي آن به سلامت بگذرد. هركس كه اين چراغ را در خود فروزان نگه داشت دنيا و آخرت او روشن و پرفروغ است. در قرآن، سفارش زيادي به باروري عقل و هم بهره‌وري از آن شده است.
 در اين كتاب عظيم، بدترين موجودات آنانند كه انديشه‌گر نيستند: «ان شر الدواب عندالله الصم البكم الذين لا يعقلون؛ بدترين موجودات نزد خدا كساني هستند كه (از شنيدن و گفتن حرف حق) كر و لالند كه اصلا تعقل نمي‌كنند (انفال، آيه 22)». اساسا يكي از علل مهم بعثت پيامبران نيز همين بوده است كه عقل‌هاي آدميان را شكوفا سازند و دفينه‌هاي آن را استخراج كنند؛ چنان كه امام ‌علي(ع) در خطبه اول كتاب شريف نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: «و يثيروا لهم دفائن العقول؛ پيامبران آمدند تا گنج‌هاي پنهاني عقل‌ها را آشكار سازند».

تكيه بر عقل و استفاده از اين چراغ روشني‌بخش، تا آن حد پراهميت است كه در شرع هم يكي از منابع استنباط احكام به شمار مي‌رود و رابطه تنگاتنگي ميان آن دو برقرار است؛.تلازم بين عقل و شرع با اين قاعده مشهور بيان شده است: «كل ما حكم به الشرع حكم به العقل و كل ما حكم به العقل حكم به الشرع؛ هرچه را شرع بدان حكم كند، عقل نيز حكم مي‌كند و هرچه را عقل حكم دهد، شرع نيز حكم خواهد كرد.» پس عقل، چراغي است هم دوش شرع كه در مسير استنباط احكام، نور مي‌پاشد و فقيهان را در عبور از قله‌هاي صعب‌العبور اجتهاد مدد مي‌رساند.

مشورت
در اعتقادات اسلامي به عواملي كه در تصميم‌سازي خردمندانه دخيل‌اند و عقل را در حقيقت‌يابي و شفاف‌انديشي، مدد مي‌رسانند، تاكيد فراوان شده است كه مهم‌ترين آنها «مشورت» است. مشورت ـ‌كه همان «انديشه جمعي» است‌ـ بسياري از گره‌هاي كوري كه عقل فردي، قادر به گشودن آنها نيست به راحتي مي‌گشايد و بر نقاط تاريك نور مي‌تاباند. پيامبر خدا(ص) ـ‌كه عقل كل ناميده شده‌ـ از طرف خدا موظف بود كه در برخي از كارها با اصحاب خود مشورت كند: «و شاورهم في الامر؛ اي پيامبر، در كارها با آنان مشورت كن (آل‌عمران، آيه 159)». در احاديث نيز مشورت، بهترين پشتيبان و برترين عامل دل‌گرمي است: «لاظهير كالمشاورة (نهج‌البلاغه، كلمات قصار 54)».

با مشورت، نقص عقل فردي تا حدود زيادي جبران مي‌شود و مجموعه‌اي از اطلاعات و تجربيات گران‌بها، كه ديگران در طي سال‌هاي بسياري بدان‌ها دست يافته‌اند، به آساني در دسترس قرار مي‌گيرد. كساني كه به مشورت معتقدند و حاصل آن را در عمل به كار بسته‌اند از زيان‌هاي مادي و معنوي فراواني جسته‌اند.

در واقع ما در اين مشورت‌ها، خير و خوبي خود را مي‌جوييم؛ كاري را در نظر گرفته و درباره آن، انديشه كرده‌ايم ولي از يك سو به خاطر پيچيدگي موضوع و از سوي ديگر، برد محدود تفكر، هنوز در ترديديم، پس به ناچار عقل‌هاي ديگر را هم به ياري مي‌طلبيم تا ما را در جهت ادراك و هشياري، كمك كنند.

هنگام استخاره
استخاره در ميان تعداد كثيري از اقشار مختلف جامعه از زن و مرد، شهري و روستايي از پزشك و مهندس تا روحاني و مرجع تقليد، از كارگر و تاجر و كاسب تا حقوق‌دان و نويسنده و معلم و روشن‌فكر، معتقدان پروپاقرصي دارد. ولي تعداد قابل ملاحظه‌اي از اين افراد، نخست آن كه هنگام رجوع به استخاره را نمي‌دانند و يا به پيش شرط‌هاي آن، وقوف و توجه چنداني ندارند، به طوري كه قبل از تفكر و سنجش و مشورت، فورا به استخاره متوسل مي‌شوند. دوم اين كه از انواع استخاره، فقط استخاره با قرآن و تسبيح و كاغذ(رقعه) را مي‌دانند و از گونه‌هاي ديگر آن، يعني، استخاره مطلق، قلبي و مشورتي بي‌اطلاع‌اند. شايد از همين‌روست كه استخاره در نزد مخالفان، دعوت به ترك انديشه و مشورت، تلقي شده است، حال آن كه استخاره به موقع و به جا و با رعايت تمامي آداب و پيش شرط‌هاي آن، مرحله نهايي خردورزي است و به هيچ‌رو، ذبح تفكر و ترك مشورت و دعوي غيب‌داني و آينده‌خواني نيست؛ خصوصا سه نوع استخاره مطلق، قلبي و مشورتي ـ‌كه روش و آداب آنها در كتاب حاضر آمده است‌ـ مرحله تكميلي و ضروري هر تصميم‌گيري عاقلانه و سنجيده است. عقل سليم حكم مي‌كند كه كارها با اراده قوي و دل‌گرمي و «گواهي خاطر» آغاز شود تا فرجامي نيكو داشته باشد؛ به قول صائب:
             مرا ز خضر طريقت، نصيحتي ياد است
                              كه بي «گواهي خاطر» به هيچ راه مرو

ديدگاه‌ها درباره استخاره
اساسا بايد گفت كه در باب استخاره و تفال، سه ديدگاه وجود داشته و دارد: افراطي، تفريطي و معتدل.
ديدگاه نخست، از آن كساني است كه با عقل از سر خصومت درآمده‌اند و در هركار جزئي، پيش از سنجش و استشاره به تفال و استخاره، رو آورده‌اند. اين دسته عملا مي‌گويند: عقل محدود، قادر نيست خير ما را نشان دهد، و مشورت نيز در واقع، رايزني با عقل‌هاي محدود ديگران است، پس چه بهتر كه در همان ابتداي كار، با گشودن مصحف و يا چنگ زدن به تسبيح، از آگاه مطلق و خداوندگار هستي، راه درست و خير واقعي خود را بخواهيم.

ديدگاه دوم به كلي منكر استخاره و تفال است و اين دو را دريچه‌هايي مي‌داند كه دست پندار آدمي به روي دنياي غيب گشوده است. اين ديدگاه معتقد است: «تا وقتي انسان ظلوم جهول، ديوان طالع خود را به دست منشيان قضا و قدر مي‌داند و از توان‌هاي خويش، بي‌اطلاع است و تا هنگامي كه انسان، سرنوشت خود را فرآورده "كارگاه غيب" و به هم بافته "تقدير و گناه" مي‌شناسد و از تاثير وجود خود، غافل است، در هرجا كه دريچه‌اي به دنياي غيب سراغ گيرد چاره‌اي ندارد جز آن كه گردن دراز كند و از آن جا با بيم و اميد، نقش سرنوشت ناپيداي خويش را در آفاق دوردست دنياي ديگر، جست‌وجو كند». اين ديدگاه، نسبت به استخاره و تفال، تصوري به مراتب پراشتباه‌تر از ديدگاه اول دارد.

ديدگاه سوم، با وقوف بر منزلت عقل و شناخت از جايگاه مشورت، به گونه‌اي استخاره و تفال را تبيين و سپس تاييد مي‌كند كه عين خردورزي و در راستاي انديشه‌گري است. يكي از طرفداران دانشمند و خرافه‌ستيز اين ديدگاه، علامه طباطبائي، فيلسوف و مفسر بزرگ اسلامي است كه نظريه خود را اين گونه تبيين مي‌كند: «حقيقت امر اين است كه انسان وقتي بخواهد، دست به كاري بزند ناچار است زير و روي آن را بررسي نمايد و تا آن جا كه مي‌تواند فكر خود را ـ‌كه موهبتي خدادادي است‌ـ به كار اندازد و چنان‌چه از اين راه نتوانست صلاح خود را در آن كار، تشخيص دهد؛ ناگزير بايد از ديگران كمك فكري بگيرد و تصميم خود را با كساني كه صلاحيت مشورت و قوه تشخيص صلاح و فساد دارند در ميان بگذارد تا به كمك فكر آنها خير خود را در انجام و يا ترك آن كار، تشخيص دهد. و اگر از اين راه هم چيزي دستگيرش نشد، چاره‌اي ندارد جز اين كه به خداي خود متوسل شده، خير خود را از او مسئلت نمايد، كه اين همان "استخاره" است. و نبايد اين كار را "دعوي علم غيب" دانست و نيز نبايد آن را "تعريض به شوون الوهيت پروردگار" نام نهاد، هم‌چنان كه مشورت را هم نبايد، به خيال اين كه تشريك غير خداي متعال در امور خود است، شرك ناميد».

چه كسي استخاره كند؟
مطالب گذشته، اشاره‌اي بود به سه ديدگاه مهم در خصوص استخاره و تفال. ولي در اين مورد يك نكته ظريف را ـ‌كه در واقع اصل و اساس استخاره است‌ـ هميشه بايد در نظر داشت و آن، اين كه: استخاره، صرفا يك تضرع شديد دروني و شخصي و يك نوع حالت عرفاني است كه در لحظه ترديد و دو دلي به فرد استخاره كننده دست مي‌دهد، به طوري كه با همه وجود، خود را از درون با مبدا اعلي پيوند مي‌زند و از او راه و چاره مي‌طلبد. از همين‌روست كه در احاديث معصومين(عليهم‌السلام) وارد شده است كه: «هركس خودش استخاره كند». چنان‌كه علامه مجلسي(ره) مي‌گويد: «سيدبن طاووس(ره) گفته است: "من حديث صريحي نديده‌ام كه كسي براي ديگران استخاره كند و اصل آن است كه هركس براي خودش، استخاره نمايد"».

علامه مجلسي در بيان اين مطلب مي‌گويد: «اولي و احوط آن است كه هركس براي خودش استخاره كند، زيرا ما هيچ حديثي نداريم كه شخصي به وكالت از ديگري استخاره نمايد، و اگر وكالت در استخاره، جايز و يا بهتر بود، شايسته و سزاوار بود كه اصحاب، از امامان(عليهم‌السلام) تقاضاي استخاره نمايند و اگر چنين چيزي مي‌بود، نقل مي‌شد و دست‌كم، يك روايت در اين مورد به ما مي‌رسيد. به علاوه آن‌كس كه مضطر و حاجت‌مند است، اگر خودش استخاره كند به اجابت نزديك‌تر است و دعاي او به اخلاق در نيت، نزديك‌تر است».

كتاب حاضر از دو بخش تشكيل شده است. استخاره، و تفال و تطير، عناوين بخش‌هاي اين اثرند.

چاپ هفتم کتاب «كندوكاوي درباره استخاره و تفال» در شمارگان 700 نسخه، 220 صفحه و بهاي 29000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط