كتاب «حكومت اسلامي در كوثر زلال انديشه امام خميني(ره)» تهيه و تدوين شده توسط مجله حوزه از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد.\
زعامت امام خميني(ره) به مرجعيت، حيات نويني بخشيد. به همگان فهماند كه مذهب و دينداري، در فطرت آدمي جاي دارد و غبار ماديگرايي نميتواند جلوه حقيقت را از رونق بيفكند و فرزانگان ديانت را از بها و منزلت ساقط كند. امام، در چهره يك مرجع مذهبي توانست اقتدار مكنون مرجعيت را نشان دهد. اعتلاي امت را در پرتو آن قدرت، به نمايش آورد. در روزگاراني كه بيگانگان آن را به سخره ميگرفتند و خوديها كه از قوت آن غفلت داشتند، امام پاي به صحنه نهاد و با شجاعت و شهامت خويش، نشان داد كه اين ابزار، كاردان ميطلبد و آنگاه كه در اختيار اهل افتد، خواب همزادان اهريمن را تيره و تار ميكند.
چنين شد كه مرجعيت، از منصبي حاشيهاي به اقتدار خويش بازگشت. نقطه مركزي وحدت امت و نوك پيكانستيز با دشمن شد و در اين ميان نقش و منزلت امام، به سان آفتاب عالمتاب ميدرخشد.
مسووليت مرجعيت
مرجعيت، نهادي ارجمند و پرمسووليت است، حتي در حوزه وظايف ديرينش ـالبته با كاستيهايي همراه بوده و هست و وظايف سنگيني را كه بر دوش داشتهـ پاسخگويي مسائل ديني، موضعگيري در مسائل حاد سياسي و اجتماعي، حضور در اداره سازمان روحانيت، رسيدگي به ضعفا و محرومان و... گوشهاي از اين مسووليتند.
به اعتقاد نويسنده اين اثر، بيترديد اهميت وظايف، بر سنگيني مسووليت ميافزايد. تنها گروهي از عالمان ديني را توان آن است كه در عرصه اين مقام برآيند و ايفاي تكليف كنند. ديانت مردم، گوي ميدان كودكان نيست كه اين و آن به سوي خود كشند. كاري خرد و راهوار نيست تا هر تازه واردي، ذوق ورود بيابد و قوت خويش را به آزمايش آورد.
متاسفانه در طول تاريخ شكلگيري مرجعيت شيعي كساني بودهاند كه خواستهاند مرجعيت را دكان دونبش تجارت كنند. دام بيندازند، دانه بيفكنند و صيد گيرند. گرچه وجدان حوزوي و مردمي، همواره كيد آنان را دريافته و دولت آنان را ناپايدار كرده است، اما اين از نارسايي سازمان حوزه نميكاهد. به راستي در كدام سازمان اجتماعي و مذهبي سراغ داريد كه افراد بدون هيچگونه ضابطه و ملاك، بالاترين مقام را مدعي شوند و اين دعوي را نشر دهند و با هيچ محاسبه و معاقبهاي روبهرو نباشند. براي دريافت اجازه يك حرفه و پيشه معمولي، حساب و كتابي در كار است و محاسباتي انجام مييابد، اما دعوي مرجعيت به سادگي بساط پهن كردن در كوچه و خيابان شده است! و شايد آسانتر كه در آن جا، گاه و بيگاه، شهرداري هست و سد معبري! و در اين جا...
براساس مطالب كتاب، گروهي مدعياند اشخاص نالايق، در وجدان امت شيعي رسوا خواهند شد، بنابراين جاي افسوس و دريغ نيست. اين سخن، آميختهاي از حق و باطل است. گرچه مرجعيت شيعي در طول تاريخ، از حمايتهاي پنهاني غيبي بهرهمند بوده و وجدان جامعه شيعي را به سوي انتخاب اعلم و اصلح كشانده است، اما در اين ميان، افرادي كه در دام مدعيان دروغين مرجعيت افتادهاند نيز اندك نبودهاند. سرمايهها و امكانات حوزوي كه صرف مقاصد اين گروه شده، خرد و كوچك نبوده است. مهمتر آن كه اين گونه دعوي به پرورش و گسترش جمعي بيخاصيت در حوزهها انجاميد كه در گرداگرد اين مدعيان، نان روز ميخوردند و شكار دين ميكردند.
تاكيد حضرت امام(ره) بر مسووليت مقام مرجعيت، برخاسته از باوري بود كه بدان اشارت شد. ايشان حوزه وظايف مقام مرجعيت را والاتر از آن ميدانستند كه بازگويه احكام طهارت و نجاست اكتفا كند. از آن جمله فرمود: «علماي اسلام با همه زحمتهايي كه ميكشند، با همه رنجهايي كه ميبرند، لكن مسووليتشان زيادتر از اين معاني است. خداي تبارك و تعالي به آنها عزت داده است، به آنها عظمت داده است ديگران را تبع آنها قرار داده، ملت را تابع آنها قرار داده، اينها همه مسووليت ميآورد».
مرجعيت و سياست
امام، دين و سياست را عجين ميديد. دوگانهاش نميانگاشت كه به تقارب نيازمندش بيند، بلكه روح سياست را در پيكره ديانت، مجسم ميديد. اين باور را امام بارها و بارها عرضه ميكرد. دهها اصل فكري ـ عملي امام از اين موضوع برميخاست. نظريه ولايت فقيه، ضرورت مبارزه با حكام جائر، لزوم مبارزه با استعمار و صهيونيسم، ضرورت آيين برائت در حج و دهها مقوله ديگر از اين تلقي نشئت مييافت.
با اين ديدگاه، امام مرجعيت ديني را در احساس وظيفه سياسي مسوول ميدانست. كنارهگيري از صحنه سياست و تكاليف اجتماعي را از آنان برنميتابيد. اين نكته از اهم مسائلي بود كه ديدگاه ايشان را از پارهاي ديگر متمايز ميساخت، از آن جمله ميتوان اين سخن امام(ره) را نمونه آورد: «اين را كه ديانت بايد از سياست جدا باشد و علماي اسلامي در امور اجتماعي و سياسي دخالت نكنند، استعمارگران گفته و شايع كردهاند. اين را بيدينها ميگويند. مگر زمان پيغمبر اكرم(ص) سياست از ديانت جدا بود؟ مگر در آن دوره، عدهاي روحاني بودند و عده ديگر سياستمدار و زمامدار؟... اين حرفها را استعمارگران و عمال سياسي آنها درست كردهاند تا دين را از تصرف امور دنيا و تنظيم جامعه مسلمانان بركنار سازند و ضمنا علماي اسلام را از مردم و مبارزات راه آزادي و استقلال جدا كنند. در اين صورت، ميتوانند بر مردم مسلط شده و ثروتهاي ما را غارت كنند».
تاكيدهاي حضرت امام، موجب شد كه نسل جديد حوزه به اين رابطه رو آوردند و تعهد سياسي را در ارزيابي مرجعيت دخالت دهند و حضور اجتماعي مراجع را شاخصهاي اصلي داوري قرار دهند.
امام و مرجعيت، ولايت مطلقه فقيه از ديدگاه امام خميني(ره) و قرائتهاي گوناگون، مباني و مبادي كلامي ولايت فقيه از ديدگاه امام خميني(ره)، مصلحت نظام از ديدگاه امام خميني(ره) و حكم ثانوي از ديدگاه امام خميني(ره)، عناوين فصول پنجگانه اين اثرند.
چاپ دوم كتاب «حكومت اسلامي در كوثر زلال انديشه امام خميني(ره)» در شمارگان 1200 نسخه، 252 صفحه و بهاي 42000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما