چهارشنبه ۸ دی ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۶
سير و سلوك الهي با هدايت‌هاي علي(ع)

چاپ نخست كتاب «از ذره تا ذروه (نگاهي نو به بايسته‌هاي اخلاقي در مقدمات سلوکي)» نوشته محمود کاوياني از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، در اين مجموعه کوشش شده تا با نگاهي جديد به واکاوي عوامل انحطاط روحي و بازيابي مولفه‌هاي تاثيرگذار، به چگونگي دستيابي به «تقرب الي الله» بپردازد و پنجره‌اي نو به روي مخاطبان بگشايد.

به عقيده نويسنده اثر نيز بي‌توجهي به ارزش‌هاي اخلاقي يكي از عوامل دوري از كمالات روحي و حركت در مسير بي‌هويتي و دوري از خداوند است.

كمي درباره ضرورت و شناخت علم اخلاق 

متاسفانه توجه به علم اخلاق در جوامع کنوني رو به افول و خاموشي است. از زماني که رنسانس علمي وارد جوامع بشر شد، گويا مفاهيم انساني را يک‌جا در کيسه‌اي سربسته نهاده و بر آن مهر نسيان و بطلان زده‌اند. علت اصلي آن است که اين انديشه در جان و ذهن اخلاق‌گريزان تقويت يافته که انسان هرچه هست، آن است که در ظاهر رويت مي‌شود و طبعا نيازمندي‌هاي او نيز در چارچوب حوايج ظاهري‌اش تعريف مي‌شود و البته بديهي است که ظواهر انساني نيازمند علمي به نام «اخلاق» نيست. اين انسانيت از ياد بُرده‌ها، در اين ميدان آن‌چنان يکه‌سواري کرده‌اند که به راستي انسان متحير مي‌ماند، چقدر انساني مي‌بايست در حيوانيت غرق شده باشد که منکر تمام مفاهيم اخلاقي شود. در اروپا مهد تمدن امروزي چنين خودباختگاني بسيار بوده و هستند که در اينجا به دو نمونه از آنها اشاره مي‌شود:

نيچه و ماکياول در تقابل مفاهيم اخلاقي
«فردريک نيچه» متفکر آلماني که در سال 1844 به دنيا آمده، پيروان خود را اين گونه توصيه مي‌کند: «... فکر خدا و زندگي اخروي را بايد کنار گذاشت که آن از ضعف و عجز برآمده، انسان بايد فکر زندگي دنيا باشد و به خود اعتماد کند. اين آغاز خواجگي (سروري) و رهايي از بندگي است. ديگر اين که بايد رافت و رقت قلب را دور انداخت. رافت از عجز است، فروتني و فرمان‌برداري از فرومايگي است، حلم و حوصله و عفو و اغماض از بي‌همتي و سستي است.»

از ديدگاه ايشان، هرچه نفس انسان خواهان آن است و مي‌پسندد خوب است و خلافش بد.

اکنون تصور کنيد جامعه‌اي را که چنين متفکراني در پي به وجود آوردن آنند، چه جامعه‌اي است؟ چه مردمي در آن جا خواهند بود؟ انسان‌هايي خشن، بي‌روح، بي‌هيچ عاطفه و عطوفت. در اين هنگام ترحم، مقوله‌اي است که به سخره گرفته مي‌شود و انسان‌ها همانند حيوان‌هايي‌اند که با پنجه‌هاي آشکار، مترصد دريدن حريفان خودند. آيا قانون جنگلي را اين قدر دهشتناک مي‌توانيد تصور کنيد؟ به يقين حيوانات نسبت به هم‌جنسان و هم‌نوعان خود نيز در بسياري از موارد مهربانند يا حداقل بدون دليل به هم‌نوع خويش حمله نمي‌کنند.

در تفکر خشک و منجمد برآمده از تمدن بي‌روح، همين اندازه ترحم نيز بي‌جاست. پس مي‌بايست گوش جان به توصيه‌هاي «ماکياول» بدهيم: «اگر زمامدار بخواهد بماند و موفق باشد، نبايد از بدي کردن بهراسد و مبادا از شرارت احتراز جويد، زيرا بدون انجام شرارت و بدي، حفظ دولت محال است. بعضي تقواها موجب خرابي و بدذاتي است و بعضي شرارت‌ها باعث بقا و سلامت»!

وقتي به ايشان گفته مي‌شود: نظر شما درباره اخلاق و مذهب چيست، مي‌گويند: «اخلاق و مذهب و ساير تصورات اجتماعي، همه آلت‌دست زمامدار است براي نيل به قدرت، و آن را نبايد در سياست و اداره حکومت و زمامداري دخالت داد».

نويسنده اين اثر در بخشي از كتاب درباره اهداف خود، چنين داد سخن مي‌دهد كه: «آنچه ما به دنبال آن هستيم فرياد اين سخن است که: اي انسان‌ها! بدانيد به غير از ظاهر حيواني، داراي واقعيتي برين و متعالي هستيد؛ پس همه چيز خود را در خوردن، خوابيدن، شهوت‌راني و ارضاي غرايز حيواني جست‌وجو نکنيد، زيرا اگر اين‌ها علائم انسان بودن به شمار مي‌رود همه حيوانات در تمام اين ويژگي‌ها از انسان جلوتر و پيشروترند.
مقدار غذايي را که نهنگي مي‌بلعد يا خوابي را که يک خرس در زمستان مي‌رود و يا شهوت‌راني يک خوک و... به هيچ وجه قابل مقايسه با انسان نيست، و هيچ انساني نمي‌تواند به پاي آنها برسد. حيوانات همه در اين امور رکورد دارند، پس انسانيت را بايستي در جايي غير از اصطبل‌ها و امثال آن جست‌وجو كرد، اگرچه مردم ندانند کجاست».
 
امير مومنان علي(ع) درباره انسان‌هاي خودفراموش چنين مي‌فرمايد: «ظاهر اين‌ها ظاهر انسانيت، اما باطن آنها حيوان [کامل] است، نه راه هدايت را مي‌شناسد تا از آن تبعيت کند و نه طريق ضلالت را باز مي‌شناسد تا از آن اجتناب ورزد، چنين فردي مرده‌اي است در ميان زنده‌ها».

براساس مطالب كتاب، علت تشبيه کردن چنين افرادي به «مرده» در حديث، شايد اين باشد: همان طور که از مرده انتظار خيري نمي‌رود، اينان نيز اين چنين‌اند، علاوه بر آن که اين‌ها به دليل مردار بودنشان (وجود خصلت‌هاي پست) همواره بوي گزنده و متعفني دارند که انسان‌هاي سالم را مي‌آزارد. به همين دليل امام علي(ع) در مواضع گوناگون نهج‌البلاغه از اين خطر، هشدارها مي‌دهد و مي‌فرمايد: «اي انسان! چه چيزي تو را بر گناه جرات بخشيده؟ چه چيز تو را در مورد پروردگارت فريب داده؟ و چه امري تو را به هلاکت خودت مانوس داشته است؟ آيا دردت دوايي ندارد؟ آيا خوابت بيداري ندارد؟ آيا به خودت ترحم نمي‌کني چنان که بر ديگران دل مي‌سوزاني؟ گاهي مي‌بيني کسي در وسط آفتاب خوابيده، [در اثر دل‌سوزي] بر او سايه مي‌سازي، يا براي بيماري که مرض وي را در برگرفته اشک مي‌ريزي و ترحم مي‌کني، پس چه شده است که اين قدر بر درد خودت صبور شده‌اي؟ چه چيزي تو را واداشته که در اين مصيبت‌ها بماني؟ چه چيز تو را از گريه بر خودت مانع شده در حالي که تو عزيزترين فرد نزد خود هستي، پس چرا از خوابي که خشم الهي در آن است بيدار نمي‌شوي؟ در حالي که با غوطه‌ور شدن در معاصي خداوند، هرروز بر غضب او به خود مي‌افزايي، پس درد رخوت و تنبلي‌ات را با تصميمي در قلب مداوا کن، و از خواب غفلت بيدار شو، مطيع خدا باش و با ياد او انس بگير».

فرموده‌هاي حضرت در اين زمينه علاوه بر آن که بسيار هشدار دهند‌ه‌اند، در عين کوتاهي و ايجاز حاوي نگاه عميق معرفتي و سلوکي‌انند. لذا فرمايشات حضرت(ع)، محور مباحث کتاب حاضر شده‌اند، باشد که سوز و گداز عارفانه امام علي(ع) در ما نيز تاثير بگذارد و انقلابي در درونمان ايجاد کند.

امام(ع) سه محور اصلي را گوش زد مي‌فرمايند: «ضرورت يقظه؛ بي‌اعتنايي به رذايل اخلاقي؛ و لزوم تصميم و عزم بر سلوک به سوي خدا».

در انتهاي اين اثر، نمايه‌اي از آيات، روايات، اعلام و موضوعات نيز درج شده است.

چاپ نخست كتاب «از ذره تا ذروه (نگاهي نو به بايسته‌هاي اخلاقي در مقدمات سلوکي)» در شمارگان 1500 نسخه، 248 صفحه و بهاي 41000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط