محمدعلي مجاهدي (پروانه) در همايش «عرفان در عاشورا» گفت: قبل و پس از انقلاب افرادي نظير آيتالله مطهري و دكتر علي شريعتي تلاشهايي را براي ارايه خوانشي جديد از عاشورا ارايه كردند. آنان در كتابهاي خويش هشدار دادند كه تنها تكيه بر قرائت ماتمي عاشورا، سودي ندارد._
بيوك عليزاده در ابتداي سخنانش درباره تجره ديني گفت: تجربه اقسامي دارد كه تجربه حضوري، يكي از آنهاست. اين تجربه از سنخ علم حضوري است؛ نظير آن چه در زندگي روزمرهمان با آن مواجهيم. تجربههاي غيرعادي نيز به ديني و عرفاني تقسيم ميشوند. تجربه عرفاني از كشف و شهودها پديد ميآيد كه عارف در خلال سير و سلوك به آن ميرسد و دركهاي خاصي را حصول ميكند.
وي با اشاره به تجربه وحياني، گفت: اين تجربه بر خلاف ساير تجربهها، ويژه پيامبران است، پيامبراني كه از سوي خداوند برگزيده ميشوند.
اين نويسنده، مجموعه نيايشها را مربوط به تجربه ديني برشمرد و گفت: دعاهاي ائمه(ع) بخش مهمي از تجربه ديني ما شيعيان را تشكيل ميدهد، اما بايد در نظر داشت كه دعا خواندن با دعا كردن تفاوت دارد.
وي افزود: جامعهشناسان دين معيارهايي را براي سنجش تدين جوامع در نظر ميگيرند كه يكي از آنها دعا خواندن است، اما اين دعا خواندن جزو تجربههاي ديني نيست، بلكه دعا كردن جزو اين تجربهها به شمار ميآيد. دعا كردن به دنبال احساس نياز فرد به گفتوگو با خداوند شكل ميگيرد.
عليزاده تاكيد كرد: دعا خواندنهاي دستهجمعي با صداي بلند بدون اين كه معناي آن از سوي خوانندگان دعا درك شود، به معناي دعا كردن و تجربه ديني نيست. واژه دعا از «دعو» به معناي خواستن ميآيد. ما خدا را ميخوانيم و از او ميخواهيم تا چيزهايي را در اختيارمان قرار دهد يا از ما برطرف كند. دعا به معناي نياز گفتن و مناجات به معناي راز گفتن است.
وي افزود: احساس نياز به دعا كردن در حالتي به انسان دست ميدهد كه فلاسفه اگزيستانسياليست از آن به تنهايي تعبير ميكنند. اين تنهايي با احساس تنهايي در درك عمومي متفاوت است. اگزيستانساليستها معتقدند كه اين احساس تنهايي حتي اگر فرد با ديگران و در جمع باشد نيز وجود دارد. آنان در شرح اين احساس از اصطلاح ازدحام تنهايان استفاده ميكنند.
عليزداه با بيان اين كه «فلاسفه از طريق آثار خداوند به او استدلال ميكنند» گفت: امام حسين(ع) در دعاي عرفه اين نوع از استدلال را تخطئه ميكنند. افلاطون روح انسان را داراي سه حالت دانستن، توانستن، احساس نياز و اراده ميداند. نظريه ملاصدرا درباره ساحات روح انسان به نظريه افلاطون نزديك است. اين دو نظر در برابر نظر ارسطو قرار ميگيرند كه معتقد بود ذات نفس و قواي نفساني با يكديگر متفاوتاند، اما مرتبط با يكديگرند.
عضو هيات علمي دانشگاه امام صادق(ع) بار ديگر بر تفاوت دعا خواندن و دعا كردن تاكيد كرد و گفت: با در نظر گرفتن چنين ملاحظاتي ميتوان مجموعه نيايشها را تحليل كرد.
سپس محمدعلي مجاهدي، شاعر آييني و عاشورايي، گفت: در سدههاي نخستين اسلام هيچ نشانهاي از شعر و ادب عاشورايي در متون كهن اسلامي وجود ندارد، به نحوی که گويي سكوتي مرگبار در قلمروی ادبيات فارسي حاكيمت پيدا كرده بود. در آثار نيمه دوم سده چهارم، سال 352 قمري، احمدبن ديلمي بر بخشي از عراق فعلي و نواحي جنوبي ايران حاكم شد. او كه از خانداني اصيل و نژاده بود، به قلمروی تحت سيطرهاش دستور داد كه روز عاشورا به صورت علني برگزار شود و مردم به عزاداري بپردازند. نخستين جوانههاي شعر عاشورا نيز در همين سالها نمايان شد. حكيم كسايي مروزي در اين دوران كتابهاي شعري نوشت. همچنين واعظ كاشفي كتاب «روضه الشهدا» را به نگارش درآورد كه اساس آن بر پايه احساس و خوانش ماتمي استوار بود. اين اثر تا 450 سال در مجلسها خوانده ميشد، به طوري كه عنوان «روضه» كه به مجالس عزداري اطلاق ميشود، از همين كتاب گرفته شده است.
مجاهدي ادامه داد: در زمان مشروطه اقداماتي براي نگارش كتابهايي شامل بازخواني مجدد عاشورا انجام گرفت كه به نتيجه نرسيد. خوشبختانه قبل و پس از انقلاب بزرگاني نظير آيت الله مطهري و دكتر علي شريعتي تلاشهايي را مبني بر ارايه خوانشي جديد از عاشورا ارايه كردند. آنان در كتابهاي خويش هشدار دادند كه تنها تكيه بر قرائت ماتمي عاشورا، سودي ندارد. كتاب سه جلدي «حماسه حسيني» آيت الله مطهري حاوي همين ديدگاههاست.
وي با اشاره به قرائتهاي عرفاني از عاشورا گفت: اين قرائتها بيش از صد و پنجاه سال است كه در شعر فارسي شكل گرفته و هنوز دوام دارند. مرحوم عمان ساماني، دومين فرد شاخص اين جريان است كه با ارايه خوانشهاي عرفاني از عاشورا توانسته مطالب ناب و سرهاي را در اختيار علاقه مندان قرار دهد.
نظر شما