چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۵
سه روایت برگزیده درباره پیامبر مهربانی‌ها

علی‌الله سلیمی، نویسنده، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی در این یادداشت به بررسی و معرفی کتاب «پیامبر رحمت» پرداخته است.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - علی‌الله سلیمی، منتقد ادبی: تألیف و انتشار آثار ادبی در حوزه ادبیات دینی در سال‌های اخیر از نظر کمّی و کیفی رشد قابل توجهی داشته و دارد و در این میان، شاخه ادبیات داستانی یکی از پُربارترین‌ها در این ساحت ادبی است که همواره با اقبال نویسندگان و مخاطبان مواجه بوده و هست. در سه بخش «رمان»، «داستان بلند» و «داستان کوتاه» آثار خلاقه و ماندگاری در بخش ادبیات دینی تألیف و منتشر شده که اغلب در جلب توجه کارشناسان، منتقدان ادبی و خوانندگان موفق بوده‌اند. به‌ویژه قالب ادبی داستان کوتاه که جزو شاخه‌های پرطرفدار در حوزه ادبیات داستانی است. از نمونه‌های موفق در این زمینه، می‌توان به کتاب «پیامبر رحمت» نوشته سه نفر از نویسندگان جوان اشاره کرد که در بخش «کتاب خاتم» از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است. این کتاب برگزیده بخش کودک و نوجوان سومین دوره جشنواره خاتم است که با موضوع زندگی و سیره پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد (ص) برگزار می‌شود.

داستان اول این مجموعه با عنوان «پیامبر رحمت» که عنوان کتاب هم از آن برگرفته شده، به قلم دنیا احمدبابوری درباره علاقه یک مرد نابینا به اقامه نمازجماعت در مسجد و کنار پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) است که به دلیل عارضه بینایی در هنگام رفتن به مسجد دچار مشکل می‌شود؛ اما پیامبر رحمت به بالین او می‌‎آید و با مهربانی خود، راهِ رسیدن مرد نابینا به آرزویش را هموار و فراهم می‌کند. نکته قابل توجه در این داستان، استفاده بهینۀ نویسنده از تکینک‌های ادبی برای القای مفهوم مورد نظر است که به زیبایی از عهده آن برآمده و به شکل غیرمستقیم داستان را روایت کرده است. نویسنده برای بیان این داستان، یک وسیله غیرانسانی یعنی عصای مرد نابینا را انتخاب کرده و داستان را از زاویه نگاه و زبانِ عصای مرد نابینا روایت می‌کند که البته خطابِ عصا به مرد نابیناست. «همین که خواستی به دیوار پشت سرت تکیه بدهی بچه‌ها بی‌آنکه حواسشان به تو باشد دورت حلقه زدند تا همدیگر را بگیرند اما ناگهان یکی از بچه‌ها به تو خورد و روی زمین افتادی. دستت را روی زمین می‌کشیدی اما مرا پیدا نمی‌کردی. پاهایت زخمی شده بودند. دوباره درد داشتی، اما تو اصلاً به فکر خودت نبودی. تنها مشکلت این بود که به نماز برسی. دلم برایت می‌سوخت. دوست داشتم خودم سمتت بیایم ولی نمی‌شد.» (ص ۱۰ تا ۱۲).

داستان دوم کتاب با عنوان «تنها کلمه» به قلم معصومه علیزاده صدقیانی، از زبانِ «حلیمه سعدیه»، دایه و مادر رضاعی پیامبر اسلام (ص) است که در ابتدا به شرایط سخت زندگی خود اشاره می‌کند که در یک موقعیت دشوار قرار گرفته و تشنگی و گرسنگی عرصه را بر او، فرزند و همسرش تنگ کرده است. حلیمه سعدیه تصمیم می‌گیرد مانند دیگر زنانی که با شیردادن به کودکی از خانواده دیگر، قدمی در تأمین معاش و خورد و خوراک زندگی خود و خانواده‌شان برمی‌دارند، به این کار روی بیاورد. از شانس بلند او، کودکی که قرار می‌شود از شیر حلیمه سعدیه بخورد، فرزند آمنه است که کودکیِ پیامبر اسلام (ص) را در دامن خود بزرگ می‌کند. «به راه که افتادیم حال آمنه تمام دنیا را بر سرم آوار می‌کرد. می‌دانستم جدا کردن جگرپاره‌ای از مادرش کار آسانی نیست. همان‌طور که می‌رفتیم با پاهای تاول‌زده و ناتوانش دنبال ما می‌دوید تا اینکه با زانوهایش به زمین افتاد. کلمه‌ای که آخرین‌بار از او شنیدم محمد بود.» (ص ۲۴). با توجه به این‌که برش کوتاهی از زندگی حلیمه سعدیه برای روایت این داستان انتخاب شده و فقط مقطع کوتاهِ سپردن کودکی حضرت محمد (ص) به این دایه مهربان دستمایه داستان قرار گرفته اما نویسنده کوشیده با توصیف مکان‌ها و همچنین روحیه شخصیت‌هایی که در این اثر به آن‌ها پرداخته شده، تصویری از شرایط زیستی افراد در آن اقلیم و زمان وقوع حوادث داستان را ارائه کند.

داستان سوم و پایانی کتاب با عنوان «یک سطل شیر شتر» به قلم سپیده شیخلو، باز هم به موضوع دوران کودکی پیامبر اسلام (ص) اختصاص یافته است اما از زاویه‌ای دیگر و ابتدا از زبان آمنه، مادر پیامبر (ص) و در ادامه از زاویه نگاه حلیمه سعدیه که هر دو به چگونگی انتخاب دایه پیامبر اسلام در دوران کودکی اشاره دارد. نکته قابل توجه در این داستان بخش پایانی آن است که حلیمه سعدیه می‌خواهد برای کمک به تأمین شیر دو کودک خردسال - فرزند خودش و فرزند آمنه که شیردادن به او را هم پذیرفته- از شتر خانواده خودشان شیر بدوشد. او در کمال حیرت می‌بیند هر چه از شتر شیر می‌دوشد، شیرِ شتر تمام نمی‌شود بلکه بیشتر هم می‌شود.

از ویژگی‌های ممتاز این کتاب، علاوه بر متن‌های خواندنی، تصویرگری و طراحی گرافیکی کتاب است که به زیبایی اثر کمک کرده است. کتاب «پیامبر رحمت» نوشته دنیا احمد بابوری، معصومه علیزاده صدقیانی و سپیده شیخلو با تصویرگری سمانه شریفی و طراحی گرافیک کوروش پارسانژاد و ویراستاری بابک بنازاده در ۳۶ صفحه مصور (رنگی) و شمارگان هزار نسخه از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ و منتشر شده است.

برچسب‌ها

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط