نويسنده كتاب «مبانی تفسیر قرآن» روشهاي فهم قرآن را زاییده مباحث مبانی تفسیر برشمرد و گفت: روش مفسران قرآن در استفاده از مبانی تفسير است كه روش فهم آنان از قرآن را مشخص ميكند؛ چرا كه اصولا روشهای فهم قرآن مبتنی بر مبانی تفسیرند و اعتقاد به مبانی است که روشها را به مفسران ارایه میکند.\
مودب افزود: در ادوار گذشته مبانی تفسیر در مقدمه كتابهاي تفسیري ذكر ميشد، به این صورت که در دوران گذشته مفسران در ابتدای کتابهای تفسیرشان مبانی به کار گرفته شده را بیان میداشتند، اما در دوران معاصر کتابهای جداگانهای براي این موضوع تأليف میشوند.
معاون پژوهشي دانشگاه قم ادامه داد: این کتاب در حوزه مبانی تفسیر قرآن جاي ميگيرد كه به معناي اصول و باورهایی است که مفسران در تفسیر از آنها بهره برده یا براساس آن قرآن را تفسیر میکنند. اين اثر 10 مبنا را شامل ميشود. نخستین مبنای مورد تحلیل قدسی بودن قرآن کریم است که به الهی بودن، سلامت نص و حکیمانه بودن نص قرآن اشاره دارد.
وي دومین مبناي تفسير قرآن را نص و قرائت واحد اين كتاب آسماني برشمرد و گفت: اين مبنا رابطه تفسیر با قرائت را با تأكيد بر نقش داشتن واحد بودن نص الفاظ قرآن بررسي ميكند. مبنای سوم به امکان و جواز تفسیر ميپردازد و دیدگاههای متفاوت درباره این موضوع که آیا تفسیر برای غیرمعصوم ممکن است یا خیر را بررسی ميكند. بر اين اساس، تفسیر قرآن در مراحلی برای تمامی مفسران ممکن است، اما در مباحث درونی تنها به معصومان(ع) اختصاص دارد.
نويسنده كتاب «نزول قرآن و روياي هفت حرف» ادامه داد: مبنای چهارم تفسير قرآن به مسایلی نظیر «حجیت ظهور» قرآن کریم اشاره دارد كه بر اساس آن، ظاهر قرآن امري است كه در تفسير بايد مورد توجه تمامی مفسران قرار گيرد. مبنای پنجم علل نیاز مخاطبان قرآن به تفسیر را بيان ميكند؛ عللي نظير ایجاز و اشارهگویی و ارایه معارف بلند در ساختار کلمات بشری كه سبب نيازمندي مسلمانان به تفاسير ميشود.
مودب مبناي ششم را ساختار چندمعنایی قرآن دانست و گفت: منطبق با اين مبنا، قرآن از متون و لایههای چندمعنایی تشكيل شده است و معنای ظاهری و باطنی آن باید در طول هم و در تطبیق با یکدیگر قرار گيرند. مبناي بعدي، زبان قرآن است. قرآن از زبان معناداری برخوردار است و به نظر میرسد اين زبان، زبان ترکیبی است. البته منظور از زبان، واژهها و اصطلاحات نیستند، بلکه منظور از آن، شیوه انتقال مفاهیم است.
وي مدارک و منابع را به عنوان مبناي هشتم تفسیر قرآن معرفي كرد و گفت: اين مدارک عبارتند از؛ قرآن، روایت، عقل، سنت، تاریخ، اقوال مفسران و کشف و شهود عارفان که برخی از آنها بر برخی دیگر برتری دارند. در طبقهبندی اين اثر، گرايش مفسران به استفاده از اين شيوهها شرح داده شده است.
استاد دانشگاه قم ادامه داد: مبنای نهم در تفسير قرآن، انسجام و پیوستگی اين كتاب آسماني است. پیوستگی آیات سورهها و سورهها با یکدیگر امری است که مفسران باید توجه فراوان به آن داشته باشند. در آخرین مبنا، جامعیت قرآن بررسی و اثبات شده است. اثبات جامعیت و قلمروي آن و همچنين رابطه جامعیت و جاودانگی قرآن بررسي شده است.
وي این اثر را ويژه دانشجویان ارشد و دکتری در رشته علوم قرآن و حديث برشمرد و گفت: مختصري از مباحث روش فهم قرآن یا متدولوژی تفسیر نيز در اين اثر ذكر شده است. اصولا روشهای فهم قرآن مبتنی بر مبانی تفسیر است و اعتقاد به مبانی است که روشها را به مفسران ارایه میکند. من در همين باره، صاحب كتاب ديگري با عنوان «روشهای تفسیر قرآن» هستم كه به تفصیل روشهای قرآن به قرآن، قرآن با عقل، قرآن به روایات و قرآن به کشف و شهود آمده را بررسي ميكند.
مودب ادامه داد: معتقدم هر مفسري براي بيان روشش باید در ابتدا بخشهای مبانی را تفسیر کند، به اين معنا که روش او در مبانی است كه روش فهم او از قرآن را نيز مشخص ميكند. ابتدا باید روش را تحلیل کرد، چرا كه روشهاي فهم قرآن زاییده مباحث مبانی تفسیر است.
لازم به ذكر است كه کتاب «مبانی تفسیر قرآن» برگزیده کتاب سال حوزه در سال 1387 و برگزیده نمایشگاه قرآن در سال 1388 است و این نشان از توجه جمعی از علاقهمندان به این کتاب دارد.
وي افزود: اين اثر برای بار دوم در سال 1388 توسط انتشارات دانشگاه قم منتشر شد. این چاپ با ویرایش جدید و بخشهای افزوده شده و اصلاح شده به جامعه علمی عرضه شده است.
نظر شما