داستان این کتاب درباره پسربچهای به نام ویکتور است. او هر یکشنبه بعد از ناهار، به دیدن مادربزرگش میرود. این یکی از لذتبخشترین لحظات زندگی ویکتور است؛ چون مادربزرگ برای ویکتور داستانهایی از دوران کودکیاش تعریف میکند، زمانی که تلویزیون سیاهوسفید بود و رایانه وجود نداشت.
روزی مادربزرگ برای ویکتور داستانی جدید تعریف میکند؛ داستان پدر جَد ویکتور یعنی قلب بزرگ! قلب بزرگ، یک کلاه بزرگ سرخپوستی بزرگ با پَرهای رنگی داشت؛ کلاهِ قلب بزرگ جادویی بود و در دل خودش یک راز بزرگ داشت. مادربزرگ ویکتور، کلاه را به او هدیه میدهد و میگوید: «برای دادن چیزی به کسی، داشتن دست کافی نیست؛ بلکه باید این کار را از صمیم قلب انجام بدهی. وقتی چیزی را با رضایت قلبی بدهی، کم نمیشود.».
باید با ویکتور و مادربزرگش همراه شد تا راز پدر جَد ویکتور یعنی قلب بزرگ و کلاهش را فهمید.
سوفی دو مولنهایم در این کتاب با قلمی ساده و روان و در قالب یک داستان بسیار کوتاه و جذاب، فرهنگ بخشش و نحوه اجرای آن را به بچهها آموزش میدهد. دومولنهایم با الهام از سادهترین اتفاقهایی که ممکن است در طول روز برای یک کودک رخ دهد، مفهوم شریک شدن و بخشندگی را نشان میدهد.
یکی از نکتههای جالب این کتاب ارتباط بین پدربزرگ و مادربزرگ با کودک است؛ ارتباطی که شاید در دنیای امروز کمتر دیده میشود. در گذشته و با رسیدن تعطیلات آخر هفته، بچهها به خانه پدربزرگها و مادربزرگها میرفتند و پای صحبتها و قصههای آنها مینشستند. قصههایی که هر کدام کولهباری از تجربه و راز درست زندگی کردن را با خود به همراه داشت. متأسفانه امروزه و با پیشرفت فناوری و سرعتیشدن جهان، این ارتباطها بیشتر به صورت مجازی است یا شاید هم خیلی کمرنگ شده.
سوفی دو مولنهایم در این کتاب مجددا نگاهی به این ارتباط بین پدربزرگ و مادربزرگ با نوهها داشته و نشان میدهد که هنوز هم پدربزرگها و مادربزرگها میتوانند در زندگی بچهها تأثیرگذار باشند و چقدر به آنها آموزش میدهند.
از کودکی و با توجه به فرهنگ ایرانیاسلامی کشورمان، مفهوم بخشش به شکلهای مختلفی در ما نهادیده شده است؛ ولی بخشش آداب و رسوم خاصی دارد و باید با آن آشنا شد. دیدن صحنه نذریدادن به دست نیازمند، برای همه ما آشناست؛ اما آیا بخشش تنها در فرهنگ ایرانیاسلامی و آن هم با نذریدادن، امکانپذیر است؟ خیر. در همه جای دنیا بخشش یک ویژگی انسانی است و در بین تمام مردم جهان هم مرسوم است؛ اما بیان این خصیصه در هر کشوری متفاوت است. به عنوان مثال سوفی دو مولنهایم، یک نویسنده فرانسوی است و در این کتاب بخشش را حتی یک لبخند ساده و از ته دل به یک پیرمرد کنار خیابان میداند. بچهها هم با خواندن کتاب «راز قلب بزرگ» یاد میگیرند بخشش میتواند چقدر ساده باشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«لودو هم جلو میآید تا کلاه را از نزدیک نگاه کند.
او با لحنی تردیدآمیز میپرسد: «یک پَر به من میدهی؟»
رنگ از چهرهی ویکتور میپرد.
مِنمِنکنان میگوید: «اما... این کلاه گرانقیمت است.»
لودو لبهایش را جمع میکند و پوزخند میزند.
سپس با لحن تمسخرآمیزی میگوید: «قلب بزرگ، شوخی میکنی!».
انتشارات برکه کتاب «راز قلب بزرگ» نوشته سوفی دو مولنهایم و تصویرسازی آنیک ماسون را با ترجمه زهره ناطقی در ۳۲ صفحه و به بهای ۸۰ هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما