شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۵
نقش کمیته ستار و مجاهدین گیلانی در تاریخ‌نویسی ایرانی به خوبی دیده نشد/ رشت چگونه به کانون مشروطه ایرانی تبدیل شد؟

ناصر عظیمی، پژوهشگر تاریخ گفت: آنچه من انجام دادم و تقریبا در تاریخ‌نویسی ایران انجام نشده بود، به بررسی سه کانونی پرداختم که استبداد در مشروطه را برانداخت و دوباره مشروطه را برقرار کرد، نخست؛ مقاومت تبریز است که از دوم تیرماه 1287 که کودتا صورت گرفت و دیگری نهم دی‌ماه 1287 است که اصفهان قیام می‌کند و آنجا آزاد می‌شود. سومین کانون رشت است که در 19 بهمن 1287 صورت می‌گیرد.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): ناصر عظیمی، پژوهشگر تاریخ در چهارمین شب‌های موسسه فرهنگی سپیدرود که به رونمایی از کتاب «چهار مقاله در تاریخ گیلان» اختصاص داشت، با اشاره به تاریخ سیصد سال پیش گفت: می‌توان دریافت که چطور رشت و انزلی به کانون مشروطه ایرانی تبدیل شد و نقش بسیار مهمی در مشروطه ایفا کرد. متأسفانه مورخان ایرانی به دلایلی که مشخص نیست، به آن کم لطفی کردند، زمینه‌های آن را برمی‌شمرم. زمانی در مجله گیلوا مقاله‌ای نوشتم که در آن به تاریخ نوین گیلان پرداختم که این تاریخ از زمان اشغال گیلان توسط پتر کبیر به وجود آمد که آنجا نقطه عزیمت بود.  

او افزود: در سیصد سال پیش پتر اول به گیلان حمله و آن را اشغال کرد. پتر برای روس‌ها شخصیت بسیار محترمی است به شکلی امروز هم در تاریخ روسیه از او با احترام یاد می‌کنند. اشغال گیلان چند اثر مهم در تاریخ نوین آن به جا گذاشت که یکی از آن تأثیرات مهم بود؛ فرهنگ توسعه (اروپاسازی) را در رشت و انزلی جلو انداخت. می‌دانیم که در انزلی یک کلونی برای تجار و ارتش روسیه ایجاد کرد که امروز با آن قسمت سنتی بازار انزلی قبلا وجود داشت، متفاوت است.

پژوهشگر تاریخ و جغرافیای گیلان عنوان کرد: دومین اثری که بر جای گذاشت؛ برای همیشه محور رشت-انزلی به طرف داخل فلات مرکزی ایران را تثبیت کرد. در آن زمان عثمانی‌ها محور غربی ایران را تقریبا در اختیار خودشان داشتند و با ایرانی‌ها دشمنی می‌کردند که ارتباط از آن محور بسیار دشوار بود. به نظرم مهم‌تر از اینها، شهر مسلطی ایجاد شد، پیش از آن لاهیجان بعد فومن به عنوان شهرهای مهم گیلان ایفای نقش می‌کردند بعد از اشغال روس‌ها و بعد از اینکه نادرشاه به مرور آنها را تا دربند عقب راند، رشت شهر مسلطی شدند.

ناصر عظیمی گفت: در جغرافیای انسانی شهر مسلط شهری است که سایر شهرها در زیر مجموعه آن قرار می‌گیرند. از این لحاظ اهمیت دارد که مازاد اقتصادی زهکشی می‌شود از پایین (روستاها، شهرهای کوچک و متوسط) به شهر مرکزی یا شهر مسلط در نتیجه در آن انباشت سرمایه صورت می‌گیرد و در اینجا به ویژه انباشت سرمایه تجاری را مشاهده می‌کنیم و از این پس لاهیجان اهمیت سابق را نداشت.

او ادامه داد: همین ماجرا از این قرار بود که در قرن نوزدهم اتفاق عجیبی می‌افتد و روس‌ها به سمت جنوب می‌آیند و قفقاز را می‌گیرند. ما دو قرارداد گلستان و ترکمانچای را با روس‌ها می‌بندیم و در نتیجه تمام قفقاز دست روسیه می‌افتد و در آن زمان روسیه تحولات خودش را به آنجا انتقال می‌دهد. در آنجا روابط سرمایه‌داری رشد می‌کند و دو شهر به وجود می‌آید و حلقه‌ای میان گیلان و تبریز به وجود می‌آورد.   

مؤلف کتاب «چهارمقاله در تاریخ گیلان» بیان کرد: در زمان سیطره روس‌ها بر قفقاز دو شهر مهم پدید آوردند؛ تفلیس و باکو. سی، چهل سال قبل از کشف نفت در ایران، روس‌ها در باکو نفت استخراج می‌کنند و یک‌دفعه جمعیت باکو بالا می‌رود و قشری به عنوان کارگر شکل می‌گیرد و سوسیال دموکراسی در آنجا اهمیت پیدا می‌کند. در اینجا باید به یک نکته اشاره کنم که سوسیال دموکراسی خیلی متفاوت از آن است که در ایران به آن اجتماعیون عامیون می‌گفتند و آنچه که تاریخ‌نویسی معاصر ایران خواسته است این دو را با یکدیگر یکی بداند.

ناصر عظیمی گفت: در صنعت نفت باکو سه گروه قومی در شرکت‌های نفتی، متخصصان و یقه سفیدهای آنجا نقش داشتند، گرجی‌ها، ارمنی و روسی. در نتیجه کارگران بومی این منطقه رهبران سوسیال دموکرات‌ها را به عهده داشتند که جزو این سوسیال دموکراسی شوند. در سوسیال دموکراسی دو نفر خیلی مهم بودند؛ نریمان نریمانف(ایران را خیلی دوست داشت) و رسول‌زاده که به آنها توصیه شد برای اینک کارگران جذب آنها شوند یک سازمان عامیون اجتماعیون (قفقازی) به وجود بیاورند.

او ادامه داد: وقتی حیدرعمواوغلی حزب عامیون اجتماعیون را در جنبش مشروطه ایران ایجاد کرد، خود سوسیال دموکرات‌ها به او گفتند به ما مراجعه نکنید و به اجتماعیون عامیون مسلمان قفقازی رابطه برقرار کنید در نتیجه اینجا باید یک تفاوت میان این دو قائل شد. وقتی انقلاب مشروطه در ایران بعد از فرمان مشروطه شروع شد در گیلان هم این جنبش خیلی اهمیت پیدا کرد به ویژه متاثر از اجتماعیون عامیون باکو و تفلیس انجمن‌ها فعال شدند. وقتی کودتا صورت گرفت و محمدعلی شاه و لیاخوف مجلس را به توب بست و سردار افخم را به گیلان فرستادند، همه مشروطه‌خواهانی که در گیلان بودند به باکو و تفلیس فرار کردند.

این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: نامه‌ای داریم از کوچک‌خان در شهریور 1287 ه.ش که از جریان‌های آنجا می‌نویسد و خبر می‌دهد که اوضاع از چه قرار است. در کنار آن چند نامه از میرزا کریم‌خان رشتی در پاریس دست داریم که به تقی‌زاده می‌نویسد که به لندن فرار کرده بود، (این نامه‌ها در کتاب «اوراق تازه‌یاب مشروطه» به کوشش ایرج افشار) آنها در حال سازماندهی هستند که به گیلان بیایند و سردار افخم را که نماینده محمدعلی‌شاه بود، مقابله کنند.

ناصر عظیمی گفت: آنچه من انجام دادم و تقریبا در تاریخ‌نویسی ایران انجام نشده بود، به بررسی سه کانونی پرداختم که استبداد در مشروطه را برانداخت و دوباره مشروطه را برقرار کرد، نخست؛ مقاومت تبریز است که از دوم تیرماه 1287 که کودتا صورت گرفت و دیگری نهم دی‌ماه 1287 است که اصفهان قیام می‌کند و آنجا آزاد می‌شود. سومین کانون رشت است که در 19 بهمن 1287 صورت می‌گیرد.

او افزود: حرکت در اصفهان متوقف است، برای اینکه سردار اسعد در اروپا بود و در تبریز هم در محاصره بود، فقط رشت است که بلافاصله پس از اینکه در 19 بهمن مشروطه‌خواهان رشت را به دست گرفتند و در اوایل اسفند 1287 به سمت تهران حرکت می‌کنند. در اردیبهشت 1289 اتفاقاتی که می‌افتد تبریز تسلیم و از گردونه مقاومت خارج می‌شود. در اردیبهشت ماه سردار اسعد به اصفهان بازمی‌گردد پس از اینکه گیلانی‌ها قزوین را تصرف می‌کنند. در اینجا باید دید چه قدر کمیته ستار و مجاهدین گیلانی اهمیت دارد که توانستند جریان حمله به پایتخت را برنامه‌ریزی و آن را فتح کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها