دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۱
سردرگمی «چاپ» بین فرهنگ، صنعت و صنف

سردرگمی چاپ بین فرهنگ، صنعت و صنف که از فقدان «راهبرد» برای این صنعت مهم نشان دارد، بزرگترین مانع توسعه صنعت چاپ در ایران است.

سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حمید فریور، کارشناس صنعت چاپ: موضوع این یادداشت قرار بود «چاپخانه‌های کوچک» باشد، چاپخانه‌هایی که گفته می‌شود در معرض تعطیلی هستند؛ مدیریت منابع درستی ندارند، مصرف انرژی آن‌ها با میزان بهره‌وریشان متناسب نیست و کیفیت تولید و خدماتشان پایین است. حتی عده‌ای فراتر رفته و چاپخانه‌های کوچک را عامل «قیمت‌شکنی» و دلیل «توسعه‌نیافتگی» صنعت چاپ برمی‌شمارند. اما در یادداشت من چاپخانه‌های کوچک بهانه‌ای هستند برای پرداختن به مسئله‌ای بزرگ!

آیا می‌توان بین گزاره‌های بالا یعنی مدیریت نادرست منابع، بهره‌وری کم، کیفیت پایین و… و اصطلاح «چاپخانه‌های کوچک» ارتباط منطقی برقرار کرد؟ اصولاً چاپخانه‌ها در پاسخ به «نیاز» شکل می‌گیرد، که این نیاز «فرهنگی»، «صنعتی» یا «صنفی» با اندازه‌های گوناگون است. بزرگ بودن چاپخانه تضمینی برای مدیریت درست منابع، مصرف بهینه انرژی و بهره‌وری مناسب و یا نشانی از توسعه نیست؛ شاید بیانگر «رشد» یک چاپخانه براساس «نیاز» باشد. از دیگر سو، کوچک بودن یک چاپخانه تهدیدی برای کیفیت یا عامل هدررفت منابع نیست. چاپخانه کوچک می‌تواند با داشتن تولید و خدماتی با کیفیت و قیمت مناسب، برآورنده نیازهایی در حد اندازه خود با بهترین راندمان باشد.

نکته مهم دیگر اینکه «توسعه‌یافتگی» یا عدم توسعه یک صنعت، نباید فقط با «کمیت» شناخته شود؛ به‌ویژه صنعت چاپ ایران که به‎زعم من شاخص‌های توسعه آن «کیفی» است. چاپخانه کوچکی که نرم‌افزارهای مدیریت یکپارچه با چندین گواهی‌نامه استاندارد، و از همه مهمتر، «راهبرد» دارد، حتماً توسعه‌یافته است نسبت به چاپخانه بزرگی که فاقد اینهاست.

خب! اگر توانسته باشم مخاطب را قانع کنم که «اندازه» یک چاپخانه ارتباط مستقیم با گزاره‌های آغازین این یادداشت ندارد؛ پس دلیل تعطیلی چاپخانه‌ها و بهره‌وری نامناسب و هدررفت منابع در صنعت چاپ ایران چیست؟ اول از همه، لازم است بگویم که چاپخانه‌های کوچک و بزرگی که بازدهی مناسبی ندارند، «معلول» توسعه‌نیافتگی هستند و نه «علت» عدم توسعه. آن‌ها نتیجه وضعیت مدیریت کلان صنعت چاپ ایران هستند. چاپ از منظر حکمرانی دولتی و مدیریت خصوصی، صنعتی «بلاتکلیف» و فاقد «راهبرد» است. صنعتی که گویی «هر کسی از ظن خود» یارش شده است. صنعتی که باید پاسخگوی نیازهای فرهنگی، صنعتی و صنفی جامعه باشد؛ اما از بخت بد، «قانون» کارکرد فرهنگی چاپ را دیده و رسیدگی به امور چاپ را از تکالیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برشمرده است. «بخش خصوصی» کارکرد صنفی چاپ را در نظر گرفته و چاپ را کسب‌وکاری نیازمند به قرارگرفتن در چارچوب اصناف دیده است. «در واقعیت» اما «چاپ» رشد، توسعه و حیاتش را در کارکرد صنعتی خود و پاسخگویی به نیاز صنایع به ملزومات بسته‌بندی یافته است و بی‌آنکه حمایت و پذیرشی از متولی صنعت کشور دیده باشد، راه و بی‌راه خود را می‌رود.

سردرگمی چاپ بین فرهنگ، صنعت و صنف که از فقدان «راهبرد» برای این صنعت مهم نشان دارد، بزرگترین مانع توسعه صنعت چاپ در ایران است. چاپ ایران برای توسعه و راهبرد هر یک از کارکردهای فرهنگی، صنعتی و صنفی خود به بازتعریف نقش خود در فرهنگ، صنعت و صنف نیازمند است و پس از آن تدوین قوانینی با مجریان متناسب و کارآمد در بدنه حکمرانی دولتی و خصوصی.

بازتعریف چاپ و کارکردهای آن به تعیین تکلیف متولیان دولتی و خصوصی چاپ محدود نمی‌شود. این بازتعریف می‌تواند به صاحبان چاپخانه‌ها درک جدیدی بدهد که چاپخانه‌داری فقط مالکیت یک یا چند ماشین چاپ نو یا دست‌چندم نیست. امروزه صنعت چاپ بیش از هر زمانی صنعتی فناورانه است و مثل هر صنعت دیگری نیازهای فنی‌مهندسی، لجستیک، بازاریابی، بروکری و آموزشی دارد. آن‌هایی که دل در گرو چاپ دارند و جدایی از خانواده چاپ را برنمی‌تابند به جای اصرار بر حفظ وضع موجود که تحقق گزاره‌های ابتدای این یادداشت را برای چاپخانه‌های بزرگ و کوچک محتمل می‌کند، می‌توانند سرمایه‌های خود را در مسیری به کار گیرند که یک صنعت چاپ توسعه‌یافته بدان نیاز دارد. اگر چاپ درست بازتعریف شود و در ذهن و زبان متولیان صرفاً یادآور کتاب و نشریه نباشد، آنگاه تاسیس یک تراشکاری تخصصی صنعت چاپ، یک بنگاه بروکری و بازاریابی تخصصی صنعت چاپ، یک کارگاه تخصصی آموزش اپراتوری صنعت چاپ، یک کانون حسابداری تخصصی صنعت چاپ، یک مرکز مشاوره تخصصی مدیریت چاپ و … می‎‌تواند دریچه‌هایی گشوده در مقابل کرکره‌های پایین‌آمده برخی کسب‌وکارهای چاپی باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها