- چرا شخصیتپردازیهای داستانهای نوجوان نویسندگان ایرانی آنطور باید و شاید جذاب نیست؟
به چند دلیل است. گاهی نویسندگان مخاطبان امروز را فراموش کرده و فقط در کودکی خود سیر میکنند یا نوجوانی خود را به تصویر میکشند که خوشبختانه این روند رو به کاهش است و نویسندگان امروز سعی دارند خود را به دنیای مخاطبان امروزی نزدیک کنند. با توجه به سرعت پیشرفت دنیای مجازی و علم و فناوری نزدیکشدن به نسل جدید تلاش مضاعف میخواهد.
یکی از مشکلات ویژه جامعه ما در پردازش شخصیت و خلق شخصیتهایی باورپذیر، مواردی است مانند تقدسمآبی؛ مثلاً در داستانهای خارجی و ترجمه، ما با والدینی مواجه میشویم که تحقیر میکنند، توهین میکنند، حتی نوجوان خود یا فرزند خود را میزنند! در خصوص افرادی دیگر چون معلم، پزشک، پرستار، مهندس و... نیز همینگونه است؛ ولی داستاننویس ایرانی در این مسئله آزادی عمل ندارد؛ زیرا در این صورت بازتاب واقعیت شخصیتها با انتقادها و نقدهای منفی مواجه میشود؛ مثلاً چرا به قشر معلم توهین شده است؟ یا چرا داستان باعث از بین رفتن حرمت میان والدین و فرزندان شده است؟
بنابراین گاهی نویسنده به جای شخصیتپردازی در داستان، مثل شخصیتهای قصهها به خلق افرادی سیاه و سفید میپردازد؛ کسانی که یا فقط خوباند یا فقط بد، میانی وجود ندارد: مثلاً پدر و مادر رزمنده، معلم و... بایستی چهرهای خوب و مثبت داشته باشند.
همچنین گاهی نویسندگان شخصیتهایی را خلق میکنند و به آنها میپردازند که با بیشتر مخاطبان هماهنگ نیست و نویسنده گستره مخاطبان خود را نادیده میگیرد؛ مثلاً شخصیتی که خلق میشود نماینده بچههای تهران است، حال آنکه کسانی که مخاطب هستند در گستره جغرافیای ایران زندگی میکنند: از جنوب گرفته تا شمال، از شرق تا غرب.
یکی از مشکلات دیگر شخصیتپردازی در داستانهای نویسندگان ایرانی خلق کودکان و نوجوانانی است که پویا نیستند. آنها منفعلاند، در صورتی که کودکان و نوجوانان علاقه دارند بسازند، خلق کنند، کشف کنند و ماجراجویی داشته باشند. این مورد در داستانهای خارجی و ترجمه به وفور دیده میشود. شخصیتهای نوجوان و کودک خود چون کارآگاهها وارد عمل میشوند و پی به رازها میبرند؛ حتی بزرگترها را هم راهنمایی میکنند و به سختی کشف و شهودی هم دارند؛ در صورتی که در داستانهای تألیفی، نویسنده خود بیشتر سعی دارد مخاطب را به سوی آن چه میخواهد، هدایت کند و این از طریق شخصیتی رخ میدهد که در داستان خلق کرده است.
- درباره سوژهیابیها برایمان بگویید. آیا واقعا سوژهها هم آنقدر قوی نیستند؟
امروزه نویسندگان در حوزه کودک و نوجوان سعی دارند در ژانرهای گوناگون به خلق اثر پرداخته و نیاز مخاطبان را برآورده کنند. خلق آثاری در ژانر وحشت، عاشقانه، طنز، ماجراجویانه، جنایی، تاریخی، روانشناسی، پزشکی و... . امروزه در بین داستانهای نویسندگان ایران در حوزه کودک و نوجوان مشاهده میشود که نوشتن داستان در هر ژانری نیاز به تبحر و دانش و توانمندی خاص خود را دارد. در هر ژانر کسب دانش و تجربه لازم جهت خلق اثر از الزامات است؛ مثلاً در ژانر تاریخی، روانشناسی یا علمیتخیلی این پژوهشها از اهمیت بیشتری برخوردارند؛ چرا که باید اثری خلق شود که باورپذیری مناسبی داشته و مخاطب را به سوی خود بکشاند. در ژانر تاریخی حمیدرضا شاهآبادی بسیار عالی و با دانش فراوان خود آثاری جذاب خلق کرده است. همچنین در این زمینه میتوان به آثار محمدرضا مرزوقی اشاره کرد و داستان «مشترک موردنظر» را به عنوان مثال نام برد که اثری تاریخی و اجتماعی است. نویسندگان ما با جدیت درصدد خلق آثاری در ژانرهای گوناگون هستند.
- آیا نویسندگان ایرانی در انتخاب سوژه با محدودیت مواجه هستند؟
بله، یکی از چالشهای نویسندگان ما محدودیتهایی است که در انتخاب سوژه با آن روبهرو هستند. آنها خودشان با چالشهای زندگی کاملاً آشنا و روبهرو هستند. آنها در این اجتماع زندگی میکنند و میدانند مسائل و مشکلاتی چون فقر، خیانت والدین، مشکلات شغلی، بازماندن از تحصیل، مشکلات روانی والدین، مشکلات روحی و... امروزه در جامعه به عنوان چالش وجود دارد؛ ولی یک نویسنده ایرانی به چه میزان آزادی عمل دارد تا بتواند این مسائل را بیپرده عنوان کرده و در داستان به آن بپردازد؟
یک نویسنده خوب اثری خلق میکند که برای آینده باشد. چالشهای مطرحشده دستمایههای خوبی برای خلق اثر هستند؛ ولی تا چه میزان نویسنده آزادی عمل دارد؟ مثلاً نویسنده چقدر آزادی عمل دارد تا بتواند عشق و علاقه میان دو نوجوان را در داستان خود بیپرده بیان کند؟ نویسندگان در داستان بسیار محتاطانه و در لفافه این عشق را بیان میکنند تا اثرشان دچار مشکلات چاپی نشود؛ به این دلیل عشق را در حاشیه بیان میکنند.
- به نظر شما بهتر است نویسندگان بیشتر نگارش در چه ژانرهایی را تجربه کنند؟
به نظر میرسد بعضی از نویسندگان در بعضی از ژانرها موفقتر هستند؛ بنابراین بهتر است در همان زمینه به خلق اثر بپردازند. مثلاً نویسندهای که در خلق داستانهای واقعگرا موفق است، داستانی خلق میکند با محتوای آخرالزمانی که اصلاً موفق نیست! پس بهتر است نویسنده ژانر مناسب روحیه و توان خود را دریابد. یکی از ژانرهای خوب و مغفول در میان آثار خلقشده، داستان کوتاه است که متاسفانه نویسندگان از آن استقبال نمیکنند؛ اما با توجه به دنیای رو به شتاب این جهان، میبایست پررنگتر شود. بهتر است نویسندگانی همچون شهین دوری را که داستانهای کوتاه زیبایی خلق کرده است بیشتر به نوجوانان معرفی کنیم.
- آیا تقلید از سوژهها و شخصیتهای داستانهای خارجی میتواند برای نویسنده ایرانی فایدهای داشته باشد؟
برخی از نویسندگان در خلق آثار امروزی برای جلب توجه مخاطب - در سوژه، درونمایه و شخصیتپردازی- از داستانهای خارجی تقلید میکنند که این روش خوب و مناسب نیست. بهتر است نویسندگان با تحقیق، پژوهش، نزدیکشدن به دنیای مخاطبان، خواندن آثار روز ادبی حوزه کودک و نوجوان و مواردی دیگر، سوژههای داستانی خود را خلق کنند.
یکی از مواردی که بهتر است استادان به آن توجه کنند، رشد و تربیت نویسندگان نوجوان و جوان است؛ چرا که آنها به دنیای مخاطبان نزدیکتر هستند. اکثر نویسندگان علاوهبر نوشتن، جهت ارتزاق، فعالیت دیگری نیز دارند: مثلاً یا کارمند هستند یا معلم. آنها چنان فراغبال ندارند که مدام در محیط قشر مخاطب پرسه بزنند و با دنیای آنها از نزدیک بیشتر و بیشتر آشنا شوند. همین فاصله باعث میشود، شناخت از مخاطب و یافتن سوژه و خلق اثر به کل از دست آنها برود.
شماره اول پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره دوم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره سوم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره چهارم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره پنجم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
نظر شما