چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۰
بيضاوي و تفسير اجتهادي او

چاپ نخست کتاب «بيضاوي و تفسير انوارالتنزيل» تاليف مهدي احمدي از سوي خانه کتاب منتشر و روانه بازار کتاب شد. اين اثر پژوهشي، تلاشي است براي شناساندن شخصيت بيضاوي و اثر كم‌‌نظير وي «انوارالتنزيل» که به واقع، يكي از بزرگترين تفاسير بزرگ اجتهادي قرآن به شمار مي‌رود.

به گزارش خبرگزاري کتاب ايران(ايبنا)، اين اثر، هفدهمين کتاب از مجموعه آثار «ايرانيان و قرآن» محسوب مي‌شود که بيضاوي و تفسير گران‌سنگ او «انوار التنزيل» را به نسل جوان قرآن‌پژوه معرفي کرده است.

پس از ورود اسلام به ايران و پذيرش آن از سوي ايرانيان، جهت‌گيري جديدي در مطالعات و تحقيقات عالمان پديد آمد. آن جهت‌گيري عبارت بود از: «مطالعات اسلامي». در اين ميدان گروهي وارد شدند و آثار ماندگاري را پديد آوردند و از رهگذر آن خود نيز نامي جاودان يافتند. از اين مطالعات مي‌توان به مطالعات زباني، كلامي، حديثي، فلسفي، فقهي، تفسيري، اصولي و... نام برد. از جمله اين انديشمندان ناصرالدين بيضاوي است.

بيضاوي در دانش‌هاي مختلف اسلامي آشنا و گاه صاحب‌نظر بود. وي آثاري از خود به جاي گذاشت كه هركدام، كم و بيش در موضوع خود مورد توجه و استقبال اهل علم قرار گرفت. مهم‌ترين و گويا تنها اثر بيضاوي در ارتباط با قرآن، تفسير قرآن اوست كه با نام «انوار التنزيل و اسرار التاويل» نامبردار است.

بدون ترديد تفسير قرآن، كهن‌ترين دانش اسلامي است كه مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است. به موجب آيه 44 سوره نحل و شواهد روايي، پيامبر(ص) نخستين مفسر قرآن بود. پس از او، اين دانش توسط اصحاب و تابعان دنبال شدف كه در راس آنها حضرت اميرالمومنين(ع) بود و بعد از امام علي‌بن ابي طالب(ع) در ميان اصحاب و تابعان، گروهي به عنوان مفسر قرآن شناخته مي‌شوند كه در پيشاپيش آنها عبدالله‌بن عباس، عبدالله‌بن مسعود، ابي بن كعب، مجاهد، عكرمه و... قرار دارند. گسترش اسلام در ميان اقوام و ملل مختلف و تنوع و پيشرفت علوم زباني، عقلي، نقلي و تجربي مانند، فلسفه، كلام، عرفان، فقه، صرف، نحو، لغت، معاني، طب، نجوم و... زمينه‌اي مناسب براي ايجاد تنوع در تفسير را فراهم كرد.

تاريخ تدوين تفسير قرآن، نشان مي‌دهد كه سه رويكرد در تفسير وجود داشته است.
الف. يك رويكرد كه در سده دوم تا چهارم، بيشتر رواج داشت بر «روايت» و «اثر» استوار بود. به موجب اين رويكرد، آيات در سايه روايات و آثار تفسير مي‌شود.
ب. رويكرد دوم تفسير اجتهادي است. اين رويكرد در سده اول در ميان اصحاب و تابعان كم و بيش رايج بود و از سده پنجم به بعد، بيشتر مورد توجه قرار گرفت. به موجب اين رويكرد قرآن براي انسان‌ها قابل فهم است و در فهم و تفسير آن جايي براي تعبد وجود ندارد. در اين رويكرد براساس نوع آگاهي و معرفت مفسر به دانش‌هاي مختلف و ميزان آن، تفسير انجام گرفته است. از رهگذر اين ويژگي‌ها، تفاسير رنگ و بوي دانش يا دانش‌هاي تخصصي مفسر را پيدا كرده است. مثلا برخي جنبه كلامي، برخي لغوي و ادبي، گروهي فلسفي، عرفاني، علمي دارد و عده‌اي نيز چند جنبه‌اي است.
ج. رويكرد سوم اجتهادي ـ روايي و اثري است. به موجب اين رويكرد آيات قرآن به دو دسته تقسيم مي‌شود: آياتي كه براي انسان قابل فهم است و در آن ابهام و اجمالي نيست؛ و آياتي كه ابهام و اجمال دارد، اگر چه در مقام انطباق، موارد مختلف ديده مي‌شود. آيات دسته دوم مي‌بايست در سايه روايات فهميده شوند. گويا در سده‌هاي مختلف، كم و بيش اين رويكرد وجود داشته است.

تفسير بيضاوي از دسته دوم و چند جنبه‌اي است. وي در تفسير آيات از منابع و دلايل مختلف بهره گرفته است. مهم‌ترين اين منابع و دلايل، دانش‌هاي زباني مانند؛ صرف، نحو، اشتقاق، معاني و بيان، روايات و آثار، آيات قرآن، قرائتها، آموزه‌هاي كلامي و فقهي است.

به نظر مي‌رسد شناسايي و شناساندن اين انديشوران براي اهل بوم و سرزمين ايران و ديگر بوم‌ها، كاري ستودني و ستايش برانگيز است، به ويژه كه از رهگذر آن، معرفت ديني و قرآني افزايش پيدا مي‌كند. از اين‌رو موضوع اين نوشتار، شناساندن بيضاوي در چهره مفسر قرآن با تكيه بر آثار و آراي قرآني اوست.

سيري در زندگي بيضاوي
بيضاوي انديشمند و نويسنده بنام مسلمان، مفسر، متكلم، فقيه، اديب و مورخ ايراني در سده هفتم است. وي با بيشتر دانش‌هاي اسلامي و در ارتباط با آن كه در آن زمان رايج بود، آشنا و آگاه و در بعضي صاحب‌نظر بود. دانش‌هاي رايج ياد شده عبارت است از: فقه، تفسير، كلام، اصول، عرفان، تاريخ، لغت، ادب و شرح حديث.

نام وي عبدالله‌بن عمر‌بن محمد بود و با دو كنيه، ياد شده است. يكي «ابوالخير» كه در برخي كتاب‌هاي شرح حال پيشين آمده؛ و ديگري «ابوسعيد» كه در منابع كتاب شناسي پسين ديده مي‌شود. او به دو لقب «قاضي» و «ناصرالدين» معروف و به «بيضاوي» و «شيرازي» نامبردار است.

بيضاوي در «بيضا» زاده شد، اگرچه سال تولد او دانسته نيست. به قول ابن حبيب دمشقي در «درةالاسلاك» وي 100 سال عمر كرد و سرانجام در تبريز چشم از جهان فروبست. سال درگذشت او دقيقا معلوم نيست.

بيضا مركز علم و عالمان
بيضا دهستان و ناحيه‌اي است كه در هشت فرسخي شيراز قرار دارد. در كتاب‌هاي تاريخي، شهرشناسي و برخي كتب انساب كه در سده ششم و هفتم نگارش يافته‌اند؛ بيضا، بزرگ‌ترين شهر در ناحيه اصطخر و لشكرگاه براي فتح آن، آباد، زيبا، خوش منظر، و داراي چشمه‌ها، باغ‌ها و بناهاي زيباي گلي ذكر شده است. «بيضاء» واژه‌اي عربي است به معناي «سفيد» در برابر «سوداء» كه بر «سياه» اطلاق مي‌شود. به گزارش حموي (در گذشته 626 قمري)، در معجم‌البلدان، اين شهر را بدان جهت بيضا نام نهادند كه قلعه‌اي داشت كه از دور آشكار بود و سفيدي آن ديده مي‌شد. اسم آن در زبان فارسي، به قولي، در اسفيد، و به قولي ديگر كه از اصطخري است، نسايك، گفته مي‌شد.

بيضا از سده پنجم تا هشتم، مركزي مهم و پررونق در دانش حديث، فقه، اصول، كلام، تفسير و ادب اهل سنت بود. محدثان، فقيهان و مفسران زيادي از اين مركز برخاستند و برخي از آنها نامي ماندگار يافتند. به قرينه پسوند شافعي، بسياري از فقيهان در سده‌هاي ياد شده، فقه رايج در اين ديار، فقه شافعي بوده است.

خانواده بيضاوي
بيضاوي در خانواده‌اي اهل علم و قضا زاده شد. پدر، جد و جد بزرگ او از طرف پدر، همگي از فقيهان شافعي و قاضي‌القضات بودند. يافعي (در گذشته 756 قمري)، در مرآة‌الجنان و عبرة‌اليقظان از پدر او به امام‌الدين، شيخ‌الامام و قاضي‌القضات و جد وي محمد به علامه، فخرالدين و قاضي‌القضات و جد بزرگ او علي به امام، صدرالدين و الگوي شافعي ياد كرده است.

قاضي‌القضات فارس
بيضاوي در دوره حكومت دو حاكم مغول به نام ابقاخان (فرزند هولاكوخان) كه از 663 – 680 قمري، حكومت كرد، و ارغون خان (فرزند ابقاخان) كه در 682 – 690 قمري، حاكم بود، عالمي بنام بود. به موجب برخي گزارش‌ها، وي به جهت فرهيختگي و برجستگي در علوم معقول و منقول از سوي آنها به جايگاه قاضي‌القضات فارس برگزيده شد.

اشعري و شافعي متعدل
معروف بلكه متواتر است كه بيضاوي در كلام بر مذهب اشعري ـ‌يكي از دو مذهب كلامي معروف اهل سنت‌ـ بود و در فقه به فقه شافعي ـ‌يكي از چهار مذهب فقهي معروف‌ـ گرايش داشت. برخي از شارحان و حاشيه‌نويسان انوارالتنزيل مانند سيوطي (درگذشته 911 قمري)، و گروهي از كتاب‌شناسان چون كاتب چلپي (درگذشته 1061 قمري)، آقابزرگ تهراني (درگذشته 1379 قمري)، و محمدحسين ذهبي (درگذشته 1387 قمري)، بر گرايش اشعري وي تاكيد كرده‌اند. به علاوه با مطالعه تفسير بيضاوي مي‌توان شواهد زيادي بر گرايش اشعري او پيدا كرد.

دانش گسترده
بيضاوي چهره تابناك و برجسته سده هفتم بود. وي به دانش‌هاي اسلامي و در ارتباط با دين، در آن روزگار آگاه و در شماري صاحب‌نظر بود. گواه بر اين تابناكي، سه قرينه زير مي‌تواند باشد:
1. گواهي انديشمندان و آگاهان در دانش‌هاي اسلامي و در ارتباط با آن.
2. آثار بيضاوي و تاثير آنها بر ديگر عالمان مسلمان در سده‌هاي هفتم و پس از آن.
3. برخي گزارش‌ها كه نشان از نبوغ، فرهيختگي و چيرگي او دارد.

آثار بيضاوي
بيضاوي از بيشتر دانش‌هاي اسلامي و مرتبط با آن، آگاه و در بسياري صاحب‌نظر بود. او نويسنده‌اي توانا بود كه در زمينه‌هاي مختلف آموزه‌هاي اسلامي كتاب نوشت. تفسير، فقه، اصول فقه، كلام، فقه‌الحديث، تاريخ، ادبيات عرب، منطق، هيات و اخلاق و عرفان زمينه‌هاي ياد شده را تشكيل مي‌دهد. بيشتر آثار بيضاوي، تلخيص آثار پيشينيان است، با اين وجود به نظر مي‌رسد در ارزش و اعتبار كمتر از تاليف مستقل نيست. چه، وي در تلخيص به شيوه متعارف عمل نكرده كه به گونه‌اي ابتكاري دست زده است. در اين گونه، وي آراي پيشينيان را از صافي ذهن وقاد و فعال خود عبور داده و از اين رهگذر با افزودن آراي خود كه افزون بر ايضاح و روشنگري بيشتر مطلب، گاه با نقد توام است، آنها را در لباسي نو عرضه كرده است. اين شيوه مي‌تواند استادي و زبردستي و چيرگي بالاي بيضاوي در دانش‌هاي ياد شده و پردازش آنها نشان دهد.

از تعداد كتاب‌هاي بيضاوي، آماري دقيق در اختيار نيست. چه، بيضاوي از همه كتاب‌هايي كه تاليف كرده نام نبرده و در مصادر شرح حال و كتاب‌شناسي نيز همه آنها ذكر نشده است. به قرينه آن كه در برخي مصادر، پس از ذكر عناوين كتاب‌هاي بيضاوي يادآوري شده كه اينها همه كتاب‌هاي او نيست و وي آثار ديگري نيز داشته، آن چه ذكر شده كتاب‌هاي معروف او بوده است. به هر روي با تتبع در آثار بيضاوي و مصادر ياد شده، شمار آثار وي به 20 عنوان مي‌رسد. گويا بيشتر آثار بيضاوي ناياب است. برخي از اين كتاب‌ها، كم و بيش با اقبال و اعتناي اهل علم مواجه شدند. در ميان آنها، سه كتاب «انوارالتنزيل و اسرارالتاويل» در تفسير، «المنهاج» در اصول فقه؛ و «الطوالع» در كلام مشهورتر و با اقبال بيشتر روبه‌رو شده است. اين اقبال كه نشان از تاثير آثار او دارد، نه تنها در دوران و سده‌هاي پس از او و نيز در حوزه اهل سنت ديده مي‌شود كه گستره آن بر زمان و سده بيضاوي و حوزه شيعه نيز گسترده است. به ديگر عبارت، انديشه و فكر بيضاوي، گستره گسترده زمان و مكان را در نورديد و مهم‌تر از آن از چارچوب بسته مذهبي فراتر رفت و توجه عالمان شيعه نيز به آن معطوف شد. شاهد بر اين ادعا آن است كه بر برخي كتاب‌هاي او ده‌ها شرح نوشته شده كه شماري از آنها از عالمان شيعه است. نوشته‌ها و آثار متعدد بيضاوي، همه به زبان عربي است. تنها اثر فارسي او كتاب «نظام‌التاريخ» در موضوع تاريخ است. آثار بيضاوي به دو دسته تقسيم مي‌شود. يك دسته آثار موجود و دسته ديگر آثار ناياب.

آشنايي با تفسير بيضاوي
معروف بلكه متواتر است كه بيضاوي در تفسير قرآن، كتاب نوشت. در مصادر كتاب‌شناسي، تاريخ و شرح حال سده هشتم و پس از آن، از تفسير بيضاوي ياد شده است. به موجب ديباچه نسخه چاپي تفسير بيضاوي و عبارت پاياني آن، نويسنده، نام تفسير را «انوارالتنزيل و اسرارالتاويل» نهاده است. در مصادر شرح حال و تاريخ، از تفسير بيضاوي با عنوان تفسير قاضي، مختصر الكشاف، تفسير بيضاوي و انوارالتنزيل و اسرارالتاويل ياد شده است.

مختصر الكشاف
در بيشتر منابع نزديك به سده بيضاوي از تفسير بيضاوي به مختصر كشاف ياد شده است. به احتمال قوي و نزديك به واقع، مراد از آن همان انوارالتنزيل و اسرارالتاويل است. بيضاوي دو تفسير تاليف نكرده است كه يكي موسوم به انوارالتنزيل و اسرارالتاويل و ديگري نامبردار به مختصر الكشاف باشد. چه، در مصادر شرح حال و كتاب‌شناسي از دو تفسير براي بيضاوي ياد نشده است. به علاوه برخي از كتاب‌شناسان مانند؛ سيوطي در نواهد الابكار و شوارد الافكار، احمدبن محمد الادنه‌وي در طبقات المفسرين، چلپي در كشف الظنون، محقق خوانساري در روضات الجنات، و آقا بزرگ تهراني در الذريعة، بر يگانگي آن دو تصريح كرده‌اند.

ساختار و سامان تفسير بيضاوي
به زعم بيضاوي، تفسير يك علم است و از جهت قدر و ارزش و شرف برترين علوم است. قرآن رئيس علوم ديني و مبنا و اساس قواعد شرع است. لذا كسي شايستگي و لياقت تفسير آن را دارد كه در همه علوم ديني از اصول و فروع، صاحب‌نظر بوده و بر صناعات عربي و فنون ادبي اشراف داشته باشد.

روش تفسيري و منابع تفسيري بيضاوي
انوارالتنزيل و اسرارالتاويل، تفسيري اجتهادي است. بيضاوي در اين تفسير از روايات تفسيري منسوب به پيامبر(ص) اقوال صحابه، تابعان، قرائت‌هاي معروف و شاذ، اقوال مفسران پيشين، اشعار شاعران معروف عرب، لغت، نحو و آيات قرآن به عنوان منبع استفاده كرده است. او در برابر هيچ‌يك از موارد ياد شده، حتي روايات و قرائت‌ها تعبد نداشته و با تكيه بر فهم اجتهادي خويش در جهت اختيار راي درست يا درست‌تر تلاش كرده است.

وي در ديباچه تفسير و نيز پايان آن در معرفي اين تفسير به ويژگي ياد شده اشاره كرده است. به موجب گفتار او اين تفسير در راستاي گزينش اقوال تفسيري صحابه و مفسران پيشين و نزديك به عصر بيضاوي و با عنايت به قرائت‌ها -البته بر پايه استنباط و فهم او- نظم و سامان يافته است. بيضاوي در اين تفسير از پيامبر(ص) با ضمير «رسول الله» و «نبي» ياد كرده و از برخي صحابه و قراء و شاعران نام برده است. او نه در ديباچه تفسير و نه در متن آن از نام مفسران و كتاب‌هايي كه از آنها بهره گرفته، ياد نكرده و تنها متذكر شده كه در مقام گزينش اقوال، تفسيري پيش از خود است. با اين وجود از سده هشتم و پس از آن از اين تفسير به مختصر كشاف ياد شده است. در سده يازدهم، كاتب چلپي پا را از اين فراتر نهاده و متذكر شده كه بيضاوي از تفسير جارالله زمخشري (درگذشته 538 قمري)، نكات ادبي و بلاغي و از تفسير كبير فخر رازي (درگذشته 606 قمري)، مسائل كلامي و حكمي را اقتباس و تلخيص كرده و از تفسير راغب اصفهاني (درگذشته 502 قمري)، در اشتقاق و لغات غريب فراوان بهره گرفته است. او خود نيز بر اين گزينش‌ها با تكيه بر فكر روشن و وقاد خويش، وجوه عقلاني و فاضلانه زيادي افزوده است. كاتب چلپي از نام تفسير راغب اصفهاني ياد نكرده است.

كلام و فقه در تفسير بيضاوي
تفسير انوارالتنزيل مي‌تواند يكي از منابع كلامي ـ فقهي شناخته شود. بيضاوي در اين تفسير به مباحث كلامي مورد اختلاف مذاهب كلامي اسلامي چون معتزله، اشاعره و گاه خوارج، كراميه و شيعه پرداخته است. وي بر پايه آموزه‌هاي اشعري در سايه تفسير آيات، آموزه‌هاي كلامي ساير مذاهب ـ‌بويژه معتزله‌ـ را نقد كرده است. نقد بيضاوي از آموزه‌هاي شيعه به موضوع امامت و عصمت آنها محدود است. وي در ارتباط با آياتي كه به موجب روايات شان نزول در شان امام علي(ع) و اهل‌بيت(ع) نازل شده‌اند، در بيشتر موارد به نقل روايات شان نزول پرداخته است.

جايگاه‌ اهل‌بيت(عليهم‌السلام)
تفسير بيضاوي يكي از منابع روايات شان نزول به شمار مي‌آيد. وي در ارتباط با آياتي كه در منابع حديثي و تفسيري شيعه در شان علي(ع) و ساير امامان ذكر شده‌اند، به نقل روايات شان نزول پرداخته است. او تنها در يك مورد كه آيه اكمال دين است، اين روايات را ذكر نكرده و در دو مورد آموزه‌هاي شيعي را كه بر پايه آيات و روايات شان نزول استوار است، نقد كرده است.

در انتهاي اين اثر، نمايه‌اي از آيات، روايات، اشخاص، گروه‌ها، كتاب‌ها و جاي‌ها نيز درج شده است.

چاپ نخست کتاب «بيضاوي و تفسير انوارالتنزيل» در شمارگان 3000 نسخه، 166 صفحه و بهاي 26000 راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط