«اسطورهشناسي پهلوانان ايراني» از ديدگاه شروين وكيلي
جايگاه برجسته و ساختار پيچيده ابر پهلوانان ايراني
كتاب «اسطورهشناسي پهلوانان ايراني» نوشته شروين وكيلي، دستهبندي و ساختارشناسي شماري از چهرههاي اساطير ايران و تلاش براي درك نمادها و نشانههاي فرهنگي است./
در ميان اسطورهها «ابر پهلوانان» جايگاهي برجسته و ساختاري پيچيده و تقليد ناپذير دارند؛ بدان اندازه كه مانند آنها را در اساطير ديگر اقوام نميتوان يافت. در اين اثر، در كنار شناخت ابر پهلوانان، از ويژگيها، پيكربندي و ساختار شاه ـ پهلوانان، پهلوانان شهيد و نيز پهلوانان ماجراجو، به تفصيل، سخن به ميان آمده است.
ماهيت مساله برانگيز و چالشزاي ابرپهلوانان
نويسنده معتقد است كه تفاوت ابر پهلوان را با پهلوان عادي، بايد «در ماهيت مساله برانگيز و چالشزا» ابر پهلوانان ديد. بررسي چنين ماهيتي نيز به تحليل اساطير يك تمدن ميانجامد؛ چرا كه «ابر پهلوانان الگوهاي غايي و پيكربندي شده مفهوم قدرت در يك تمدن محسوب ميشوند» (ص 6).
با چنين پيش زمينهاي، بخش نخست كتاب و بحث درباره منش پهلوانان آغاز ميشود. ارزش چنين بحثي، از ديد نويسنده، در اين است كه به تعريفي روشن از «سوژه ايراني» منجر خواهد شد؛ به اين معنا كه با درك منش پهلوانان ايراني، ميتوان ماهيت و چگونگي آرمانخواهي ايراني را درك كرد. نويسنده اين را نيز يادآوري ميكند كه روايت پهلوانان، از نظر ساخت، تفاوتي با زندگينامه انسانهاي ديگر ندارد اما عناصري در زندگي پهلوانان ميتوان يافت كه آنها را فراتر از افراد عادي قرار ميدهد و جايگاهي «ابر انسان» به آنان ميبخشد.
بخش دوم شامل چهار گفتار است. در گفتار اول از شاه ـ پهلوانان و ويژگي آنها ياد و برجستهترين نمونههاي اين رده از شاه ـ پهلوانان بررسي و تحليل ميشود. اين نمونهها عبارتند از جمشيد، فريدون، كيكاووس، كيخسرو و كيگشتاسب. در گفتار دوم به پهلوانان ماجراجويي چون گشتاسب و سندباد اختصاص دارد و سرانجام بحث ضد پهلوانان و ساختار آنها، نظير ضحاك و افراسياب، پيش كشيده ميشود.
وكيلي، نويسنده كتاب، مهمترين كاركرد شاه ـ پهلوانان را در چيرگي بر شرايط آشوبزده و تلاش براي استقرار نظم بر جهان ميداند. اين دسته از پهلوانان داراي نيروي برتري اند كه «فره ايزدي» ناميده ميشود. در تحليل اسطورهشناختي شخصيتهاي اصلي شاه ـ پهلوانان نيز مضمونهاي اصلي برسازنده اين اسطورهها، با دقت و باريكبيني يادآور شده است و براي دست يافتن به دركي عميقتر از ماهيت شاه ـ پهلوانان و شناسايي ساختار منش آنان، عناصر پايهاي و مضمونهاي عمومي نهفته در كنش آنها مورد تحليل قرار گرفته است. تفاوت شاه ـ پهلوانان با شخصيتهاي تاريخي نيز از نظر دور داشته نشده است.
آرش كهنترين پهلوان و سياوش برجستهترين پهلوان شهيد
وكيلي حدس ميزند كه آرش كهنترين پهلوان شهيد ايراني است. زيرا روايت مربوط به او محتوايي ابتدايي دارد. از آرش كه بگذريم، سياوش برجستهترين پهلوان شهيد است. نويسنده، پيشينه داستان سياوش را در متنهاي كهن و شاهنامه جستوجو ميكند و دگرديسي آن را، به ويژه در عصر اشكانيان، نشان ميدهد. مضمون داستان را هم با ساخت جامعه اشكاني همخوان ميبيند.
سهراب نيز پهلوان شهيد ديگري است كه از نگاه نويسنده كتاب، داستان و ماجراي زندگي كوتاهش، «هم به خاطر ضربآهنگ تند و هم مضمون هيجان انگيزش»، جنبه زيباشناختي بيشتري در سنجش با داستان سياوش دارد. در ادامه نيز ساختار پهلوانان شهيد كندوكاو ميشود و ديگر پهلوانان شهيدي چون فُرود، اَغْريرث (پسر پشنگ، برادر افراسياب) و زرير ياد ميشوند.
بحث «پهلوانان ماجراجو»، خود گفتار جداگانهاي است. وكيلي ويژگي مهم اين رده از پهلوانان را در «سفر كردن از جايي به جايي و رويارو شدن با خطرات و ماجراها در مكانهاي ناشناخته» ميداند و دو تن از آنان را شناسايي و داستان مربوط به آن دو را تحليل ميكند: نخست گرشاسپ و ديگري سندباد. گرشاسپ، بنيانگذار دودماني از پهلوانان ايران شرقي است كه نسب رستم به او ميرسد.
چهره اسطورهاي ضحاك و افراسياب؛ ضد پهلوانان
ضد پهلوانان گفتار پاياني بخش دوم كتاب است. ضحاك و افراسياب، نمونه شناخته شدهتري از اين گونه پهلوانانند. وكيلي ضمن بررسي چهره اسطورهاي ضحاك، همانندي برخي از شخصيتهاي تاريخي را با او برميشمارد و در نهايت به اين نتيجه ميرسد كه ضحاك با يك شخصيت تاريخي يگانه و همتا نيست؛ «بلكه با الگويي از زندگينامهها و بافتي از رخدادها پيوند دارد». افراسياب نيز، از ديد نويسنده، به همين گونه است.
بخش سوم درباره موضوع اصلي كتاب، يعني «ابر پهلوانان» است. نويسنده در ابتدا مينويسد كه هدف او «عريان كردن حقايق نهفته در اساطير ايراني» و نشان دادن زمينههاي غني فرهنگي و نمادها و نشانگان آنهاست؛ آنگاه ميكوشد تا دريابد كه «چه فرآيندي در تكامل منشهاي اساطيري ايراني در كار بوده كه شخصيتهاي پيچيدهاي مانند جمشيد و فريدون و ضحاك را پديد آورده است و چگونه و چرا اين فرآيندها به راه خود ادامه دادهاند و نظامهايي از اين هم پيچيدهتر، مانند رستم و اسفنديار، را زادهاند» (ص 286).
وكيلي به وامگيري اساطير ملتها از هم اشاره ميكند و ضمن سنجش ميان اساطير ايران و يونان، تاكيد ميكند كه پهلوانان اسطورهاي ايران از نظامي منسجم، همگرا و هدفمند برخوردارند؛ در حالي كه در اسطورههاي يوناني چنين نشاني نميتوان يافت.
وكيلي ظهور ابر پهلوانان را در عرصه اساطير، امري دشوار و پيچيده ميداند و مينويسد كه رستم و اسفنديار، تنها شخصيتهايي اند كه شايسته نام «ابر پهلوان» اند و همانندشان را در تمدنهاي ديگر يافت نميشود. آنگاه ويژگي نمايان اين دو ابر پهلوان نامدار را به دقت واكاوي ميكند و تحليلي از رزمنامه «رستم و اسفنديار» و هفت خوان رستم بهدست ميدهد.
آزمون بزرگ ابر پهلوانان براي اثبات هستي يگانه خود
ابر پهلوان براي اثبات هستي يگانه خود، ميبايد آزموني بزرگ را از سر بگذراند و بر دشمناني سهمگين چيره شود؛ اين همان گذر از هفت خوان است. وكيلي پيش از بررسي هفت خوان رستم، كه آن را يكي از دقيقترين صورت بنديهاي موجود در اساطير ميداند، به تاريخ شكلگيري مفهوم خوان، در چند متن كهنتر از شاهنامه، ميپردازد.
يكي از كهنترين اين متنها، منظومه «گيلگمش» است. آنگاه دلالتهاي معنايي واژه «خوان» بررسي و بر اين نكته تاكيد شده كه براي نخستين بار، در شاهنامه است كه مفهوم خوان در معناي پهلوانياش به كار گرفته ميشود. اين كه كداميك از دو خوان رستم و اسفنديار اصيلتر و كهنترند، از ديگر بحثهاي مقدماتي وكيلي در اين بخش از كتاب است. در ادامه نيز بحثي مفصل و پايهاي درباره ماجراها و گذر رستم از هفت مرحله آزمون پهلواني (هفت خوان) آورده شده است.
بخش سوم و پاياني كتاب، شامل شش گفتار است كه در آن از ويژگيها، نبردها و پيكربندي داستانهاي مربوط به ابر پهلوانان ياد ميشود.
چاپ نخست كتاب «اسطورهشناسي پهلوانان ايراني» نوشته دكتر شروين وكيلي در 464 صفحه با شمارگان 1500 نسخه و بهاي 9400 تومان، چاپ و بهدستياري موسسه فرهنگي انتشاراتي پازينه در اختيار علاقهمندان به مباحث اسطورهشناسي قرار گرفته است.
نظر شما