مجموعه داستان كوتاه "آخرين نگاه" به قلم فرخنده منصوريان و بر اساس زندگي شهيد حميد معدنيپور، يكي از رزمندگان سالهاي دفاعمقدس تدوين شده است. این کتاب به همت انتشارات گوهر منظوم به چاپ رسیده است.\
اين اثر، لحظات دلتنگي مادر شهيد معدنيپور، صحبتهاي او با عكس فرزندش و يادآوري خاطرات شهید و بازگويي ويژگيهاي اخلاقي او را در قالب 7 داستان كوتاه به تصوير كشيده است.
در ابتداي پنجمين داستان كتاب "آخرين نگاه" آمده است: كنارش نشست، دستي روي ساك كشيد. «پسرم انگار همين ديروز بود. اسفند سال 1364 را هيچوقت فراموش نميكنم. آخرين روزهاي اسفند ماه بود كه ساكت را بستي درست مثل همين حالا.» زيپ ساك را آرام باز كرد. بوي نمي از خاك از داخل ساك مشامش را نوازش داد. نفس عميقي كشيد. جانش دوباره زنده شد... لباسها را از داخل ساك بيرون آورد و از عمق جان بوييد و تسبيح تُربت را به چشمانش كشيد و آرام گريست: «ميدونستم ميري و ديگه برنميگردي. اسفند ماه بود كه رفتي و نيامدي. خبري از تو نداشتم جز چند نامه كه دلخوشيم همانها بود. گفتم شايد عيد نوروز برگردي. سال تحويل شد. سفره هفتسين ما همه چيز داشت ولي فقط تو را كم داشتيم و تو نيومدي...»
مجموعه داستان "آخرين نگاه" در قطع رقعي و 72 صفحه، با شمارگان 3هزار نسخه و بهاي 25هزار ريال، به همت انتشارات گوهر منظوم، به چاپ رسيده است.
حميد معدنيپور، روز 26 شعبان سال 1343 هجري قمري در تهران متولد شد. او دوران آموزشي خدمت سربازي خود را در شهرستان خاش استان سيستان و بلوچستان گذراند و بلافاصله، در نيمه اسفند ماه سال 1364 به جبهه رفت و سرانجام، در سن 21 سالگي و همزمان با تاريخ تولدش، بر اثر اصابت ترکش خمپاره های ارتش متجاوز صدام به شهادت رسيد.
نظر شما