«كبوترها نيامدند» داستان پسر نوجواني را ميگويد كه به همراه مرغعشقهايش در زير آوار زلزله اسير ميشود.
قهرمان اين داستان، پسر نوجواني به نام مجيد است كه رابطهي خوبي با پرندهها دارد، به كبوترها غذا ميدهد و دو مرغ عشق هم دارد كه در زيرزمين خانه از آنها نگهداري ميكند.
محبت مجيد به پرندهها كمك زيادي به او ميكند. در بخشي از اين كتاب ميخوانيد: ناگهان زمين لرزيد. قفس پرندهها مثل آونگ ساعت شروع به حركت كرد. مجيد قفس را در بغل گرفت و زود زير ميز فلزي كهنهاي كه كنار زيرزمين پهلوي كمد قديمي قرار داشت خزيد... .
گروههاي امداد چادرها را برپا كردند. بيشتر مردم سرگردان را در چادرها كنار هم نشاندند؛ اما بيبي ميترسيد خانه را گم كند. مادر ميترسيد مجيد خانه را پيدا نكند. پدر اشكريزان فاطمه را به بغل گرفته بود و به امدادگرها التماس ميكرد.
كتاب «كبوترها نيامدند» را موسسهي فرهنگي منادي تربيت در 3 هزار نسخه و با قيمت 2500 تومان براي گروههاي سني «ب» و «ج» روانهي بازار كتاب كرده است.
نظر شما