به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، ناصح در پاسخ به اين سوال كه «آيا با اين ارزيابي موافقيد كه علت بيبرگزيده ماندن حوزه داستان در جشنوارههاي دولتي و حتي خصوصي، خلق نشدن اثر داستاني درخور و منطبق با معيارهاي امروزي است؟ » گفت: كل جامعه را در تحليل اين مساله بايد در نظر داشت، جامعه ساختاري ارگانيك دارد كه همه اجزاي آن از يكديگر متاثرند.
وي افزود: در يك جامعه سالم قطعا بين بخشها هماهنگي وجود دارد و توليدات فرهنگي و هنري نيز از اين مساله مبرا نيستند. در مجموع فكر ميكنم اين موضوع به تحقيق كلي و عمومي نياز دارد.
وي در پاسخ به سوال ديگري در اينباره كه «چرا برخي اوقات وقتي اثر داستاني پرمخاطب ميشود، برخي از نويسندگان قشر فرهيخته آن را قبول ندارند؟»، توضيح داد: وقتي اثري پرطرفدار ميشود، نميتوانيم در مورد خوب يا بد بودن آن به طور قطعي قضاوت كنيم. شايد يكي از علتهاي اين موضوع در تفاوت زياد ديدگاههاي قشر توده مردم با قشر روشنفكر باشد. از سوي ديگر بايد گفت كه ادبيات خاص و برجسته ما در موقعيتهاي رسانهاي قوي ميان مردم مطرح نميشود و شايد علت ديگر را هم بايد در شيوه آموزش مدارس جستوجو كنيم.
اين روزنامهنگار همچنين اضافه كرد: وقتي ما هنر روز و مطابق با نياز جامعه را در مدارس و رسانهها آموزش ندهيم و مطرح نكنيم، مسلما سطح سليقه مردم در حد آثار بازاري و سطحي كاهش مييابد. مسلم است كه يك مخاطب در صورت داشتن آگاهي درباره يك اثر ميتواند از آن لذت ببرد و دركش كند.
ناصح، سوال ديگري مبني بر اينكه «به نظر شما چرا برخي داستاننويسان به جاي توجه به پيرامون، در فضاهاي اغلب آبستره و غيرواقعي مينويسند و با زندگي واقعي و ملموس و زميني كه در آن زندگي ميكنند، فاصله دارند؟»، گفت: اين هم از مشكلات ديگر فرهنگي ماست و شايد بتوان گفت كه در برخي اقشار با نوعي عقده فرهنگي مواجهيم.
نويسنده «ايراندخت» تصريح كرد: در بررسي ادبيات معاصر غرب، شايد ده در صد از توليدات ادبي آوانگارد و خاصپسند باشند و حدود 30 يا 40 درصد را هم مختص ادبيات عامهپسند بدانيم، ولي حداقل 50 درصد شامل ادبياتي اندكه در عين دارا بودن ارزش ادبي، با مردم ارتباط برقرار ميكنند؛ يعني هم قشر خاص و هم توده مردم را اغنا ميكنند، اين در حالي است كه ما اين حلقه وسط و اين نوع از ادبيات را نداريم و اگر هم باشد، بسيار ضعيف يا كم تعداد است.
وي ادامه داد: البته وجود ادبيات خاص هيچ اشكالي ندارد و طبيعي است كه گروهي فكر ميكنند بايد خاص بينديشند و بنويسند؛ ولي مساله اصلي فقدان حلقهاي از ادبيات است كه هر دو قشر مردم و نویسندگان فرهیخته را راضي كند.
ناصح همچنين درباره چگونگي مطرح شدن برگزيدگان جوايز ادبي و فرهنگي توضيح داد: دخالت زياد در مسايل فرهنگي نتيجه عكس دارد و ممكن است حمايت زياد از يك كتاب بازتاب منفي داشته باشد؛ پيشنهاد من اين است كه توليدات ارزشمند كل جامعه فرهنگي ديده شود.
وي همچنين تصريح كرد: ايجاد حس اعتماد و فضاي بازتر مجال بهانهگيريها را از خيليها ميگيرد. به عنوان مثال اگر كتاب من راحت منتشر شود، وقتي وارد بازار شد و از آن استقبالي صورت نگرفت، خودم بايد جوابگو باشم و در صورتي كه كتاب در مراحل چاپ خيلي به مشكل برخورد كند، مجالي براي توجيه و بهانهگيري باز ميشود.
«ايراندخت» سال گذشته(89) از سوي «آموت» منتشر شد.
نويسنده در اين رمان با با الهام از شخصيتهاي تاريخي دوران ساساني و در موقعيتهايي با نگاه به برخي رويدادهاي امروزي و مسايل دروني انسان امروز، قهرمانانش را خلق كرده است.
شخصيتهاي اصلي اين داستان دختر و پسري در جستوجوي حقيقت اند.
چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰ - ۱۳:۵۸
نظر شما