در كتابهاي حوزه جامعهشناسي به ایجاد نقش دائمی با ماندگاری طولانی روی پوست، خالكوبي گفته میشود. این عمل، پدیدهای اجتماعي و فراگير در جهان است و در اقوام ژاپني، آفريقايي و مائوري در نيوزيلند و حتي ايران باستان با نام كبودي زدن در ميان پهلوانان و بانوان به شيوههاي سنتي رواج داشته، اما امروزه با فراموش شدن بسياري از سنتها در دوره معاصر، اين كشورهاي اروپايي و آمريكايياند كه با ترويج شيوههاي نوين خالكوبي در سراسر جهان، گاهي با القاي افكار ضدديني و به ويژه ضداسلامي در ميان اقشار مختلف به خصوص ورزشكاران نفوذ ميكنند./
وي اعتقاد دارد كه خالكوبي از عقدههاي روحي سبب ميشود و نه تنها جسم افراد را تخريب ميكند، بلكه ذهن آنان را نيز از افكار تلقيني و غير واقع پُر خواهد كرد.
به گفته وي، امروزه بيش از 60 درصد مديران اجرايي در آمريكا نيز به خالكوبي روي آوردهاند و اين نشان از ضعف روحي آنان دارد.
وي در كتاب «In the Paint: Tattoos of the NBA and the Stories Behind Them» به بررسي برخي عوامل پشت پرده و داستانهاي سياسي و غيرسياسي خالكوبي در ورزشهاي بسكتبال، فوتبال آمريكايي و هاكي روي يخ از منظر روانشناسي پرداخته است.
وي به اين نكته اشاره ميكند كه مديران ارشد ورزش اين كشور به القاي افكار خود با ترويج خالكوبي در قشر پرطرفدار آمريكا يعني «ورزشكاران» پرداختهاند تا بتوانند افكار ضدديني خود را با انگيزه ترويج فساد ذهني و جسمي گسترش دهند. براي مثال، ورزشكاراني كه خالكوبيهاي بيشتر و متفاوتتري داشته باشند، امتيازاتي را دربافت خواهند كرد كه «گوتليب» به چند نمونه از آن اشاره ميكند و مينويسد: «آلن آيورسون و رشيد والاس، بازيكنان حرفهاي بسكتبال آمريكا هستند و از جمله كسانياند كه در تمام سطح بدن خود خالكوبي هاي عجيبي نقش زدهاند و بر خلاف تواناييهايشان در سالهاي اخير، بزرگترين قراردادهاي ليگ حرفهاي بسكتبال آمريكا را نيز از آن خود كردهاند.»
با توجه به اين كه خالكوبي روي بدن تا حدودي در ميان برخي از جوانان و حتي ورزشكاران كشورمان نيز رواج پيدا كرده، در اين گزارش با استاد روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي درباره علل انجام چنين كاري و پيامدهاي آن صحبت شده است.
دكتر مسعود شريفي درباره مقابله موثر فرهنگي با اين پديده اجتماعي ميگويد: تاليف كتاب و منابع مكتوب مستدل و پژوهشي، مناسبترين شيوه براي ترويج ديدگاههاي صحيح درباره اين پديده است كه هرچه بيشتر باشد، موثرتر خواهد بود.
عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي ميافزايد: بايد از خالكوبي يك طرح كلي در سطح كلان جامعه ارايه داد تا بتوان نقاط تاريك و ناشناخته آن را در جامعه كشورمان شناسايي كرد. اكنون قشر كمي به اين پديده روي آوردهاند و نبايد درباره آن زيادهگويي شود، اما بايد از همين امروز براي جلوگيري از گسترش آن اقدام كرد و دست به قلم شد.
دكتر كرمالله راسخ، نويسنده و استاد جامعهشناسي دانشگاه آزاد جهرم نيز در اينباره ميگويد:موضوع افراط خالكوبي در كشورمان صحيح نيست، زيرا قشر محدودي به اين امر مبادرت ميورزند، اما بررسي علل آن موجب آگاهي بيشتر و در نتيجه، پيشگيري از گسترش آن ميشود. به نظر من، مانند بسياري از مسايل فرهنگي، روبهرو شدن با اين موضوع نيز از راه فرهنگي به ويژه رسانه كتاب موثرتر خواهد بود.
دكتر راسخ با بيان اين كه مناسبترين راه انتقال پيام در مواجهه با ديدگاههاي اجتماعي، مكتوباتياند كه از سوي نويسندگان، روزنامهنگاران و مترجمان آثار مختلف به رشته تحرير درآمدهاند، بيان ميكند: بايد ورزشكاران را از عموم مردم جدا كرد و اين پديده را در ميان آنان از جنبههاي روانشناخي بررسي و به طور مفصل بر عوامل ترويج خالكوبي در ميان آنان تحقيق كرد، زيرا در بسياري از موارد خالكوبي در آنها جنبههاي رواني دارد. ورزشكاران در تمام دوران حرفهاي خود به كسب اعتماد به نفس و همچنين تصديق و تشويق از سوي تماشاچيان و علاقهمندان رشته خود نياز دارند و با صدمه ديدن روحيه آنها عملكردشان نيز نامناسب خواهد شد.
وي برخي پديدههاي اجتماعي را گذرا ميداند و ميگويد: خالكوبي و رواج آن در سالهاي اخير در قشر محدودي از جامعه، ميتواند از آن دسته پديدههايي باشد كه شبيه به «مد» گذرا و تحت شعاع علاقههاي زودگذر جوانان قرار بگيرد. بنابراين، بايد با صبر و همانطور كه تاكيد كردم، ارايه مكتوبات تصحيحكننده افكار مقلدان خالكوبي، از رواج آن جلوگيري كنيم.
دكتر محمدرضا كُردي،استاد تربيتبدني و علوم ورزشي دانشگاه تهران، در بررسي چرايي ترويج خالكوبي در ميان قشر ورزشي از منظر كتاب و تاثير مكتوبات و ديدگاههاي اجتماعي و درباره چگونگي تاثير كتاب در امر فرهنگسازي مناسب و همچنين مقابله فرهنگي با خالكوبي ميگويد: به يقين نخستين قدم براي مبارزه فرهنگي با اين مقوله، پژوهش و نگارش كتاب است كه ميتواند از سوي نويسندگان ورزشي، روزنامهنگاران و خبرنگاران ورزشي صورت بپذيرد، اما مشكل اينجاست كه هرچه ما داد و فرياد كنيم، صدايمان شنيده نميشود و هرچه بنويسيم، خوانده نخواهد شد! البته نبايد نااميد شد. به نظر من، اين مقوله بايد با نگاهي اخلاقي و ديني آسيبشناسي شود.
وي ادامه ميدهد: خالكوبي ميتواند به هر دليلي انجام شود و در نهايت امري شخصي است، اما بايد اخلاق را جايگزين آرمها و شخصيتهايي كه به عنوان خالكوبي از آنها استفاده ميشود، كنيم تا ورزشكار براي مطرح كردن خود از نقش و نگاري جسمي استفاده نكند، بلكه از موجوديتش بهرهمند شود و اخلاق بزرگان اين مرز و بوم را سرلوحه خود قرار دهد.
دكتر كردي ميافزايد: خالكوبي براساس علايق فرد بر تن وي نقش ميبندد، اما بايد بررسي شود كه شكلهاي خالكوبي شده روي بدن بازيكنان مطرح فوتبال، بسكتبال و... كشورمان چه مفهومي دارند.
استاد دانشكده تربيتبدني و علوم ورزشي دانشگاه تهران ادامه ميدهد: شعارگرايي در امور فرهنگي بيهوده است، چرا كه باعث فراموشي هدف خواهد شد. اگر هدفمان مبارزه با خالكوبي غربي و بوميسازي آن و بازگشتن به دوران پهلواني باستاني ايران است، بايد به روشي ديگر دست به كار و كتاب و مكتوبات را سرلوحه قرار داد و دست به قلم شد.
وي تصريح ميكند: هيچ كتابي در كشورمان به مسايل فرهنگي حوزه ورزش از نگاه بومي نمينگرد و تنها كلمات مطرح شده در آثار خارجي به همان شكل بيان ميشوند و اين كار اصلا صحيح نيست.
به اعتقاد كردي، غربيها با بهرهجويي از غفلت ما به آساني براي ترويج افكارشان در قالب كلمات اقدام ميكنند و امروزه عوارض آن را كم و بيش شاهديم.
وي تاكيد ميكند: تنها و تنها با كتاب و فعاليتهاي فرهنگي، آن هم به صورت پايهاي ميتوان قشر آسيبپذير جامعه را از قرار گرفتن در دامهاي فرهنگي كشورهاي بيگانه دور كنيم و اين نكته را نيز بايد در نظر داشت كه هيچگاه با محدود كردن نميتوان فرهنگ بومي را فراگير كرد.
نظر شما