دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۶ - ۱۱:۰۷
نيما را بايد در كليت خود شناخت

حافظ موسوي، نظريه شعر نيما را دربرگيرنده ساختاري منسجم و يكپارچه مي‌داند كه در هر دوره زماني، تنها بر يك جنبه از آن تمركز شده است. موسوي در گفت‌وگو با ايبنا، به تبيين دوره‌هاي مختلف توجه شاعران به نيما پرداخت.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، موسوي با بيان اين كه "آنچه امروز براي ما اهميت دارد، اين است كه نيما را در يك كليت ببينيم"، افزود: او از زمانه خود بسيار جلوتر بود، و در نتيجه در هر دوره زماني پس از ظهور او، بر يك جنبه از كارش تمركز شده است.

وي در توضيح گفت: مثلا در ابتدا، برهم زدن اوزان قديم بود كه جلب توجه كرد؛ چزا كه ذهن ايراني فرمي را به عنوان شعر پذيرفته بود كه حداقل در شكل بيروني، با آنچه نيما ارايه مي‌داد، تفاوت فاحش داشت. البته بايد توجه خاص داشت به اين اشاره مكرر نيما؛ او مي‌گفت "اين كمترين كاري است كه من انجام داده‌ام".

شاعر «زن، تاريكي، كلمات»، به جنبه‌هاي ديگر كار نيما پرداخت و يادآور شد: در دوره ديگري، و با تلاش افرادي چون اخوان، به جنبه اجتماعي و زباني كار نيما توجه شد. اخوان مي‌گويد من به نيما رو آوردم، چون پيشنهاد او را نوعي آزادي براي خودم مي‌دانم كه بتوانم حرف خودم را راحت‌تر بگويم، يا مسائل جامعه خودم را وارد شعر كنم.

وي در ادامه به برداشت‌هاي فرمي از شعر نيما در دهه 40 اشاره كرد: در دهه 40 و سال‌هاي نزديك به دهه 50، مسئله فرم در شعر نيما اهميت پيدا مي‌كند. براي نمونه رويايي براين تاكيد كرد كه مهم‌ترين كشف نيما معرفي "قطعه" به شعر فارسي بود. يعني نيما به شعر فارسي كه در طول هزار سال، واحدش مصرع و بيت بود، و به همين مناسبت غير متشكل بود و پراكنده، يك انسجام ساختاري داد.

موسوي برداشت‌هاي اجتماعي از آثار نيما را از ديگر توجهات شاعران به شعر او برشمرد و خاطرنشان كرد: گروهي از شاعران به لحاظ اجتماعي تحت تاثير نيما و برخي كارهاي او چون "پادشاه فتح"، "آي آدم‌ها" و "كار شب پا" قرار گرفتند. در اين كارها، جنبه رئاليستي – اجتماعي غلبه دارد و مي‌تواند با رويكرد سياسي هم تبيين شود. جالب اين است كه نيما از آغاز اين برداشت‌هاي متفاوت را از كارش، حدس زده بود و خود را رودخانه‌اي مي‌دانست كه هر كس مي‌تواند از جايي از آن آب بردارد.

وي ادامه داد: شناخت امروز ما از نيما، از نيمه دوم دهه شصت به اين سو، با رويكرد تازه‌اي آغاز شده كه در آن تلاش مي‌شود، يا بايد بشود، كه مخرج مشترك تمام موارد پيش گفته مورد توجه قرار بگيرد. يعني آن چه مي‌توان فلسفه هنر نيما، نظام زيباشناسي نيما، يا جهانبيني نيما ناميد؛ كه در مجموع به معناي آن چيزهايي است كه او درباره زيباشناسي مي‌گفت.

شاعر «سطرهاي پنهاني» با  بيان اين كه "در گذشته برخي، وجهي از كار او را مي پذبرفتند و بخش‌هاي ديگر را كنار مي‌گذاشتند"، يادآور شد: ولي آنچه در دوره فعلي اهميت دارد، اين است كه نيما در كليت خود شناخته شود. چرا كه وقتي اين اجزاي به ظاهر پراكنده را در كنار هم مي‌گذاريم، مي‌بينيم نه تنها پراكنده نيستند، بلكه از يك ساخت منسجم برخوردارند.

وي نيما را نخستين فردي دانست كه پس از قرن 7 و 8 هجري، يك نظريه شعري ارايه مي‌دهد كه همه اجزايش، به هم پيوستگي دارند. 

موسوي افزود: اگرچه، شايد به اين دليل كه از كل نظريه‌اش يك تبيين فلسفي يكپارچه ارايه نكرده، انسجام نظري‌اش كمتر به چشم آمده است. شايد هم آن زمان، زمان مناسبي براي تبيين اين پيوستگي نبوده است. اما ما امروز در حال جمع كردن آن اجزا هستيم و مي‌فهميم كه با يك نظريه منسجم سروكار داريم، و نه با پاره‌هاي پراكنده.

وي با اشاره به برداشت نيما از موزونيت زبان و دكلماسيون كلمات، گفت: براي نمونه ، اگرچه ممكن است ما امروز برداشت متفاوتي به نسبت نيما از وزن عروضي و موزونيت زبان شعر داشته باشيم، اما مي‌فهميم وقتي او مي‌گويد شعر فارسي بايد از حيث فرم، به يك نثر وزن‌دار تبديل شود، به چه جنبه‌اي از اين دكلماسيون (به بيان خودش) توجه دارد. اين جنبه، همان نزديك كردن زبان شعر به طبيعت زبان است.

موسوي در پايان گفت: من واقعا آرزو مي‌كنم كه اجزاي انديشه شعري نيما، در كليت خود شناخته شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط