بسياري از آثار هنري برخي دورههاي تاريخي، برخاسته از دغدغههاي سياسي و اجتماعي خالقان آن آثارند. نويسنده كتاب «زيباييشناسي و سياست» ردپاي اين تاثير سياست بر هنر را به صورت نظري در كشورهاي شوروي سابق و ايران و برخي از مكاتب بررسي كرده است._
وي افزود: اين كتاب در حوزه فلسفه هنر ميگنجد و ارتباط هنر با مسايل سياسي و اجتماعي را ميسنجد. براي اين منظور، مكاتبي نظير رئاليسم كه نظريهپردازيهاي زيادي درباره ارتباط هنر و مسايل سياسي در آن به چشم ميخورند،بررسي شدهاند.
عضو هيات علمي دانشگاه مازندران به بررسي مكاتب مدرنيزم و پستمدرنيزم در كتابش اشاره كرد و گفت: اين دو نحله فكري در مواجهه با رئاليسم مطرح شده اند و از همين رو، ضروري ديدم كه رويكرد آنها را نيز نسبت به تاثير مسايل سياسي و اجتماعي در آثار هنري شرح دهم.
قزلسفلي ادامه داد: رئاليسم در قرن نوزدهم شكل گرفت، مدرنيزم از اواخر اين قرن تا اوايل قرن بيستم مطرح شد و پستمدرنيزم از دهه شصت به اين سو بر انديشه جهاني حاكم است.
وي پستمدرنيزم را مكتبي ساختشكن دانست كه در همه عرصهها دنبال زير سوال بردن ساختارگرايي مدرنيزم است.
اين نويسنده درباره بررسيهاي مصداقي كتابش گفت: از ديگر محورهاي بررسي اين كتاب، كشورهاي شوروي سابق و ايراناند كه هنر در آنها در برههاي از تاريخ با مسايل سياسي و اجتماعي پيوند عميقي برقرار كرده بودند. هنر در دوران شوروي كمونيستي و دوره معاصر ايران، از زمان مشروطه تا پيش از انقلاب اسلامي، موضوع بررسيهاي اين كتاب قرار گرفته است.
وي خاستگاه بسياري از آثار هنري اين دو كشور در اين دو دوره را دغدغههاي سياسي و اجتماعي خالقان آنها دانست.
نظر شما