امير كاوس بالازاده،روزنامهنگار و مدرس دانشگاه:غم فراق فرزند اندوهي سخت و جانگزاست كه نه تنها جسم صاحب عزا را در هم ميشكند كه روحش را نيز دستخوش آشوب و غوغا ميسازد. مگر ميتواني پدر باشي و ثمره وجودت را از آب و گِل خودت به عمل آمده و از خُردي با او زيستهاي با تبش تب كرد...
اما بوده و هستند بزرگاني كه وقتي چنين ستمي بر آنها رفته، به ناگزير صبر پيشه ساخته و با خاري در گلو و اندوهوارهاي به وسعت جهان كوشيدهاند يادِ فرزند از دست رفته را جاودان كنند. نگارنده اين قدر ميداند كه نخستبار استاد شادروان «ايرج افشار» وقتي با چنين مصيبت بزرگي رويارو شد، تصميم گرفت به ياد عزيزِ از دست رفته، كه كتابفروشي پيشه داشت، كتابي به نام «كتاب» ـ اگر اشتباه نكنم ـ زير چاپ ببرد و در آن سرگذشت كتابفروشان سراسر ايران را، چه آنها كه بوده و ديگر نيستند و چه آنها كه هستند، از زبان پژوهشگران اين وادي به شكل مقالات گوناگون بازتابد. اين يادواره خواندني كه در دو جلد انتشار يافت، در واقع مرهمي بود بر دل سوخته آن پدر كتاب دوست و كتابشناس و در عين حال يادبودي كه يادِ پسر را همواره در دل كتابدوستان زنده نگاه ميداشت. و اكنون پدر ـ و البته مادري ـ ديگر چند سالي است در غم فراق فرزند عزيزشان «مزدك» ميسوزند، ياد و خاطرهاش را هر سال با انتشار «مزدكنامه»اي، كه مجموعه مقالاتي در حوزه تاريخ، فرهنگ، ادب و اخيراً شهر و شهرسازي و معماري ـ به سياق تحصيلات عاليه فرزند ـ است، زنده نگاه داشتهاند. مزدك كه فرزند «جمشيد كيانفر» پژوهشگر برجسته حوزه تاريخ ايران است، چند سال پيش در تصادفي دردناك جان باخت و براي پدر و مادر عزيزش اندوهي هميشگي به جا گذاشت. اما اين زن و شوي فرهيخته بر آن شدند كه يادِ را چنين جاودان سازند. اميد كه اين سنت پسنديده ـ چاپ كتاب ـ همواره مستدام و پابرجا بماند.
نظر شما