اگر از آن دسته نوجوانهایی هستید که مثل «شازده کوچولو» اعتقادی به بزرگترها و کارهای عجیب و غریبشان ندارید، سخت در اشتباهید! من حداقل یک آدم بزرگ میشناسم که هنوز بچه مانده است. هر چند وقت یکبار فیلش یاد هندوستان میکند و کاری میکند تا چند نفر بچه را مثل خودش عاشق مطالعه کند. اینبار هم «مانی شهریر» کار تازهای انجام داده و به قول خودش خرگوشی را از توی کلاه درمیآورد! گزارش ما را از طرح تازهی «جیرهی کتاب» بخوانید تا با اين شعبده آشنا شويد.
مدیر «جیرهی کتاب» بعد از گذشت حدود 7 سال، از آغاز طرحش هنوز هم ایدههای جدید دارد و به قول خودش خرگوشی را از توی کلاه بیرون میآورد و شعبدهای میسازد تا شاید چند نفر را به مطالعه علاقهمند کند. او دربارهی ایدهی تازهاش میگوید: «مدتها بود كه دلم ميخواست كاغذهايي را خطخطي كنم و بعد ببرم جايي روي ديواري بچسبانم تا مطابق معمول تبليغي بشود براي كتاب خواندن.»
اما هدف «شهریر» ار این کار چیست؟ خودش میگوید: «هدف اصليام در اين طرح، بچهها و محل ايدهآل براي نصب اين اعلانها، به نظرم ديوار مدارس بود. اصلا شكل و شمايل كار را هم با الهام از روزنامهديواريهاي زمان بچگي انتخاب كردم. ايدهام اين بود كه اگر براي بچهها هر دو هفته يكبار در مدرسه يك يا دو كتاب معرفي كنم احتمال دارد كه به مطالعهي آنها علاقمند بشوند.»
مدیر طرح جیرهی کتاب دربارهی اینکه این ایدهها چطور به ذهنش میرسد، توضیح داد: «در مراودات جيرهاي با يكي از دوستان ناديده، اصطلاحي بينمان جا افتاده كه نميدانم نخستينبار او آن را بهكار برد يا من. اينبار كه موضوع اعلانهاي ديواري بينمان مطرح شد او باز هم از اين اصطلاح كمك گرفت كه: «دوباره داري از توي كلاهت خرگوش درميآوري!» اشاره به اينكه كار «جيره» شعبدهبازي است و هر بار او منتظر است تا ببيند ديگر چه چيز هيجانانگيزي از توي كلاه اين شعبدهباز بيرون ميآيد.»
«مانی شهریر» - بزرگتری که مثل بچهها فکر میکند - كارِ آمادهسازي اعلانهاي ديواري را از اواسط زمستان سال پيش آغاز كرده است. او دربارهی روزهای آغاز کار و مرحلهی تبدیل فکر به عمل گفت: «راستش مدتها طول كشيد تا بالاخره «فهميدم» كه روي آن كاغذها بايد چه بنويسم و از آن مهمتر كجا بچسبانمشان كه خواننده و مخاطبي داشته باشد و طعمهي سطلهاي شهر نشود! الان اينها را با اطمينان ميگويم، اما بايد اعتراف كنم كه طرح هنوز هم در مرحلهي آزمايشي است و با تجربهاي كه پشت سرگذاشتهام حتي حالا هم، بعد از گذشت هفت ـ هشت ماه از آغاز كار، نميتوانم جمعبندي كنم كه اين روش، راه مناسبي براي تشويق علاقهمندان به كتاب خواندن هست يا نه!»
مانی شهریر دربارهی نتیجهای که از اجرای این طرح گرفته است، توضیح داد: «ما موفق شديم اين طرح را در مدرسهي روزبه تهران اجرا كنيم. اين مدرسه فروشگاهي داشت كه در كنار مواد غذايي و تنقلات، كتاب هم عرضه ميكرد. كتابهاي معرفي شده در اين طرح علاوه بر اينكه در كتابخانهي مدرسه عرضه شد، در اين فروشگاه نيز براي فروش ارائه شد. نتيجهي نصب اعلان ديواري معرفي كتاب اين بود كه فروش بعضي از اين كتابها به صورت موردي افزايش يافت.
البته من آماري از كتابخانهِ مدرسه ندارم و احتمال ميدهم بچهها ترجيح داده باشند به جاي خريد اين كتابها، آنها را از كتابخانهي مدرسه امانت بگيرند.»
«طرح اعلانهاي ديواري معرفي كتاب» بهتازگی برای بزرگترها هم اجرا میشود. داستان کامل تولد و رشد این ایده را میتوانید در سایت جیرهی کتاب و از قلم «مانی شهریر» بخوانید. فقط یادتان باشد، اگر هنوز مثل بزرگترها فراموشکار نشدهاید و دلتان میخواهد بقیه را هم مثل خودتان عاشق کتاب کنید، به این خواستهی مدیر جیرهی کتاب هم توجه داشته باشید.
خواستهی «مانی شهریر» از کتاب خوانها این است: «اگر بهنظر شما هم اين «چشمبندي» جديد جيرهی كتاب، جالب و هيجانانگيز است، تقاضا ميكنم ما را در توسعه و گسترش آن ياري كنيد. ضمناً اگر دستي در طراحي و رنگآميزي داريد، ممكن است بخواهيد (و فرصت داشته باشيد) تا شكل و شمايل جديدي براي اعلان ديواريهاي ما پيشنهاد بدهيد. راستش شكل و شمايل فعلي اعلان دستپخت خودم است و براي همين هم كم و بيش ناشيانه است. به همين خاطر اگر در اين زمينه هم كمكي از دستتان بربيايد ممنون و سپاسگزار خواهم شد. شايد با كمك شما روزي به جاي خرگوش يك فيل از توي كلاه درآورديم! »
نظر شما