یکشنبه ۳ مهر ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۰
مكتوبي مستدل در اثبات مصونيت كلام خدا

كتاب «مصونيت قرآن از تحريف» نوشته آيت‌الله محمدهادي معرفت با ترجمه جانباز شهيد حجت‌الاسلام محمد شهرابي، از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين اثر، با بررسي و پژوهش دقيق و عالمانه، به رد دلايل قائلان به تحريف قرآن پرداخته و پرده از روي حقيقت «تحريف‌ناپذيري قرآن» برداشته است.

در اين كتاب گوشه‌اي از مهم‌ترين اتهامات دشمنان اسلام و بدخواهان و به دنبال آنها، نادانان به اسلام و مسلمانان درباره قرآن كريم، مطرح و پاسخ مناسب آن داده شده است و در اين باره از كلي‌گويي پرهيز و تمام موارد اتهام به طور مشخص و جزئي بررسي شده‌اند.

بي‌شك نسبت تحريف و دگرگوني به كتاب خداوند عزيز و حميد، يك نسبت ظالمانه و مخالف با آيات صريح قرآن است، چرا كه خداوند سلامت و جاودانگي آن را در طول اعصار تضمين كرده است و مي‌فرمايد: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون؛ ما قرآن را نازل كرديم و خودمان (براي هميشه) حافظ و نگهبان آن خواهيم بود(حجر، آيه 9).»

اين نسبت كوركورانه و قديمي، از زمان اختلاف صاحبان مصحف‌هاي اوليه شروع شد؛ همان زماني كه يك رقابت شديد در ثبت و نگارش قرآن و تعليم قرائت آن در جريان بود و هريك گمان داشت قرائت صحيح نزد اوست و ديگران راه خطا مي‌پويند. اين وضع ادامه داشت تا زمان انتخاب قرآني واحد در عهد «عثمان» ولي متاسفانه اين كار به دست جمعي انجام شد كه به درستي، كفايت و صلاحيت اين امر مهم و حياتي را نداشتند، از اين‌رو، اشتباهاتي در رسم‌الخط و نحوه نگارش قرآن رخ داد و بين نسخه‌هاي متعدد آن با نسخه اصلي ‌ـ‌كه در مدينه و دارالحكومه نگهداري مي‌شد‌ـ اختلاف پديد آمد.

در اين ميان، بعضي از صحابه و تابعان ـ‌مانند ابن‌مسعود، عايشه، ابن‌عباس و مانند آنها از تابعان كه تعدادشان كم نبود‌ـ درباره نگارش قرآن و تعليم قرائت‌ها، نظريات و ايراداتي داشتند. از خلال اين گفت‌وگوها و برخوردها، روايات و حكاياتي باقي ماند كه ظاهرگرايان و «حشويه» با حرص و ولع تمام آنها را ضبط و در كتاب‌هاي روايي خود نقل كردند و همين امر، بعدها مشكل «احتمال تحريف» در نص قرآن كريم را به وجود آورد. آنچه موجب گرمي بازار اين جريان غبارآلود و رواج يافتن اين اباطيل و گزافه‌ها شد، نغمه‌هاي الحادي و جاهلي بدخواهان ـ‌مانند بني‌اميه و ديگران‌ـ بود كه خواب در هم شكستن عظمت اسلام و پايين آوردن كرامت قرآن را در سر مي‌پروراندند! اين در حالي است كه خداوند سبحان مي‌فرمايد: «يريدن ليطفوا نور الله بافواهم والله متم نوره و لوكره الكافرون؛ آنان مي‌خواهند نور خدا را با دهان‌هاي خود خاموش سازند، ولي خداوند نور خود را كامل مي‌كند هر چند كافران خوش نداشته باشند.»

در اين ميان، جمعي از انديشمندان ـ‌كه پنداشته‌اند اين روايات از نظر سند، صحيح بوده‌اند و بر وقوع تحريف در نص قرآن، دلالت صريح دارند‌ـ در پي ‌تلاشي بي‌ثمر، سعي كرده‌اند اين روايات را توجيه كنند. از اين‌رو، برخي از اين روايات را ـ‌با همه پراكندگي و ضعفي كه دارند‌ـ پذيرفته و به مضمون آن فتوا داده‌اند و پاره‌اي ديگر را پس از آن كه راهي براي تاويل آن نيافتند، رها كرده، به كناري نهادند و آخرين سخني كه در اين زمينه بافته‌اند، مساله «نسخ تلاوت» است، البته بطلان اين پندار خام طبق قواعد علم اصول روشن است.

واژه «تحريف»
تحريف در لغت از ريشه «حرف» به معني كناره، جانب و اطراف يك چيز گرفته شده و تحريف چيزي، كنار زدن آن و از جايگاه اصلي خود كج كردن و به سوي ديگر بردن است. در قرآن مي‌خوانيم: «و من‌الناس من يعبدالله علي حرف فان اصابه خير اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب علي وجهه؛ بعضي از مردم خدا را از اطراف مي‌پرستند همين كه خيري به آنان برسد حالت اطمينان پيدا مي‌كنند، اما اگر مصيبتي براي امتحان به آنها برسد دگرگون مي‌شوند(حج، آيه 11).»

«زمخشري» در ذيل اين آيه مي‌گويد: «يعني بركناري ايستاده، در وسط و قلب ميدان دين نمي‌آيند. قرآن، اين افراد دو دل را به كساني تشبيه مي‌كند كه در گوشه و كنار لشگر حركت مي‌كنند تا ببينند چه مي‌شود. اگر احساس كنند حوادث به سود همراهانشان پيش مي‌رود و پيروزي و غنيمت به دست مي‌آيد، مي‌مانند وگرنه به سرعت صحنه را ترك كرده به گوشه‌اي مي‌خزند.»

بنابراين، «تحريف كلام» به معني تفسير سخني برخلاف معني ظاهرش و در نظر گرفتن معني ديگري براي آن ـ‌بدون هيچ دليل و قرينه‌اي‌ـ است. گويا هر سخن ـ‌طبق قانون وضع الفاظ و برحسب طبع اولي خود‌ـ يك مجراي طبيعي و عادي دارد كه به معني و مضمون خود دلالت مي‌كند، اما تحريف كننده، آن را از مجراي طبيعي و معناي اصلي منحرف كرده به كناري مي‌برد.

پيداست اين‌گونه تحريف «تحريف معنوي» است؛ يعني در ظاهر لفظ هيچ تغييري رخ نداده، بلكه مفهوم و محتواي آن تغيير كرده و طوري تفسير شده كه خلاف مقصد و مقصود گوينده است.

تحريف در اصطلاح
بر اساس مطالب كتب، تحريف در اصطلاح هفت گونه است: «1. تحريف معنوي؛ يعني تفسير و معنايي براي لفظ بگوييم كه ذاتا بر آن دلالت ندارد؛ نه براي آن معنا وضع شده و نه قرائن و شواهدي بر آن گواهي مي‌دهد و آن را تفسير به راي مي‌گويند و در شرع مقدس شديدا از آن نهي شده است.
2. تحريف موضعي؛ يعني آيه يا سوره برخلاف ترتيب نزول، در قرآن ثبت شود. اين مساله در آيات، بسيار كم است، ولي سوره‌ها معمولا به ترتيب نزول ثبت نشده‌اند.
3. تحريف در قرائت؛ يعني كلمه‌اي برخلاف قرائت شناخته شده بين مسلمانان، قرائت شود مانند بيشتر اجتهادهاي قراء در قرائت‌هايشان كه سابقه‌اي در صدر اسلام نداشته است. ما اين قرائت‌ها را جايز نمي‌دانيم، چرا كه قرآن يكي است و از نزد خداي يكتا نازل شده همان‌طور كه امام باقر و صادق(عليهم‌السلام) فرموده‌اند.
4. تحريف در لهجه و نحوه گويش؛ يعني همان‌گونه كه لهجه قبيله‌هاي مختلف عرب هنگام تكلم به حرف يا كلمه‌اي ـ‌در حركات و نحوه ادا نمودن‌ـ متفاوت است [قرآن را نيز به لهجه خودشان تلاوت كنند].
5. تحريف با تعويض كلمات؛ يعني كلمه‌اي برداشته شود و كلمه‌اي ديگر جايگزين آن شود، خواه كلمه دوم با اولي هم معني باشد يا نه. «ابن‌مسعود» اين‌گونه تحريف را در كلمات مترادف و هم معني مجاز مي‌شمرده به اعتقاد اين كه: مهم حفظ معاني است و اختلاف الفاظ چندان مهم نيست، مثل اين كه گفته است: اشكالي ندارد به جاي «العليم»، «الحكيم» بخوانيم؛ مشكل آن‌جاست كه آيه رحمت را به جاي آيه عذاب بگذاريم. از اين‌رو حتي اين‌گونه تحريف هم، در «وحي‌الهي» جايز نيست، چرا كه اعجاز قرآن هم به لفظ آن است و هم به معني و محتواي آن؛ بنابراين، تغيير هيچ يك جايز نخواهد بود.
6. تحريف به زياده؛ يعني افزودن كلمه يا جمله‌اي به آيات قرآن. به ابن‌مسعود و بعضي ديگر از پيشينيان نسبت داده شده كه براي رفع ابهام از لفظ برخي آيات، كلماتي به آن مي‌افزودند، البته نه به اين اعتقاد كه جزء قرآن باشد، بلكه تنها براي شرح و توضيح، اين كار را انجام مي‌دادند. اين امر تا جايي كه جزء قرآن شمرده نشده و موجب اشتباه نشود مانعي ندارد. از همين باب است اضافات و توضيحاتي كه به عنوان تفسير از امامان معصوم(عليهم‌السلام) نقل شده است.
7. تحريف به نقيصه و آن دوگونه است: يكي اين كه از قرآن حاضر كلماتي ساقط شود چنانچه روايت شده «ابن‌مسعود» آيه سوم سوره «ليل» را اين‌گونه مي‌خواند: «والذكر و الانثي؛ و مذكر و مونث» و كلمه «ما خلق» را ساقط مي‌كرد.
دوم اعتقاد به اين كه چيزهايي از قرآن حاضر ـ‌خواه عمدا يا از روي فراموشي‌ـ حذف شده؛ حال گاهي يك حرف يا كلمه يا جمله كاملي حذف شده و گاه آيه و حتي سوره‌اي از قرآن كريم ساقط شده است. اين تحريف است كه ما شديدا آن را انكار مي‌كنيم و موضوع بحث و گفت‌وگوي كتاب هم همين است.
اين نوع تحريف، در روايات اهل‌سنت كه در كتب حديثي آنها مانند صحاح سته آمده به چشم مي‌خورد. اين روايات ـ‌كه عموما روايات عامي و فاقد سند درستي هستند‌ـ از سه حال خارج نيستند: يا ساخته و پرداخته زنديق‌ها و جاعلان حديث است كه به كذب و دروغ‌پردازي معروفند يا اين كه تاويل و تفسير صحيحي دارند كه ارتباطي با تحريف قرآن ندارد و شكل سوم اين كه يك سري اوهام و خرافات بي‌ارزش گذشتگان به صورت روايت درآمده است كه بيشتر از همين قبيل هستند.»

چاپ چهارم كتاب «مصونيت قرآن از تحريف» با شمارگان 1000 نسخه، 260 صفحه و بهاي 37000 ريال راهي بازار نشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها