چهل و هشتمين شماره ماهنامه تخصصي اطلاعرساني و نقد و بررسي كتاب با عنوان «كتاب ماه فلسفه» ويژه «پرونده ابنسيناپژوهي» به سردبيري علي اوجبي از سوي خانه كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد.-
سخن سردبیر این شماره به موضوع «حكمت سينوي» پرداخته است. علی اوجبی مینویسد: «شيخالرئيس بوعليسينا در تداوم حركتي كه فارابي آغاز كرد و فيلسوفان مسلمان كما بيش پيگير آن بودند، با اصلاح نقاط ضعف روشي و مبنايي حكمت ارسطويي كه در قالب فلسفه اسلامي به بار نشسته بود، سعي در استحكام فلسفه اسلامي و پيريزي دوباره حكمت مشاء، اما در قالبي ديني - اسلامي داشت. اساس حكمت ارسطويي بر دو عنصر منطق صوري و عقلگرايي محض استوار بود.
ارسطو در نظام فلسفي خويش به كمك براهين عقلي و با قواعد منطقي به اثبات مسائل ميپرداخت. او اين دو را براي كشف مجهولات و تفسير ماهيت و روابط موجودات كافي ميدانست و معتقد بود كه علم يقيني تنها از طريق قضاياي عقلي و از استدلالهايي كه در قالبهاي منطقي ارايه شوند، به دست ميآيد.
او در حوزه طبيعيات نيز از قضاياي عقلي و شيوههاي تعقلي بهره ميجست و پديدههاي طبيعي و روابط ميان آنها را تفسير عقلاني ميكرد. ارسطو اصرار بر اين داشت كه مباحث طبيعي را بر سرپنجه عقل محض پيش برد لذا به قوانين تجربي كمتر بها ميداد. از اينرو رشد اجزاي دستگاه معرفتي او ناهمگون مينمود. چه بخش فلسفه اولي بسيار فربه و قسمت طبيعيات آن رنجور و ناتوان بود.»
علي اوجبي در بخش ديگري از سخن سردبير اين شماره ماهنامه درباره نقطه قوت و ضعف حكمت ارسطويي مينويسد: «به طور كلي و با اغماض از تك تك قضايايي كه پيكره حكمت ارسطويي را تشكيل ميدهند، ميتوان "استناد به منطق صوري" را نقطه قوت، و "عقلگرايي محض" حكمت ارسطويي را به عنوان عمدهترين نقطه ضعف آن به شمار آورد.
ابنسينا براي ترسيم نظام فلسفي خويش، برخي از عناصر و شيوههاي به كار رفته در حكمت ارسطويي را به عنوان نقاط مثبت و برجسته برگزيد و عناصر ديگري را براي ترميم آن بدان افزود:
1. منطق صوري: همانگونه كه گذشت يكي از عمدهترين امتيازات حكمت ارسطويي، بهرهبرداري از قواعد منطق صوري بود. قواعدي كه رعايت آنها تضمين كننده صحت و درستي استدلالها و عملياتهاي ذهني است. از اينرو، ابنسينا منطق ارسطويي را به عنوان يكي از اركان نظام فلسفي خويش و به منزله شيوه و متدي عام و حاكم بر استدلالهاي فلسفي برگزيد.
2. شيوه افلاطوني: افلاطون الهي در كنار استدلال و استناد به مباحث منطقي، به شيوههاي اشراقي تمايل داشت. در حالي كه آثار ابنسينا خالي از لطافتهاي اشراقي بوده و بحثهاي خشك عقلي و عقلزدگي به شدت در آن محسوس و مشهود است. او سعي داشت تمامي قضايا را با استدلال و برهان به قضاياي ضروري بازگرداند و همين باعث شده بود تا از شيوههاي اشراقي فاصله بگيرد. البته گاه در ضمن شماري از آثارش مانند: الاشارات و التنبيهات به برخي از مباحث عرفاني و ذوقي مانند "مقاماتالعارفين" برميخوريم و يا در ميان نوشتارهاي برجاي مانده از او به رسالهها و كتابهاي مستقلي همچون منطقالمشرقيين، رسالة فيالعشق و سه داستان سمبليك حيبن يقظان، رساله الطير و سلامان و ابسال ميرسيم كه حاكي از گرايشات اشراقي او دارد و اين احتمال را قوت ميبخشد كه در صورتي كه عمر بيشتري ميداشت، به طور قطع از عناصر و انديشههاي اشراقي نيز بيشتر بهره ميبرد. كاري كه حكماي پس از او همچون شيخ اشراق، ميرداماد و ملاصدرا به خوبي از عهده آن برآمدند.
ابنسينا عليرغم كم توجهي به گرايشات اشراقي در فلسفه افلاطون، از برخي از عناصر فلسفي و متديك آن به شدت تاثير پذيرفت. او از ميان مجموعه عناصر به كار رفته در انديشههاي فلسفي افلاطون، شيوه تحليل و تقسيم را كه با عقلگرايي او تناسب داشت، برگزيد و با آميختن آن با منطق صوري و قواعد برگرفته شده از نصوص ديني و با توجه بيشتر به مباحث امور عامه به ويژه مباحث مربوط به وجود، طرح جديدي را براي فلسفه اسلامي پيريزي كرد.
3. آموزههاي ديني اسلامي: گرچه ابنسينا از جمله فيلسوفان عقلگرا به شمار ميآيد، اما تفاوت او با فيلسوفان پيشين عقلگراي خود در اين بود كه به شيوه خويش صبغه ديني داد. او معتقد بود كه عقل در محدودهاي كه با نصوص شرعي تعارضي نداشته باشد، حاكم عليالاطلاق است؛ و در موارد تعارض نيز گرچه بدوا اين ظواهر نصوص است كه كنار گذاشته ميشود، اما با تاويل آنها در پرتوي قوانين علم تفسير ـو نه با استناد به اجتهادهاي شخصيـ مضاميني كه در باطنشان قرار دارد، نمودار ميشود و همان مضامين نهفته كه بيشك با عقل همنوايي و همدلي دارند، ملاك عمل قرار ميگيرند.
او عقيده داشت از آنجا كه در شرع، عقل در كنار رسول ظاهري به عنوان رسول باطني معرفي شده است، بنابراين، هيچگاه شارع مقدس ـكه معصوم از خطاستـ حكمي مخالف عقل نخواهد داشت. در نتيجه، در موارد تعارض بدوي، قطعا شارع ظاهر را اراده نكرده، بلكه معناي ديگري را قصد كرده است كه در باطن آن نص نهفته و منطوي است و با كمك قوانين لفظي و ضوابط قطعي عقلي بر ما مكشوف ميشود.»
در بخش «پرونده ابنسيناپژوهي» اين مطالب درج شدهاند: درسنامه حكمت مشاء (نصرالله حكمت)، درآمدي جامع بر انديشههاي شيخالرئيس (مهدي كمپاني زارع)، ترجمه و ويرايشي نيازمند ترجمه و ويرايش (شهناز شايانفر)، طرحي نو در ابنسيناشناسي (عبدالله صلواتي)، ملاحظاتي در باب «متافيزيك ابنسينا» (محمد زارع)، اندر حكايت بوعلي سينا (زهرا طاهري اخوان) و عقل از منظر ابنسينا (خديجه مقدسزاده).
مطالعه تطبيقي ميان آموزههاي غزالي و آگوستين قديس (مائده پناهي آراللو)، علم از نظر هوسرل به روايت كتاب فلسفه به مثابه علم متقن (غلامرضا نظريان)، بررسي كتاب فايدهگرايي جان استوارت ميل (عاطفه سادات قريشي) عناوين مقالاتياند كه در بخش معرفي تحليلي كار شدهاند.
همچنين در بخش نقد و بررسي، اين مقالات به چشم ميخورند: رويكردي تحقيقي ـ انتقادي نسبت به مباحث مطروحه در كتاب راهنماي اصطلاحات الهياتي (رضا سليمان حشمت و جواد طاهري)، اثبات صانع در مكتب تفكيك (محمود هدايتافزا)، ديلتاي و بنيادهاي فلسفي علوم انساني (مالك شجاعي جشوقاني).
جستار اين شماره به راههاي كسب سعادت از منظر سهروردي نوشته عيناللهخادمي پرداخته است و جلالالدين محمد دواني به روايت اشكوري (علي اوجبي) در بخش فيلسوف ماه اشاره ميكند.
همچنين نشست اين شماره ماهنامه به نقد و بررسي كتاب فلسفه فلسفه اسلامي ميپردازد.
نگاهي به سير پيدايش و گسترش آثار منطق جديد به زبان فارسي(سعيد انواري ـ علي گلباز) مطلبي است كه در بخش اطلاعرساني ميخوانيم. گزارش اين شماره هم به مطلب فلسفه در زمستان (معصومه قزلباش) پرداخته است.
چهل و هشتمين شماره ماهنامه «كتاب ماه فلسفه» ويژه «پرونده ابنسيناپژوهي» در 144 صفحه و بهاي 12000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما