شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۰
«منطق الطير» يك معناي واحد در سه شكل و سه فرم زباني

دكتر ويدا احمدي در درس‌گفتارهايي درباره عطار گفت: به نظر مي‌آيد كه عطار در «منطق الطير» يك معناي واحد را در سه شكل و سه فُرم زباني ارايه كرده است و اين شبيه به مثلث است. او اين مرحله‌ها را با رنگ‌هاي مختلف نشان مي دهد. ضلع اول، مقدمه «منطق الطير» است، ضلع دوم داستان شيخ صنعان است و ضلع سوم اصل داستان پرندگان.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر ويدا احمدي، عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي مشهد در درس‌گفتارهايي درباره عطار به بررسي «عناصر کيمياگرانه و روانکاوانه در ساحت زباني و معنايي منطق‌الطير» پرداخت. اين نشست (چهارشنبه 27 مهر) در شهر كتاب مركزي برگزار ‌شد. 

احمدي گفت: هنگامي كه واژه «هنر» را به كار مي‌بريم، به نظر مي‌آيد كه از دو معناي جزيي و كلي استفاده مي‌كنيم. واژه كلي هنگامي به كار مي‌رود كه بخواهند كسي را هنرمند بنامند اما معناي گسترده‌تر آن زماني به كار مي‌رود كه مي‌خواهيم از كسي نام ببريم كه در جهت ارتقاء وجودي خودش تلاش مي‌كند و مي‌كوشد كه زيبايي‌هاي بالقوه خود را بالفعل كند؛ چنين كسي، هنرمند شناخته مي‌شود. 

وقتي سعدي مي‌گويد: «از نفس پرور هنر نيايد» معني‌اش اين است كه كسي كه رذيلت دارد، از فضيلتي هم برخوردار نخواهد بود. 

وي افزود: در فرهنگنامه‌ها هم پيش از آن كه هنر به معناي شغل باشد، آن را زيبايي‌هاي اخلاقي دانسته‌اند. در اتيمولوژي، يعني دانشي كه شناسنامه كلمات را بررسي مي‌كند، هنر، عمل ساختن دانسته شده است. پس هنگامي كه آدمي بناي وجودي خود را از فضيلت‌ها بسازد، هنرمند محسوب مي‌شود. منظور من از هنر نيز همين است. به سخن ديگر، هنر يعني انساني كه از مرتبه وجودي پايين، به مرتبه وجودي بالاتر مي‌رود. 

اما «كيمياگري» به دانشي گفته مي‌شود كه طي آن فلزات پست به فلزات ارزشمند تبديل مي‌شوند. اين كار به وسيله اكسير انجام مي‌شود. برخي، كيمياگري را افسانه مي‌دانند. اما برخي ديگر گفته‌اند كه فرمولي بوده است و كساني مي‌توانسته‌اند به كمك آن فرمول، به طلا دست پيدا كنند. به هر حال، كيمياگري را چه افسانه بدانيم و چه واقعيت، بايد دانست كه يك هدف مشترك دارد. 

وي افزود: آن هدف، به تعبير «يونگ»، چنين است كه كيمياگري كه مس را به طلا تبديل مي‌كند، مرتبه وجودي خود را تغيير مي‌دهد و مي‌كوشد كه به فرد بهتري تبديل شود. براي همين است كه روان‌شناسي و كيمياگري را دو دانشي مي‌دانند كه بسيار به هم نزديك‌اند. يونگ در اصول روان شناسي خود، كلمه «ترانسفورميشن» را بسيار به كار مي‌برد. اين واژه به معناي تحول و دگرگوني و انساني ديگر شدن، است. ملاصدرا در حكمت و فلسفه خود، اين كلمه را «صيرورت» مي نامد، يعني بهتر و زيباتر شدن. 

احمدي اظهار كرد: به هر حال، كيمياگران نظام‌هاي مختلفي دارند. با اين همه اشتراكاتي هم در انديشه‌هاي آنها وجود دارد. جاي تاسف است كه ما منابع عمده دانش كيمياگري را به فارسي ترجمه نكرده‌ايم. در حالي كه كتاب‌هاي اين دانش به زبان‌هاي گوناگون جهان ترجمه شده است. از جمله دو كتاب مهم كيمياگري كه عبارتند از: «رساله اورئوس» كه نوشته هرمس، كيمياگر مصري، است و دومي «رساله سپيده دم» كه به زبان لاتين است و از نوشته‌هاي آكوئيناس به شمار مي‌رود. 

وي افزود: كيمياگران معتقدند كه عمل تبديل مس به طلا، طي سه مرحله انجام مي‌شود. هر كدام از اين مراحل نيز نام‌هايي دارد. مرحله اول رنگ سياه است؛ مرحله دوم رنگ سفيد و مرحله سوم رنگ سرخ. هنگامي كه «منطق الطير» را بررسي كردم، متوجه شدم كه هر سه مرحله كيمياگري در «منطق الطير» هم اتفاق مي‌افتد. منظورم اين نيست كه عطار كيمياگري مي‌دانست. مطالعه من پژوهش تطبيقي بود. اما به هر حال هر سه مرحله قابل شناسايي بود. نام مرحله اول را «بالقوگي» گذاشتم؛ مرحله دوم را «حل معماي وجود» و مرحله سوم را «فعليت يافتگي» يا «آشكار شدگي». 

هندسه زباني «منطق الطير»
وي افزود: به نظر مي‌آيد كه عطار در «منطق الطير» يك معناي واحد را در سه شكل و سه فُرم زباني ارائه كرده است؛ و اين شبيه به مثلث است. او اين مرحله‌ها را با رنگ‌هاي مختلف نشان مي‌دهد. ضلع اول، مقدمه «منطق الطير» است كه شامل نيايش‌هاي عطار مي‌شود. ضلع دوم داستان شيخ صنعان است و ضلع سوم اصل داستان پرندگان. عطار در مورد مرحله اول (مرحله سياهي) چند بيت مي‌آورد كه واژه «ظلمت» در آن بسيار به كار مي‌رود. 

اين مدرس دانشگاه گفت: اين مرحله، همان مرحله سياهي در كيمياگري است. يعني مرحله اي كه زيبايي وجود عطار آشكار نشده و او از خدا مي خواهد كه آن را آشكار كند: «يا رب آگاهي ز يا رب‌هاي من/ حاضري در ماتم شب‌هاي من؛ ماتمم از حد بشد سوري فرست/ در ميان ظلمتم نوري فرست؛ پاي مردي من درين ماتم تو باش/ كس ندارم دستگيرم هم تو باشد». 

وي افزود: مرحله دوم در داستان شيخ صنعان اتفاق مي‌افتد و دلالت زباني آن كلمات «غبار» و «سياهي» است: «در ميان شيخ و حق از ديرگاه/ بود گردي و غباري بس سياه؛ آن غبار از راه او برداشتم/ در ميان ظلمتش نگذاشتم؛ آن غبار اكنون ز ره برخاسته است/ توبه بنشسته گنه برخاسته است». اما ضلع سوم كه اصل داستان «منطق الطير» است شامل حكايت‌هايي است كه در هر كدام، داستان پرندگان و موانعي كه بر سر راه آنهاست ياد مي‌شود. 

احمدي گفت: در كنار هر پرنده، پيامبري نام برده مي‌شود كه از لحاظ موتيف با آن پرنده هماهنگي دارد. مر حله سوم كه مرحله معما است، در اصل گره كوري است كه بايد پرندگان به كمك هدهد آن را باز كنند. در «منطق الطير» مرحله سفيدي به كوري تعبير شده است. پرندگان، معما و گره كار خود را طرح مي‌كنند و هدهد به آنها پاسخ مي‌دهد. به سخن ديگر، در مرحله سفيدي است كه موانع شناخته مي‌شوند و پرندگان زيبايي دروني خود را به فعليت مي‌رسانند. 

وي افزود: مي‌دانيم كه رنگ اصلي طلا، سرخ است. براي نشان دادن مرحله سرخي در «منطق الطير» از حضور سيمرغ استفاده مي‌شود كه مظهر و نماد خداوند است. در مورد اتيمولوژي سيمرغ بايد گفت كه سيمرغ در ايران باستان پرنده خورشيد شناخته مي‌شد. اتفاقا در فرهنگ نمادها هم خورشيد به طلاي كيمياگري بسيار نزديك دانسته شده است. در بيت‌هاي «منطق الطير» سيمرغ و سي مرغ از يك جنس برشمرده شده‌اند، اين نشان دهنده سنخيت ميان آخرين مرحله كيمياگري (فعليت يافتگي طلا) در وجود و روان پرندگان «منطق الطير» است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها