جايگاه شرح و نقد در فلسفه اسلامي / كجا ايستادهايم؟(5)
رحمتي: اهالي فلسفه اسلامي امروز، در فضاي زمانه تنفس نميكنند
عضو هيات علمي دانشگاه آزاد و نويسنده و مترجم حوزه فلسفه، با تكراري دانستن بسياري از شروح فلسفه اسلامي گفت: به اعتقاد من، اهالي فلسفه اسلامي امروز كمتر در فضاي زمانه تنفس ميكنند، در حالي كه فلسفه را نميتوان جدا از فضاي ذهني جامعه در نظر گرفت.-
وي شرحنويسي بر متون فلسفي را سنتي قديمي و ريشهدار در فلسفه اسلامي دانست و گفت: اين امر در ساير سنتهاي فلسفي نيز رايج است و نميتوان به آن نقدي وارد كرد، زيرا متون كلاسيك در مواجهه نخست، قابل فهم نيستند.
رحمتي ادامه داد: متون كلاسيك فلسفي كه هنوز جزو منابع ما محسوب ميشوند، امتحان خود را در طول تاريخ پس دادهاند، زيرا نسلهاي مختلفي اين كتابها را خواندهاند و به اتقان آنها گواهي ميدهند اما نه اين معنا كه فلاسفه بياشتباه بودهاند. ضعف ديگر متون قديمي، متناسب نبودن آنها با زمانه معاصر است.
مترجم حوزه فلسفه اسلامي افزود: اين متون قرنها پيش در شرايط و زماني نوشته شدهاند كه مسايل و دغدغههاي آن با مسايل امروز ما متفاوت بودند. در نقدهايي كه بر فلسفه اسلامي مينويسيم، بايد متوجه اين دو مساله باشيم يعني هم اشتباهات فلاسفه را تصحيح كنيم و هم با مطالبي كه در دوره معاصر موضوعيت ندارند، منتقدانه برخورد كنيم و آنها را به چالش بكشيم.
رحمتي بررسي متون فلسفه اسلامي را منحصر به شرح دانست و گفت: نقد به معناي مخالفت با برخي نظريات فلسفه اسلامي گذشته يا حذف مسايل نامتناسب با زمانه معاصر در فلسفه اسلامي وجود ندارد.
وي درباره مشكلات ديگري كه در برخورد با متون فلسفه اسلامي به چشم ميآيند، گفت: اغلب تئوري يا رويكردي مشخص براي مواجهه با متون فلسفي وجود ندارد تا گرايشهاي پديدارشناسي، تحليلي يا تاريخي اين متون روشن شود. از اين جهت، شروح فلسفي ما روشمند نيستند و به همين علت دچار تكرار ميشويم. با نگاهي به شروح مختلف ميتوان متوجه اين تكرار شد و دريافت كه تنها تفاوت آنها به نحوه بيان يا اجمال تفصيل منحصر ميشود.
نويسنده كتاب «ابنسينا و تمثيل عرفاني» ادامه داد: خلأ ديگري كه در شروح فلسفي ما ديده ميشود، توجه نكردن به مباحث تاريخ فلسفهاي است. شارح يا مدرسي كه كتابي از يك فيلسوف را موضوع كار خود ميكند، به دليل نداشتن نگاه تاريخ فلسفهاي، نه تنها به فلاسفه قبل و بعد از آن فيلسوف توجه نميكند، بلكه ساير متون وي را نيز در بررسيهايش لحاظ نميكند. براي مثال، در شرح «اسفار» تنها به همين اثر ملاصدرا توجه ميشود و نشاني از تطبيق با ساير متون وي ديده نميشود.
وي افزود: نداشتن رويكرد تاريخ فلسفهاي در شرحها سبب ميشود ارتباط انديشهها با يكديگر و همچنين اهميت و نوآوري فيلسوفان را درنيابيم؛ البته برعكس اين مساله نيز صادق است. گاهي مباحثي از يك فيلسوف را حمل بر نوآوري او ميكنيم، در حالي كه فلاسفه پيش از وي آن مباحث را مطرح كرده بودند. همين بيتوجهي سبب ميشود درباره يك فيلسوف مبالغه كنيم.
رحمتي با اشاره به نوشته شدن شرحهاي خوب در حوزه فلسفه اسلامي گفت: ضعفهايي كه به آنها اشاره كردم، به اين معنا نيستند كه شرح خوب و روزآمد در فسلفه اسلامي وجود ندارد، اما متاسفانه اين شرحها انگشتشمارند.
وي درباره چرايي وجود اين ضعفها گفت: به اعتقاد من، اهالي فلسفه اسلامي امروز كمتر در فضاي زمانه تنفس ميكنند. فلاسفه پيشين ما مانند ملاصدرا و ملاهادي سبزواري به نوعي بر علوم زمانهشان تسلط داشتند، اما امروز رشتههاي همجوار فلسفه مانند روانشناشي، نقد ادبي و جامعهشناسي از سوي اهالي فلسفه نديده گرفته ميشوند. همچنين بسياري از آنان رويكردهايي كه در جهان امروز به علوم انساني و فلسفه وجود دارد را در نظر نميگيرند و فلسفه را تنها از دريچه محدود فلسفه بررسي ميكنند، در حالي كه فلسفه را نميتوان جداي از فضاي ذهني جامعه در نظر گرفت.
رحمتي در پايان گفت: براي پويايي و اتقان شرحها بايد بسياري از متون اصلي فلسفه را كه هنوز تصحيح مناسبي از آنها وجود ندارد، به شكل قابل استفادهاي در اختيار مدرسان و شارحان فلسفه اسلامي قرار داد.
نظر شما