جمعه ۲۷ آبان ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۴
نهاية‌الحكمه؛ عصاره تلاش حكماي اسلامي

جلد سوم كتاب «فروغ حكمت» ترجمه و شرح كتاب «نهاية‌الحكمه» اثر علامه سيد محمدحسين طباطبائي، نوشته شده توسط محسن دهقاني از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد. مبنا و هدف اين شرح، آسان كردن مطالب سنگين كتاب «نهاية‌الحكمه» و ياري رساندن براي فهم صحيح متن به خوانندگان است.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، در اين شرح ـ‌كه در سه جلد فراهم آمده‌ـ سعي شده است كه فراز و نشيب عبارت‌هاي متن، همچون جاده‌اي هموار صاف شده تا خواننده بتواند به سهولت به عمق مفاهيم آن واقف شود بدون آن كه به كتاب‌هاي ديگر ارجاع داده شود. در اين تحقق، از رساترين عبارت و كوتاه‌ترين مسافت براي وصول به مقصد استفاده شده است.

به عقيده نويسنده «فلسفه از آن جهت كه رابطه وثيقي با اعتقادات بشر دارد و سرنوشت ديني انسان و جوامع بشري به دست آن رقم مي‌خورد و مي‌تواند به بيان استدلالي و برهاني انسان را به وجود خدا و يگانگي و ساير صفات او و رسالت انبياءو هدفمندي خلقت و عدالت و حكمت الهي و قيامت و حساب و كتاب و بالاخره به جهان ماوراءالطبيعه دلالت كند، همان‌طور كه مي‌تواند بشر و جوامع انساني را به كفر و زندقه و بي‌هدفي و پوچي و دروغ بودن رسالت انبيا، نادرست بودن باورهاي ديني و اعتقاد به روح و برزخ و قيامت و بهشت و جهنم راهنمايي كند. از اين‌رو، اهتمام و پرداختن به آن و سرمايه‌گذاري براي رشد آن از مهمترين وظايف مجامع ديني به شمار مي‌رود.
هر روز كه مي‌گذرد ده‌ها بلكه صدها ايراد و انتقاد بر پيكره اعتقادات الهيون از سوي دانشمندان الحادي و فلاسفه مادي وارد مي‌شود كه پاسخگويي به اين همه ايراد و شبهه بدون دستيابي به فلسفه‌اي متقن و در مرتبه‌اي عالي كه در بستر حوزه‌هاي ديني و الهي رشد كرده باشد امكان‌پذير نيست. اكنون سوال اين است كه آيا ما بهاي لازم را به فلسفه داده‌ايم و براي رشد آن در حوزه‌ها و زمينه‌هاي تعليم و تربيت در اين علم را فراهم كرده‌ايم، و به اين علم به عنوان يكي از برترين علوم حوزوي كه حراست از اعتقادات بشر به دست اوست، نگاه كرده‌ايم و براي آينده در اين زمينه سرمايه‌گذاري شده است؟
پاسخ آن است كه خير. حقيقت آن است كه فلسفه از ديرباز، علمي مهجور و مغلوب بوده است. امروز كه افقهاي جديدي در حوزه‌ها باز شده و بار ديگر اسلام به عنوان دين برتر در جهان ظهور كرده است. بر خردمندان و عالمان و مديران متعهد حوزه فرض و لازم است كه براي دفع ايرادات فلاسفه مادي و دانشمندان الحادي بيش از پيش در زمينه تعليم و تربيت در اين علم استدلالي برنامه‌ريزي كنند و خلاهاي موجود را شناسايي و براي دفع آن اقدام كنند.»

در خلال قرون متمادي كه كتاب‌هاي فلسفي مختلفي به عنوان كتاب درسي به حوزه‌هاي علميه تقديم شده است كه بدون ترديد در ميان آنها كتاب نهاية‌الحكمه از بهترين كتاب‌هايي است كه به سبك نوين و كلاسيك نگارش يافته و به جهان فلسفه عموما و حوزه‌هاي علميه خصوصا تقديم شده است. سه ويژگي ممتاز در اين كتاب به چشم مي‌خورد:

1) نظم و پيوستگي: شيوه طرح مباحث به گونه‌اي است كه نتايج يكي پس از ديگري از اصل مطلب، استنتاج مي‌شود؛ به طوري كه مسايلي كه در ساير كتاب‌هاي فلسفي حتي «بداية‌الحكمه» با عنوان فصل مستقلي بيان شده‌اند، در اين كتاب به عنوان فروع از اصل مورد بحث استنتاج شده است. اين نوع طرح بحث، ايجاب مي‌كند كه مسايل فلسفي مانند مسايل رياضي به يكديگر پيوند خورده و از قرابت و خويشي نزديكي برخوردار شوند. 

مولف در پايان هر فصل، مجموع بحث را در چند سطر خلاصه كرده، نتايج بحث را به آساني در اختيار خواننده قرار مي‌دهد. نظم زيباي مباحث و نحوه ورود و خروج از آنها مجموعه‌اي را پديد آورده كه آن را شايسته كتاب درسي كرده است.

2) عمق: علامه حكيم(ره) كتاب نهاية‌الحكمه را در اواخر عمر شريف خود نوشته‌اند؛ يعني زماني كه حدود 50 سال، تحقيق و تدريس فلسفه را پشت‌سر گذاشته بود، با اندوخته‌هاي عظيم فلسفي دست به سوي قلم برد. همان‌گونه كه سيره علامه حكيم چنين بوده است كه به هنگام ورود در يك بحث موضوع آن را همه‌جانبه و عميق مورد توجه قرار مي‌داد، آنگاه به موشكافي عالمانه اطراف آن مي‌پرداخت و درباره اين كتاب نيز همان دقت و موشكافي و عمق‌نگري را اعمال كرد.
 
مولف عظيم‌الشان «نهاية‌الحكمه» در عين اشراف و عنايت جامع نسبت به مشرب فلسفي مشاء و اشراق و بصيرت تمام نسبت به نقاط قوت يا ضعف آنان با تكيه بر مباني حكمت متعاليه اقدام به نگارش اين كتاب كرد. حتي در پاره‌اي از موارد كه خود با صدرالمتالهين اختلاف‌نظر دارد، تقرير مباحث را به شكلي كه حكمت متعاليه ايجاب كند، انجام مي‌دهد. البته شيوه استدلال مولف بسان شيوه مشاء، سخت برهاني است، به طوري كه عبارات اين كتاب از اين جهت با اشارات بوعلي مشابهت فراوان دارد اما مباني پذيرفته شده وي همان حكمت متعاليه صدرايي است. 

مولف(ره) در هيچ جاي اين كتاب از وجوه استحساني يا قياسات شعري و خطابي براي اثبات مطلب استفاده نمي‌كند و همه استدلال‌ها بر اساس براهين عقلي و ضوابط مسلم منطقي است. 

علامه سيد محمدحسين طباطبائي نام كتاب را نهاية‌الحكمه گذاشت اما اين نه بدان جهت كه محصل فلسفه در تحصيل فلسفه به پايان راه رسيده است؛ بلكه به اين معناست كه اين كتاب حاوي آخرين حرفي است كه در دنياي حكمت گفته شده است. علاوه بر مباني بديع و متين، پختگي و اتقان دلايل، جلوه خاصي به اين كتاب بخشيده است، به‌گونه‌اي كه مي‌توان اين كتاب را به عنوان عصاره تلاش حكماي اسلام از ابتدا تاكنون به جهان دانش و خرد عرضه داشت.

3) خالي بودن كتاب از زوايد: مولف(ره) در اين كتاب از طرح مسايلي كه در دنياي امروز مطرح كردن آن ضرورت ندارد، به ويژه مسايلي كه به علم فيزيك پيوند خورده يا تكيه بر ديگر علوم طبيعي دارند -مانند بخش عمده‌اي از مباحث فلكيات كه با پيشرفت علوم طبيعي اركان آن متحول شده- اجتناب كرده ‌است. همچنين از طرح مناقشاتي كه متكلمين آن را مطرح كرده‌اند و به تدريج، آنها جاي خود را در ميان مباحث فلسفي باز نموده، خودداري كرده است. 

علامه سيد محمدحسين طباطبائي پس از طرح بحث به شكل كلي، به بيان ادله مورد بحث اكتفا كرده، به طور اجمال به اقوال مخالف اشاره مي‌كند، بدون آن كه ادله آنها را مورد بحث قرار دهند كه در حقيقت، بسط سخن و تحقيق از صحت و سقم ساير اقوال به كتاب‌هاي مبسوط‌‌‌‌تر مانند اسفار و شفاء احاله شده است. همه سعي و تلاش مولف در اين كتاب ترسيم اركان پولادين حكمت اسلامي بر اساس استدلال و برهان است. 

مولف در خلال بررسي برخي مسايل مطروحه ـ‌مانند بحث جوهر و عرض و ترديد در عرضيت پاره‌اي از اعراض و تحقيق درباره اتصال واقعي جسم يا حصر عدد مقولات در عدد ده‌ـ‌ فراورده‌هاي جديد علمي را كه گاهي با برخي مسايل ناخالص فلسفي بي‌ارتباط نيستند، مدنظر قرار داده، در تحقيق مسايل فلسفي خاطر علاقه‌مندان به فلسفه را به آنها متوجه مي‌سازد.

شرح حال مختصري از زندگي علامه(ره)
علامه طباطبايي(ره) در سال 1281 شمسي (1321 قمري) در شهر تبريز متولد شد، تحصيلات خود را از سن 9 سالگي شروع كرد و تا پايان عمر خود كه حدود 70 سال طول كشيد، لحظه‌اي از تلاش علمي و مجاهدت‌هاي معنوي بازنايستاد. وي ابتدا علوم متعارف زمان خود را به مدت هفت سال فرا گرفت و سپس 18 سال به تحصيل علوم حوزوي پرداخت. فقه را نزد استادان بزرگي مانند آيات عظام ميرزاي نائيني و سيدابوالحسن اصفهاني و محمدحسين كمپاني و فلسفه را به مدت شش سال نزد استاد وحيد خود در فلسفه مرحوم سيدحسين بادكوبه‌اي و معارف الهيه و اسرار عرفاني را نزد مرحوم ميرزا علي قاضي‌طباطبائي آموخت.

وي در سال 1314 شمسي به عللي كه خود در زندگي‌نامه‌اش آورده است، پس از 11 سال اقامت در نجف اشرف به تبريز بازگشت و در آنجا حدود 10 سال سكونت كرده، از تدريس و تفكر علمي مانند گنجي در كنج ويرانه بازماند. پس از اين براي مسافرت به قم و ادامه تلاش علمي به قرآن تفال زد و اين آيه كريمه آمد: «هنالك‌الولاية ‌لله‌الحق هو خير ثوابا و خير عقبا؛ آنجا ولايت و حكمفرمايي خاص خداست كه به حق فرمان دهد و بهترين اجر و ثواب و عاقبت نيكو را هم او عطا كند» (سوره كهف، آيه 44). بنابراين، در فروردين 1325 شمسي عازم قم شد و اشتغالات علمي خود را دوباره از سر گرفت و تا پايان زندگي خود بي‌وقفه به جهان دانش و معنويت نور افشاني كرد. از اين عالم عظيم‌الشان 40 اثر علمي ارزشمند به جاي مانده است، از جمله تفسير بي‌بديل «الميزان» در 20 جلد، «روش رئاليسم»، «بداية‌الحكمه» و «نهاية‌الحكمه».

كوتاه سخن اين كه علامه(ره)، عالمي بود متعهد با وجداني بيدار و در برابر نيازهاي جهان اسلام حساس. وي مردي بود متواضع، با وقار و متين، وارسته، مهذب، عفيف، بي‌هوا و هوس، صبور، كم سخن، پرفكر، سخت‌كوش، خليق و با حيا، بي‌آلايش و ساده، مودب و در بذل دانش حريص و در نهايت او در سير استكمالي خود به حد تجرد برزخي رسيده بود و مي‌توانست صور غيبي را كه ديد افراد عادي از مشاهده آنها ناتوان است، مشاهده كنند.

اين عالم بزرگ اسلام، سرانجام در سال 1360 شمسي (1402 قمري) در سن 80 سالگي و در شهر قم، دارفاني را وداع گفت.

اثر حاضر در دو مرحله و 39 فصل سامان يافته است. «عقل، عاقل، معقول» و «مباحثي مربوط به واجب تعالي» عناوين مراحل دو‌گانه اين اثرند.

چاپ دوم جلد سوم كتاب «فروغ حكمت» در شمارگان 900 نسخه، 652 صفحه و به بهاي 120000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط