مجموعه كتاب پنج جلدي «تركشهاي ولگرد» نوشتهي داوود اميريان به عنوان يكي از كتابهاي برگزيدهي نشر شاهد روز يكشنبه توسط كارشناسان و نويسندگان نقد و بررسي ميشود.
امیریان، مجموعه داستان «ترکشهای ولگرد» را با موضوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و عناوین «برادران مزدور»، «جاسم رمبو»، «شمر و صدام و يارانش»، «مارادونا در سنگر دشمن» و «داماد فرماندهي لشكر»، ويژهي گروه سني نوجوان نوشته است.
نويسنده در اين پنج كتاب ميكوشد با بهرهگيري از تصاوير طنزگونه، داستانهاي خود را كه در حوزهي طنز هم نوشته شدهاند، به مخاطب نوجوان خود عرضه كند. بخشهايي از يكي از داستانهاي اين مجموعه را با هم بخوانيم
« پرسپوليس هورا!
شهر فاو تازه فتح شده بود و سربازان دشمن گروه گروه تسليم ميشدند. من و دوستم علي فرشباف، از يك هفته قبل از عمليات با هم حرف ميزديم. شايد علتش برايتان عجيب و غريب باشد، سرتيمهاي فوتبال استقلال و پرسپوليس دعوايمان شده بود! من استقلالي بودم و علي، پرسپوليسي.
يك هفته قبل از عمليات، طبق معمول در سنگر داشتيم با هم كركري ميخوانديم و از تيمهاي مورد علاقهمان حمايت ميكرديم كه بحثمان جدي شد. علي زد به پررويي و يك نفس گفت: «شيش، شيش، شيشتاييهاش!» منظور او يادآوري بازياي بود كه پرسپوليس شش تا گل به استقلال زد. من هم كم آوردم و به مربيان پرسپوليس بد و بيراه گفتم. بعد هم با هم قهر كرديم و سرسنگين شديم.
حالا دلم پيش علي مانده بود. از شب قبل و پس از عمليات، علي را نديده بودم. دلم هزار راه رفته بود. هي فكر ميكردم نكند شهيد يا اسير شده يا نكند بدجوري مجروح شده باشد. اگر چيزيش شده بود جواب ننه و باباش را چي ميدادم؟ يواش يواش داشت گريهام ميگرفت. توي سنگر قمبرك زده بودم و دلم داشت هزار راه ميرفت و يك هو ديدم بچهها بيرون سنگر هر هر ميخندند و هياهو ميكنند. زدم بيرون اشكهايم را پاك كردم. يك هو شنيدم عدهاي دورتر از ما با فارسي لهجهدار شعار ميدهند: «پرسپوليس هورا، استقلال سوراخ!» سرم را چرخاندم به طرف صدا، باورم نميشد. دهها اسير عراقي، پابرهنه و شعارگويان به طرفمان ميآمدند.
پيشاپيش آنان، علي سوار شانههاي يك درجهدار سبيل كلفت عراقي بود و يك پرچم سرخ را تكان ميداد و عراقيها هم به دستور او شعار ميدادند: «پرسپوليس هورا، استقلال سوراخ!» باور كنيد بار اول و آخر عمرم بود كه به اين شعار، حسابي از ته دل خنديدم و شاد شدم! دويدم به استقبال. علي با ديدن من، از قلمدوش درجهدار عراقي پريد پايين و بغلم كرد. تند تند صورتش را بوسيدم. علي هم صورتم را بوسيد و خندهكنان گفت: «ميبيني اكبر، حتي عراقيها هم طرفدار پرسپوليس هستند!» هر دو غش غش خنديديم، عراقيها كه نميدانستند دارند چه شعاري ميدهند، با ترس و لرز همچنان فرياد ميزدند: «پرسپوليس هورا، استقلال سوراخ!»
پيش از اين كتاب صوتي «تركشهاي ولگرد» با صداي محمدرضا سرشار نيز از سوي نشر الكترونيك شاهد روانهي بازار كتاب شده است.
نشست نقد و بررسي مجموعه كتاب «تركشهاي ولگرد» از ساعت 14 روز يكشنبه 29 آبانماه در كتابخانهي تخصصي ايثار و شهادت، واقع در خيابان آیت الله طالقاني، خيابان ملكالشعراي بهار برگزار ميشود.
نظر شما