در گفتوگو با نويسنده كتاب «مسائل توسعه جهان اسلام» بررسي شد
وجه تمايز جهان اسلام با كشورهاي در حال توسعه
نويسنده كتاب «مسائل توسعه جهان اسلام» با اشاره به اين كه اين اثر، تصويري مقدماتي از مجموعه ويژگيهاي توسعهاي جهان اسلام و چند كشور پيشرو آن را ارايه ميدهد، گفت: اغلب كشورهاي جهان اسلام به واسطه پيشينه تاريخي خود و سابقه درگيري و استعمار غرب، مسايل، مشكلات و ويژگيهاي خاصي دارند كه آنها را از ساير جوامع به ويژه جوامع در حال توسعه متمايز ميسازد.-
اين محقق مسايل سياسي و خاورميانه ادامه داد: امروزه در مباحث توسعهاي كه در سطح جهاني مطرحاند، مناطق مختلف بر اساس ويژگيهاي گوناگوني كه در حوزه توسعهيافتگي دارند، تقسيمبندي ميشوند و از اين رو، كارشناسان معتقدند كه هريك از اين مناطق ويژگيها و مشكلات خود را در سطح توسعه دارند. با توجه به اين ديدگاه، آگاهي از مسايل توسعهاي منطقهاي كه در آن قرار داريم، مهم به نظر ميرسد.
وي درباره انگيزه تاليف اين اثر تخصصي دانشگاهي گفت: سالهاست درباره تدوين اسناد برنامهريزي توسعه در اين باره صحبت ميكنيم كه ايران با طي چه مسيري ميتواند به لحاظ توسعهاي در جايگاه مناسبي قرار گيرد اما به اين موضوع نپرداختهايم كه در مسير اين توسعه، ايران چه موقعيت و ويژگيهايي دارد. بنابراين، احساس كردم ارايه تصويري كلي از اين كه ايران نسبت به منطقهاي كه در آن قرار دارد، از ظرفيتها و مشكلاتي برخوردار است و همچنين مقايسهاي منظم و مبتني بر شواهد روز ميان توسعهيافتگي كشورهاي جهان اسلام و ساير مناطق دنيا، در قالب يك كتاب ضرورت دارد.
ميرترابي در پاسخ به اين سوال كه «در اين بررسي ميزان توسعه يافتگي، موقعيت و مسايل پيشرو چه شاخصههايي را مد نظر داشته است؟» گفت: در اين كتاب توجه زيادي به مباحث مبنايي ـ محتوايي به لحاظ معرفتشناسي يا معناشناسي نداشتم، براي اينكه در اين زمينه با خلايي مواجه نيستيم. بنابراين، از شاخصهاي بينالمللي درباره توسعه كه تا حد زيادي مورد پذيرش محافل كارشناسي موجودند، استفاده كردم.
نويسنده كتاب «مسائل توسعه جهان اسلام» ادامه داد: در مباحث نظري اين كتاب به طور مشخص به رابطه عناصر ديني با توسعه، روند تاريخي و اين كه اين عوامل چه ارتباطي با يكديگر داشتند، پرداختم و بيشتر كوشيدم در بررسي اين مباحث رويكردي جامعهشناسانه به توسعه داشته باشم. از اين رو، از شاخصهاي مورد استناد نهادهاي بينالمللي نظير شاخص توسعه انساني كه از متغييرهاي گوناگوني مانند موقعيت اقتصادي، سطح رفاه مردم و وضعيت آموزشي آن كشور تشكيل شده است، استفاده كردم. به عنوان نمونه در بخش آموزش عنصري مانند «پژوهش» را بررسي كردم و مولفههاي گوناگوني مانند «ميزان انتشار مقالات علمي به ازاي هر هزار يا صدهزار نفر» يا ميزان اختراعاتي را كه در آن كشور ثبت شدهاند، مطالعه كردم.
اين استاد دانشگاه درباره نحوه بررسي اين عناصر و جمعبندي اطلاعات كتابش توضيح داد: سعي كردم با بررسي شاخصهاي بينالمللي مطرح شده در حوزه توسعهيافتگي با استخراج اطلاعات كشورهايي كه در شمار جوامع جهان اسلام به شمار ميآيند، نتايج را با آمارهاي كشورهاي در حال توسعه و كشورهاي توسعه يافته مقايسه كنم و به اين نتيجه دست يافتم كه جهان اسلام با جوامع در حال توسعه از نظر مسايل توسعه وضعيت مشابهي دارند اما جوامع پيشرفته وضعيت بهتري نسبت به هر دوي اين جوامع در اكثر شاخصهها و معيارهاي مورد بررسي دارند.
ميرترابي يادآور شد: همچنين از نظر شاخصهاي توسعه به اين نتيجه رسيدم كه كشورهاي جهان اسلام مجموعهاي يكپارچه نيستند، بلكه ويژگيها و تغييرات زيادي در ميان آنها وجود دارد. در بررسي معيارهاي متفاوت با كشورهاي پيشرو مواجه مي شويم كه در برخي از عناصر وضعيت بهتري نسبت به ساير كشورهاي اين گروه دارند.
وي در پاسخ به اين سوال كه «در اين بررسيها جايگاه ايران را چگونه ارزيابي كرده و در پايان به چه نتايجي دست يافته است؟» عنوان كرد: در برخي از اين شاخصهها ايران وضعيت مناسبي دارد كه از آن ميان ميتوان به بخش آموزش، تحقيقات و صنعتيسازي تحقيقات اشاره كرد. همچنين ما در انتشار مقالات علمي رتبه نخست را داشتيم. در برخي از شاخصهاي ديگر نظير توليد محصولات فناوري پيشرفته، كشورهاي ديگري مانند مالزي پيشرويند. همچنين در بخش گردشگري و صنعت توريسم وضعيت قابل توجهاي نداريم. با وجود اين آمارها در اغلب متغيرها در جمع پنج تا 10 كشور نخست جهان اسلام قرار داريم.
دكتر ميرترابي در پاسخ به اين سوال كه «در مراحل بعدي تحقيق و تاليف از نتايج به دست آمده اين اثر پژوهشي چه استفادههايي ميتوان كرد؟» گفت: امكان اقدامات گوناگون از سوي محققان و مولفان وجود دارد، از جمله اين كه آنها ميتوانند با بررسي ويژگيها، تجارب و دستاوردهاي كشورهاي پيشرو، الگوهايي را براي ارتقاي سطح توسعه يافتگي ساير كشورهاي اين منطقه عنوان و طرحهايي را مطرح كنند. همچنين در بحث همگرايي جهان اسلام در حوزههاي فني، آموزشي، علمي و ... ميتوان اقدامات جديدي به انجام رساند كه در اين اثر دادههاي آن تا حدي معرفي شدهاند.
اين مدرس و مولف حوزه علوم سياسي درباره نوع نگاهي كه اين اثر نسبت به مسايل توسعه جهان اسلام دارد، عنوان كرد: دانشجويان رشته علوم سياسي درسي به نام «مسايل جهان سوم» دارند كه در آن با ويژگيها و مسايل كشورهاي در حال توسعه جهان آشنا ميشوند. ممكن است محتواي اين درس ارتباط زيادي با مسايل توسعهاي منطقه جهان اسلام نداشته باشد در حالي كه اين منطقه مسايل و مشكلات خاص خود را دارند. از اين ميان ميتوان به مسايلي مانند پيشينه تاريخي كشورهاي جهان اسلام و درگيري آنها با جهان غرب اشاره كرد. همچنين توانمنديهايي مانند منابع انرژي در كشورهاي منطقه جهان اسلام وجود دارند كه در مناطق ديگر مشاهده نميشوند. بر اين اساس، ميتوان گفت كه اين اثر به شكل تخصصيتري مسايل منطقهاي كشورهاي همجوار را بررسي ميكند.
نظر شما