به گزارش خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)، این رمان با به تصویر كشیدن مرگ و مردگان آغاز میشود و تصويری سياه از روزهای جنگ را به نمايش میگذارد: انسانهایی كه در جستوجوی گمشده خود هستند، اجسادی كه پیدا میشوند و دنیای تاریكی كه جنگ برای انسانها رقم زده است.
ارنست، شخصیت اول داستان، بعد از دو سال خدمت در ارتش روسیه، این امكان را مییابد كه سه هفته به مرخصی برود اما از آنجایی كه او تجربه لغو شدن مرخصیاش را در دفعات قبل داشته تصمیم میگيرد كه والدین خود را از این اتفاق مطلع نكند؛ با این هدف كه به آنها امید واهی نداده باشد.
زمانی كه او به زادگاهش بازمیگردد با صحنهای روبهرو میشود كه باورش برای او سخت است: خانهای ویران شده و والدینی كه در هیچ كجا نشانی از آنها نمییابد. حتی همسایهها هم از اینكه چه اتفاقی ممكن است برایشان افتاده باشد بیخبرند. در روزهای پایانی مرخصی، ارنست به یكی از دوستان دوران كودكی خود به نام الیزابت برمیخورد و شباهتهای زیادی بین خود و او مییابد. هر دو در دنیایی گرفتار شدهاند كه البته مانند بسياری از انسانهای اطراف خود، در ساخت آن نقشی نداشتهاند. با این حال، در دوران جنگ، یافتن نشانی از عشق خود میتواند دنیایی جدید را برای ارنست بسازد.
در سراسر داستان، مخاطب با تصویرسازیهای نویسنده از ارنست روبهرو میشود؛ شخصیتی جوان كه طبق توصیفهای داستان، بر اثر فشاری كه جنگ بر او وارد كرده، كمی شكسته شده و میانسال به نظر میرسد.
در زمانی كه ارنست در حال جستوجوی والدین خویش است با انسانهای زیادی روبهرو میشود. تقریبا هر شخصی به دنبال دوست یا آشنای خود است و افراد بیگناه زیادی در این بین كشته شدهاند. یكی از نكات جالب در این داستان ورود شخصیت اصلی داستان به ذهن افرادی است كه هر یک به نوعی سرگردان شدهاند. اینگونه است كه او با چهره واقعی انسانها، بدون نقابی بر صورت، آشنا میشود و انسانهای اطرافش را صادق و یك رنگ میبیند؛ زیرا جنگ توان هرگونه فخر فروختن و خودنمایی را از آنها گرفته است.
این نویسنده در داستانش حقیقت بشر را در بدترین حالتش نشان میدهد و مخاطب را بدین باور میرساند كه ظلم و خشونت، به بخش خاصی از انسانها تعلق ندارد و دارای زبانی جهانی است.
رمارک در سال 1898 به دنیا آمد و در سن 72 سالگی از دنیا رفت. نویسندهای آلمانی كه مطرحترین رمانش در ایران با نامهای «در غرب خبری نیست» و «در جبهه غرب خبری نیست» ترجمه شده است. اثری كه بسیاری، آن را یكی از شاهكارهای منتشر شده درباره موضوع جنگ میدانند. رمارک كهنه سرباز جنگ جهانی اول است و در داستانهایش از تجربیات خود بهره زیادی میگیرد و فشارهای روحی و جسمی وارد شده بر انسانها را در طول جنگ به تصویر میكشد. او در دوران جنگ پنج بار مجروح شده كه آخرین جراحتش بسیار شدید و خطرناک بود.
در توصیف كتاب «وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ» آمده: «این كتاب رمان گیرایی است كه گوشهای از جنگ جهانی دوم را نشان میدهد. این رمان داستان انسانهایی كه سرباز میشوند نیست، بلكه داستان سربازانی است كه به تاثیر اكسیر جنگ و مرگ، غرور و جاهطلبی خود را از دست میدهند و دوباره انسان میشوند. توفیق قهرمانان این داستان كه میتوانند در بحبوحه جنگ از لذت عشق و زندگی برخوردار شوند، نشانه قدرت روحی انسان در مقابله با افكار مربوط به شكست كامل خویش است.»
«وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ» نوشته اریش ماریا رمارک با ترحمه شریف لنكرانی در 400 صفحه و به بهای هفت هزار و 500 تومان از سوی انتشارات امیركبیر روانه بازار كتاب ایران شده است.
جمعه ۹ دی ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۱
نظر شما