به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، دکتر مريم دارا، شاهنامهپژوه و مدرس فرهنگ و زبانهاي باستاني سخنران نشست اين ماه باشگاه شاهنامهپژوهان ايران بود. وي عصر روز شنبه (17 ديماه) به تحليل درونمايه «اژدها» در روايات مربوط به رستم، ايزد بهرام و ايندره هندي در متون كهن ميانه، پهلوي و هندي پرداخت. نشستهاي باشگاه شاهنامهپژوهان ايران در موسسه فرهنگي هنري جمشيد جاماسيان برگزار ميشود.
دارا در ابتداي سخنانش به واژه اژدها اشاره كرد و گفت: شناخت اژدها در اسطورهها آسان است، اما تفسير و توضيح آن دشوار خواهد بود. چون اژدها آميزهاي است از چندين جانور مختلف و نيروهايي که مختص آن جانوران است. همه اين نيروها در مخلوقي به نام اژدها جمع ميشود.
وي افزود: اژدها، در اين آميختگي، پنجه عقابي شکل دارد اما دست و پايش همانند شير است. يا گفتهاند که دَم آتشين دارد و اندازهاش بسيار بزرگتر از حيوانات ديگر است و بدن فلسداري دارد. از سوي ديگر، عنصر اوليه وجود اژدها را بسياري از محققان، آب دانستهاند و عده کمي هم آتش. کساني هم مجموعهاي از اين دو.
«يونگ» و اژدهاي نگهبان گنج ناخودآگاه انسان
دارا به ديدگاه زندهياد بهار اشاره كرد و گفت: مهرداد بهار اژدها را با رود و سيلاب و حاصلخيزي و باران مرتبط ميداند و همچنين آن را نشانهاي از برکت بخشي ميگيرد و ميگويد انسان زماني که با رودخانهها در نبرد بوده، براي آن که از خروش آنها جلوگيري کند، به مبارزه دست ميزند و همين تلاش به صورت نبرد خدايان و ايزدان با اژدها جلوهگر ميشود.
اين پژوهشگر در ادامه سخنانش به ديدگاه يونگ پرداخت و افزود: «يونگ» اژدها را نگهبان گنج ناخودآگاه انسان ميداند و ميگويد که اين ضمير ناخودآگاه انسان است که او را به دست اژدها ميسپارد و محافظت ميکند. پس نبرد با اژدها، گذر از مرحله پايينتر به مرحله بالاتر است. اصولا اژدها در بيشتر فرهنگها، نقش منفي دارد. تنها در چين است که اژدها برکت بخش است و مهربان و نماد مقدس جشنها.
وي افزود: در دنياي باستان، درباره صورفلکي «دراکو»، که بعدها اژدها ميشود، اين گونه ميانديشيدند که دراکو ماه و خورشيد را ميبلعد. اين تصور با ديدن ماه گرفتگي و خورشيد گرفتگي پديد ميآمد. در يونان نيز خداي خدايان، زئوس، «تيپون» را از ميان ميبرد. علاوه بر آن شخصيتهاي متعدد اژدها کُش در اسطورههاي يوناني ديده ميشود، همانند: «هرکول». حتي «آرتور»، پادشاه انگليس، جدا از شخصيت تاريخياش، آميزهاي از افسانه و اسطوره مييابد.
حماسه نقش اژدها را پررنگتر ميكند
مدرس فرهنگ و زبانهاي باستاني به واژه اژدها در ايران و تفاوت آن با ديگر فرهنگها اشاره كرد و گفت: در ايران، اژدها شکل خاص خود را دارد. در متون مذهبي ايران، نقش اژدها چندان برجسته نيست و تاکيدي بر اژدها کُشي نميشود؛ اما در حماسه، نقش اژدها پر رنگ است چون وسيلهاي است که پهلوان با آن خود را اثبات ميکند و نيروي خود را به رخ ميکشد.
وي ادامه داد: براي همين است که در شاهنامه، اژدها کُشيهاي بسياري ميبينيم. از فريدون و گشتاسب گرفته تا اسفنديار و اردشير که با کرم هفتواد، که تبديل به اژدها ميشود، نبرد ميکند. پس در حماسه نقش اژدها بيشتر است.
دارا اظهار كرد: شکلي که در اوستا از اژدها آمده به صورت «خرفستر» است و از ريشه «دَهَ» ميآيد که به معناي «گزنده» است. کساني چون رستگار فسايي، معتقدند که شکلي که از اژدها در ايران ميبينيم، با شکل اژدها در فرهنگهاي ديگر کمتر شبيه است.
وي افزود: در ايران اژدها نماد افکار اهريمني و دژخويي است. به همين دليل است که در اوستا به آن اشاره ميشود. در آيين مهري هم نشانههايي از اژدها کشي نمادين ديده ميشود که اشاره است از گذر از يک مرحله به مرحله ديگر. در روايات اسلامي، اژدها همان چهره دژخيمي خود را نگه ميدارد.
نقش «ايندره» در اسطورههاي هندي
دارا به اسطورههاي هندي نيز اشاره كرد و گفت: «ايندره» از مهمترين خدايان هند است. در الواح بغازکوي و در «وداها» و نيز «مهابهارات» نقش کليدي بر عهده اوست. ويژگي برجسته او پهلواني و قدرتمندي است. ايندره جنگجو است و خداي آسمان است و در بهشت آسماني زندگي ميکند. يک صفت ويژه او «ورترهن» بودن اوست؛ يعني کشنده ورتره. ورتره که در آسمان زندگي ميکند، ابرهاي حاصلخيز را به بند ميکشد و ايندره آن ابرها را آزاد ميکند و باران و برکت به زمين بازميگردد.
وي افزود: «ورترهن» صفت ايندره است. اين صفت ايندره، در اوستا اسمي براي ايزد بهرام ميشود. «ورثرغنه» اسم بهرام است، اما صفت او نيست. اين اسم، بعدها تبديل به «ورهرام» و «بهرام» ميشود. اما برخلاف اسم آن، هيچ جا در اوستا نميبينيم که ورثرغنه، اژدها کُش باشد. در بند 40 «بهرام يشت» وقتي فريدون به جنگ «اژي دهاک» ميرود، ورثرغنه تنها به او کمک ميکند اما اژدهايي را نميکُشد. در متون پهلوي هم بهرام اژدها کُش نيست.
تبديل «اژي دهاک» ماوراءالطبيعي به «ضحاک» حماسي
دارا به نقش رستم در اسطوره و حماسه اشاره كرد و گفت: رستم نيز شباهتها و تفاوتهايي با وريتره دارد. رستم از واژه «رتستختم» به معناي «شجاع قدرتمند» است. کساني هم نام رستم را با رود پيوند ميدهند. رستم کسي است که نياي مادري او به ضحاک ميرسد. ميدانيم که اسطوره شکل باورناپذيري دارد اما حماسه باورپذيري همان اسطوره است. اگر اين نکته را بپذيريم آنگاه درخواهيم يافت که«اژي دهاک» ماوراءالطبيعي تبديل به «ضحاک» حماسي ميشود.
وي افزود: در شاهنامه، زمان زاده شدن رستم به نقش اژدها کُشي او اشاره ميشود و اژدها به شکل خال بر بازوي اين فرزند تازه متولد ديده ميشود: «به بازوش بر اژدهاي دلير/ به چنگ اندرش داده چنگ شير». سالها از زادن او ميگذرد تا آن که به هفت خوان ميرسيم. در خوان سوم، رستم اژدهايي را در کنار رودي ميکشد. در اين جا نيز نقش آب را به روشني ميبينيم. جايي ديگر که نقش اژدها را در سرگذشت رستم ميبينيم، آنجايي است که به درفش اژدها پيکر او اشاره ميشود.
یکشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۵
نظر شما