پنجمين جلد از مجموعه كتابهاي «مدرسهي نابودكنندگان اژدها» با عنوان «يك روز با شواليه» دربارهي حضور سر لانسلوت كاملترين شواليهي دنيا در مدرسهي نابودكنندگان اژدهاست.
در اين كتاب ماجرا از نوشتن انشاي اريكا براي مسابقهي «يك روز با شواليه» آغاز ميشود. در اين مسابقه، برنده اين امكان را دارد تا يك روز خود را با «سِر لانسلوت» كاملترين شواليهي دنيا بگذراند. مدير مدرسه كه احساس ميكند حضور سر لانسلوت در مدرسهاش باعث ميشود كه شاگردان بيشتري در اين مدرسه ثبتنام كنند، از تمام دانشآموزان درخواست ميكند در اين مسابقه شركت كنند.
اريكا كه داوطلبانه انشا نوشته است يك متن 26 صفحهاي آماده ميكند اما ويگلاف با بيحوصلگي يك انشاي يك خطي مينويسد و به مسابقه ميفرستد.
برندهي اين مسابقه انتخاب و قرار ميشود سر لانسلوت به مدرسه بيايد. آن روز سر لانسلوت در كلاسها شركت داشت و براي بچهها سخنراني كرد و به همراه آنها غذا خورد اما در اين ميان اريكا كه علاقه زيادي به سرلانسلوت داشت و بسياري از وسايل اژدهاكشي او را خريده بود متوجه نكتهي مشكوكي شد و احساس كرد اين فردي كه خود را سر لانسلوت معرفي ميكند سر لانسلوت واقعي نيست.
حدس اريكا باعث ميشود كه آنها تصميم بگيرند اين موضوع را كشف كنند و در اين ميان ماجراهاي جالبي براي آنها اتفاق افتاد:
«ويگلاف نگاهي به اريكا انداخت. ساعتها بود كه روي تختش دراز كشيده بود و داشت كتاب سر لانسلوت را ورق ميزد. ناگهان كتاب را محكم بست، از جايش پريد و به سرعت به سمت ويگلاف و آنگوس آمد.
آهسته گفت: «خبرهاي مهمي دارم.»
ويگلاف و آنگوس يكصدا پرسيدند: «چه خبرهايي؟»
اريكا گفت: «لانسلوت هرگز سگي به نام مافي كوچولو نداشته.»
ويگلاف غرغر كرد: «اين خبر مهمت است؟»
اريكا ادامه داد: «همچنين هرگز سگي به نام پافي كوچولو نداشته. تنها سگش اسكرافي كوچولو بوده.»
آنگوس گفت: «خب كه چي؟ اين به سالها پيش مربوط ميشود. شايد فراموش كرده است.»
كتاب «يك روز با شواليه» توسط كيت مك مولان نوشته و توسط فرزانه مهري ترجمه شده است.
چاپ نخست اين كتاب از سوي انتشارات آفرينگان در132 صفحه و به بهاي 2400 تومان به كتابفروشيها آمده است.
نظر شما