حميد قاسمي در پي انتشار نقد كتاب «ارتباطات عمومي در ورزش» با عنوان «وقتي شكل و محتوا يكديگر را در نمييابند»، به عنوان يكي از نويسندگان كتاب، جوابيهاي را براي خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، فرستاد.-
قاسمي، مديركل تربيت بدني دانشگاه پيام نور و نويسنده و مترجم حوزه تربيت بدني و ورزش، به عنوان يكي از نويسندگان اين كتاب، در جوابيهاي كه براي «ايبنا» فرستاده، اينگونه نوشته است:
«در ابتدا از نقاد عزیز سپاسگذارم [سپاسگزارم] که کتاب را خوانده و نظرات خود را در قالب نقد ارایه كرده است اما به نظرم در برخی موارد نیاز به توضیحاتی در نقدهای ارایه شده میباشد.
1. در مورد تماسهای بیپاسخ با اینجانب میپذیرم که به دلیل مشغلههای کاری و برخی سفرهای اخیر به استانهای داخلی و خارج از کشور، جوابگو نبودهام که مطمئنا به منزله امتناع از پاسخگویی به سوالات نقاد عزیز به کتاب اینجانب و همکارانم نبوده است.
2. امیدوارم نقاد عزیز در موارد بعدی وقتی یکی از نویسندگان به احترام کسوت یا معلم و شاگردی، کار مصاحبه را به عنوان یک اقدام ارزشی به دیگری موکول میکند، از او به نیکی یاد کند؛ هرچند که این مساله نافی نقد در دسترس بودن نویسنده اصلی نیست اما در جای خود یک ارزش است.
3.وقتی از نویسنده دوم هم سوال کردم که چرا جوابگوی سوال نقاد محترم نبودهاید، اظهار بیاطلاعی کردند و به نظرم تلاش دوست عزیز در برقراری ارتباط با دکتر کشکر، کامل نبوده است. به هرحال، سخن گفتن در خصوص یک اثر منتشر شده، فرصتی برای نویسندگان است تا اثر خود و ظرفیتهای آن را معرفی نمایند و مطمئنا اکثر نویسندگان از آن استقبال میکنند. لذا امیدواریم این فرصت همچنان برای من و همکارانم حفظ شود.
4. «كدام نياز اساسي در زمينه ارتباطات ورزشي؟!» سوالی بوده است که به نظر منتقد محترم بیپاسخ مانده است. لازم به توضیح است که ارتباطات عمومی در ورزش، درسی دو واحدی است که به عنوان دروس اصلی تخصصی در رشته تربیت بدنی با گرایش مدیریت ورزشی وجود دارد. متاسفانه تاکنون منبع درسی مطابق با سرفصلهای این درس وجود نداشت و تعدادی از همکاران دانشگاهی که مدرس آن بودند، همواره از اینجانب خواستار معرفی یا ارایه منبعی درسی بودند که تا به حال کتابی به عنوان "روابط عمومی ورزشی" به تالیف آقای استولد و همکاران و ترجمه اینجانب و همکارانم بدون توجه به سرفصلهای مصوب و با سطح و حجمی در سطح مقطع کارشناسی ارشد و درسی با همین نام مورد استفاده قرار میگرفت. لذا در این شرایط هدف رفع این نیاز اساسی دانشگاهی بود.
5. این که کتاب نمیتواند جنبه کاربردی داشته باشد و مورد استفاده دانشجویان مدیریت ورزشی قرار گیرد، نظر منتقد محترم است که بنده خلاف آن فکر میکنم. با توجه به تالیف و ترجمه چندین کتاب در حوزه ارتباطات ورزشی، از جمله کتاب فعالیتهای رسانهای در ورزش، روابط عمومی ورزشی، خبرنگاری ورزشی، تصویربرداری ورزشی و مبانی گویندگی، به نظرم میرسد که از مجموعه همه تجربههای نگارش قبلی و تدریس در دروس مختلف مربوطه به نحوی استفاده نمودم تا با سادهسازی و کاربردی نمودن بتوانم شرایط شناخت، گرایش و عمل بیشتری را در کمترین حجم ممکن فراهم نمایم.
6. نقطه نظر منتقد در این باره که در خیلی از بخشها با برداشتن کلمه ورزش میتوان تعمیم عمومی به مطالب داد، نکتهای مهم در خصوص بسیاری از نظریهها و مفاهیم در حوزه علوم انسانی است که معمولا از نظریه های روان شناسی در مدیریت و از نظریه های مدیریت عمومی در مدیریت ورزشی و... استفاده میشود. ضمن احترام به این نقد کلان که اکثریت کتب علوم انسانی را شامل میشود، به نظرم رفع این نقد به سالها مطالعه و تحقیق و تجربه نیاز دارد تا بتوان حوزه ارتباطات ورزشی که امروزه به عنوان یک رشته تخصصی در دانشگاهی پیشرو میباشد را بدون استفاده از نظریهها و مطالب دیگر به تحریر درآورد.
7. نقد منتقد در خصوص لزوم توجه به مثالهای بومی منصفانهتر از دیگر نقدها میباشد. البته این که مثالهای بومی در کتاب اصلا موجود نیست، به نوعی کم لطفی است. به هرحال، موارد با مثالهای غیربومی مورد توجه نویسندگان قرار دارند تا تبدیل به مثالهای بومی شوند. هرچند ذکر این نکته تاکیدی بر این مدعا است که این کتاب از منابع نسبتا به روز با زبان انگلیسی در رابطه با حوزه یاد شده بهره گرفته است.
8. نقد منتقد در رابطه به لزوم توجه بیشتر به بخش خبرنویسی نیز بهجا میباشد و لازم است تا این مهارت ضروری در ارتباطات در کتاب بیشتر تقویت شود.
9. نقد منتقد در رابطه با تلاش نویسندگان به آشنایی با فعالیتهای روابط عمومی در رابطه با مخاطبین کلیدی، بدون اطلاعات کافی در این حوزه است. به عقیده اینجانب یکی از بخشهای مناسب این کتاب، آشنایی با مخاطبین کلیدی سازمان های ورزشی در کمترین حجم ممکن و با توضیحاتی روشن است که عمده مطالب آن از منبع درسی روز درس روابط عمومی ورزشی در دانشگاههای معتبر دنیا گرفته شده است. لذا امیدوارم منتقد عزیز در این خصوص تامل بیشتری داشته باشند.
10. در رابطه با فصل مربوط به تصویربرداری ورزشی نیز تنها منبع تالیفی که مربوط به اینجانب و همکارانم میباشد، بر اساس جدیدترین اطلاعات و آخرین یافتهها از المپیک پکن میباشد. بازهم با توجه به محدودیت اطلاعات در این خصوص، میتوانیم ضعف در پیامرسانی به مخاطبی مثل منتقد را مورد توجه قرار دهیم و درباره آن تلاش بیشتری داشته باشیم اما بهروز بودن اطلاعات و در مواردی انحصاری بودن برخی از آنها به زبان فارسی از تلاشهای نویسندگان بوده است که به نظر نادیده گرفته شدهاند.
11. در مورد فصل هفتم نیز معتقدم که بحث فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد ورزشی، ظرفیتی در حجم نگارش چندین کتاب دارد که با توجه به نیاز دانشجوی کارشناسی و امکان درک و شناخت این حوزه و ارتباط آن با ورزش توضیحات مناسبی ارایه شده است. ضمن این که برای تدوین این فصل از مشاوره متخصصان این حوزه هم استفاده کردهایم.
در مجموع بار دیگر از منتقد ارجمند سپاسگزاریم و اعتقاد داریم که نقد فرصتی برای بهبود و تکامل است.»
بخش ورزشي خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) نيز ضمن تشكر از توجه دكتر قاسمي به نقد اين كتاب، يادآور ميشود كه نقد يك كتاب در گام نخست، حاكي از توجه منتقد به آن اثر و همچنين شايسته نقد بودن كتاب مذكور دارد؛ چهبسا مكتوباتي كه هرگز شايستگي نقد شدن را ندارند.
نگارش جوابيه از سوي دكتر قاسمي هم نشانه روحيه نقدپذيري وي و همچنين انتشار آن از سوي «ايبنا» حاكي از علاقه اين خبرگزاري براي تعامل هرچه بيشتر با نويسندگان و مترجمان حوزههاي گوناگون به ويژه تربيت بدني و ورزش دارد.
نظر شما