دكتر عرفان منش، نویسنده و فیلمنامهنویس، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، تاریخ اسلام را داراي ظرفیت بسیار بالایی براي اقتباسهاي هنری و ادبی در نگارش داستان و فيلمنامه دانست و اظهار کرد: سوژههای بکر و بسیار عمیقی در تاریخ اسلام برای نوشتن آثار اقتباسی هنری و نگارش داستان و نمایشنامه وجود دارد؛ این ظرفیت به گونهای است که نهتنها از نظر مضمون و موضوع، بلکه به لحاظ دراماتیک نیز سوژهها و ماجراهای مفصلی در تاریخ اسلام به چشم میخورد.
این فیلمنامهنویس در پاسخ به سوالی مبنی بر چگونگی امکان نگارش اثر اقتباسی جذاب، در عین وفاداری به تاریخ اسلام گفت: اقتباس از تاریخ در حوزه فیلمنامهنویسی یک تخصص است که لازمه آن، آشنا بودن اقتباسکننده با تاریخ و ادبیات نمایشی به طور همزمان است؛ یعنی باید هم با تاریخ و متون تاریخی آشنا باشد و هم از نظر فیلمنامهنویسی، زوایای دراماتیک و ابعاد برجسته موجود در ادبیات نمایشی را درک کرده باشد. کسانی که همزمان این دو مهارت را ندارند، یعنی گروهی از مورخین که گمان میکنند صرفا با تکیه بر آگاهیهای تاریخی میتوانند فیلمنامه اقتباسی بنویسند یا گروهی از فیلمنامهنویسان که فکر میکنند اين نوع فیلمنامهنویسی نیز مانند گونههای دیگر است، هر دو اشتباه میکنند. این کار پیچیدگیها و تخصصهای ویژه خود را دارد و تا زمانی که یک فیلمنامهنویس در حوادث تاريخي غور نکرده باشد، نمیتواند از کشف و شهودهای انجام شده توسط یک مورخ درباره یک واقعه تاريخي نيز استفاده كند.
عرفانمنش کشف و شهودهای تاریخی را از جمله موضوعات مهم بحث اقتباس دانست و گفت: یک فیلمنامهنویس يا نويسنده تنها تا اندازهای میتواند از کشف و شهودهای یک مورخ درباره یک حادثه تاریخی بهره بگیرد، زیرا به سادگی و بدون غور در تاریخ، نمیتواند در تفحصهای خود به عللی که یک مورخ برای یک حادثه تاریخی درک کرده است، دست پیدا کند؛ این درک به منزله یک شهود تاریخی است.
وی با اشاره به اهمیت مشاوره نويسنده و فیلمنامهنویس با کارشناسان تاریخ در زمان نگارش اثر اقتباسی گفت: این مشاوره زمانی سودمند خواهد بود که فيلمنامهنويس و كارگردان یا نویسنده، اطلاعات خوبی درباره آن موضوع تاريخي داشته باشند، اما در مواردی با افرادی برخورد کردهام که با کمترین آگاهیهای تاریخی و با مطالعه یکی دو کتاب، گمان میکنند قادر به نوشتن فیلمنامه اقتباسی هستند؛ این نگاه، نگرانکننده و از آسیبهای این حوزه و نخستین اشتباه است.
این نویسنده در بيان راهكار چگونگی تولید اثر اقتباسی از تاریخ اسلام با کمترین بازتاب تفرقهانگيز ، ضمن پاسخ به این سوال که «آیا یک فیلمنامهنویس میتواند در اقتباس خود از یک حادثه تاریخی که شاخصههای آشکاری دارد و در روایات نیز آمده، شکل جدید و متفاوتی ارایه دهد؟» اظهار کرد: یک فیلمنامهنویس زمانی میتواند در یک حادثه تاریخی به کشف و شهود رسیده و دست به آفرینش و خلاقیت هنری بزند که بر تاریخ تسلط داشته و بتواند روایتی را که از تاریخ دريافته ارایه دهد اما مشکل دقیقا از اینجا شروع میشود که این نویسنده تا چه اندازه میتواند ادعا کند که فیلمنامه نوشته شده، قرائت و روایت او از آن حادثه تاریخی است؟ در اینجا یکی از آسیبهای اقتباس اتفاق ميافتد که بحث «تحریف» است؛ زیرا دیدگاهی که در آن فرد میگوید «من از تاریخ قرائت دارم» در خوشبینانهترین وضعیت، ممکن است به نقض تاریخ و در بدترین شکل ممکن است به تحریف آن منجر شود.
عرفانمنش ادامه داد: تحریف زمانی روی میدهد که نویسنده، اصل رویدادها و نص تاریخی را منکر شده و یک قرایت شخصی ارایه میدهد که این امر ممکن است با حقایق تاریخی در تضاد باشد. حادثهای را که نص تاریخ بر آن تاکید دارد و به اصطلاح مورخان به صورت متواتر در کتابها و روایات تکرار شده است، فیلمنامهنویس نمیتواند با نگاه «قرائت من» مخدوش کند.
وي در ادامه در پاسخ به این سوال که «بنابراین برای اینکه اثر اقتباسی به سمت تحریف نرود و بتواند بهترین روایت از تاریخ را نیز گزینش کند چه باید کرد؟» گفت: اگر یک حادثه تاریخی جزو مسلمات و نص تاریخ نباشد و روایتهای متعددی درباره آن موجود باشد، برگزیدن یکی از این روایتها کار مشکلی نیست، اما وقتی در قرائت تاریخ به یک تعارض میرسیم، یکی از راههایی که مورخین معمولا با هوشمندی انجام میدهند، به اصصلاح «جمع فِرَق» گفته میشود، یعنی استفاده از رواياتي كه بيشترين تجميع را ميان شيعه و اهل سنت داراست.
اين فيلمنامهنويس در این راستا به تجربه همکاری خود با شهید آوینی اشاره کرد و گفت: در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 به اتفاق شهید آوینی، طرحی با هدف اقتباس از تاریخ اسلام را آغاز کردیم که پس از شهادت آوینی، از میان تحقیقات و پژوهشهای فیلمنامه آن کار، چند اثر را به صورت کتاب منتشر کردم؛ از جمله «جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا(ع) از مدینه تا مرو» كه سال گذشته تحت عنوان «همگام با امام رضا(ع) از مدینه به مرو» تجدید چاپ شد.
وی در این باره توضيح داد: درباره موضوع این اثر، پس از صرف وقت زیاد و مطالعه بیش از 300 کتاب درباره هجرت امام رضا(ع)، تنها با چند صفحه مطلب سرشار از تناقض برخورد كردم و به همین دلیل ناچار شدم برای نخستین بار به صورت جامع روی این موضوع، یعنی هجرت امام رضا(ع) کارکنم، حادثهای که مهمترین مقطع آن، ولایتعهدی امام رضا(ع) و عبور ایشان از ایران بود.
عرفانمنش در این باره ادامه داد: در مطالعات آن اثر، چنان در تاریخ فرو رفتم که فراموش کردم مورخ نیستم و فیلمنامهنویسم! موضوع بسیار حساسی بود و از سوی دیگر با فقر کامل تاریخی نیز همراه بود و به همین دلیل، پس از انتشار، به عنوان نخستین مرجع درباره امام رضا(ع) شناخته شد. بنابراین برای اقتباس، فیلمنامهنویس باید به حدی از اشراف و کشف و شهود برسد که یک مورخ رسیده است تا بتواند اطمينان داشته باشد که اثر قابل اعتمادی پدید آورده است.
اين فيلمنامهنويس با تاکید بر لزوم دراماتیک کردن و جذابسازی تاریخ اسلام در یک اثر اقتباسی گفت: اگر فیلمنامهنویس یک واقعه تاریخی را دقیقا به همان صورت، تبدیل به یک فیلمنامه کند هیچ کاری انجام نداده است. نمایشی کردن یک واقعه تاریخی یا در هم تنیدن و پیچیده کردن آن واقعه که یک روایت خطی دارد از اصولی است که به فنون فیلمنامهنویسی مربوط است و در اقتباسهای تاریخی باید از آن شیوه تبعیت کرد و هر فیلمنامهنویس با توجه به دانش، سلیقه، تجربههای شخصی و نگاه خود نسخه و شيوه خاصي برای آن دارد.
عرفانمنش اختلافات ایجاد شده پس از انتشار یک اثر اقتباسی درباره تاریخ اسلام را الزاما معطوف به اهل سنت و شیعه ندانست و گفت: به عنوان مثال در سالهاي گذشته و نيز در ماههاي اخير برخي آثار تحریف شده درباره تاريخ اسلام در کشورهای عربی پخش شدهاند كه با کمال تاسف در اوج تعصب و بالاتر از آن با کینهتوزی فراوان نسبت به شیعیان نوشته شدهاند که از لحاظ تاریخی هم اعتباری نداشته و در حقیقت از کارهای تبلیغی ضد جهان اسلام بودهاند و از تاریخ به عنوان ابزاری برای پیشبرد مقاصد جهان سلطه استفاده كردهاند.
وي افزود: اینگونه آثار نهتنها ارزش تاریخی ندارند، بلکه به لحاظ هنری نیز قابل ستایش نیستند، زیرا غالبا دارای ضعف بوده و به اصطلاح آثار «دم دستی»اند و نمونه اروپایی آن را میتوان فیلم 300 دانست که بر اساس روایتهای افراطی منابع یونانی نوشته شده بود. آثاري که در برخی کشورهای عربی درباره تاریخ اسلام ساخته میشوند، حتی با منابع معتبر اهل سنت هم در تضاد است و غالبا از سر کینهتوزی نسبت به ایرانیان و اهل بیت(ع) نوشته شدهاند.
اين نويسنده «مقابله به مثل» را شيوه نامناسبي براي رويارويي با توليدات انحرافي درباره تاريخ اسلام دانست و افزود: توصیه ما به فیلمنامهنویسان ایرانی این است که هیچگاه با چنین آثاری مقابله به مثل نکنند، زیرا این شیوه، راهی نیست که اهل بیت(ع) به آن توصیه کرده باشند. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در سیره، سیاست و کلامشان از این روشها استفاده نمیکردند و با ایجاد تشتت در جامعه اسلامی موافق نبودند. آثاری که اهداف خاصی از این دست را دنبال میکنند و مخاطب نیز غالبا آگاه است، اصولا تنها چیزی که ندارند تاریخ و هنر است و در پی رسيدن به اهداف دیکته شده از سوی جهان سلطهاند.
عرفانمنش گفت: خوشبختانه صدا و سیمای ایران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری و سایر مراکزی که مشغول ساخت آثای درباره تاریخ اسلام هستند، هیچ یک از روش تقابلگرایی با آثار متعصبانه استفاده نمیکنند و در ایران همواره به احساسات و عواطف اهل تسنن توجه میشود، حتی در مواردی که عینیت تاریخی وجود دارد.
وي ادامه داد: البته موارد اختلاف ميان اهل سنت و شيعيان را باید بیشتر در حوزههای نظری پیگیری کرد، زیرا بحث درباره آنها به تبیین واقعه تاریخی کمک میکند که امروزه هم شیعیان و هم اهل تسنن به دنبال این تبیینهایند و لازم است به این مباحث در کتابها نیز پرداخته شود، اما از آنجا که نمایش فیلم و سریال عرصهای عمومیتر است و همه مردم از همه طبقات و اقشار مخاطب آنند و میان عامه مردم فرصت و مجال نظریهپردازی و کرسی آزاداندیشی وجود ندارد، در آثار نمایشی باید به یک حقیقت «بین تاریخی» احترام بگذاریم و از چیزی تبعیت کنیم که «جمع فرق» است.
برگزيده جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در سال 1376 ادامه داد: بیان اینگونه اختلافات موجود میان شیعه و اهل سنت در عالم نظری محدودیتی ندارد، اما در بحثهای نمایشی، چون تمامی مردم ایران و حتی همه جهان اسلام مخاطب ما هستند، شایسته است که بیشتر به روایتهای اهل سنت توجه كنيم تا آنچه ناقض تاریخ از دیدگاه اهل سنت بوده و با نگاههای آنان در تعارض است را به نمایش نگذاریم. این امر به شایستگی در فیلم «محمد رسولالله» اتفاق افتاد و آن اثر به اصل ضربه نزدن به اعتقادات شیعه یا سنت پایبند بود.
اين فيلمنامهنويس یادآور شد: اگرچه برخی از بزرگان دین، پس از نمایش یک اقتباس سینمایی یا تلویزیونی از تاریخ اسلام، انتقادها یا مخالفتهایی با آن اثر میکنند و ما هم به پارهای از این نظرات احترام میگذاریم، اما آنان نیز نباید فراموش کنند که پرداختن به یک شخصیت تاریخی در یک اثر نمایشی، با بيان آنچه در تاریخ و کتاب آمده تفاوت دارد، زیرا در فیلمنامه فرصت آن نیست که به همه ابعاد یک شخص یا واقعه پرداخته شود، بلکه فیلمنامهنویس باید بکوشد به جای آنکه همه ابعاد يک شخصیت را بیان کند، به نمايش عظمت روح آن شخصیت بپردازد.
سهشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۴:۴۵
نظر شما