سه‌شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۹
مجتهدي: برخي مترجمان دچار جهل بسيطند

نويسنده واستاد فلسفه غرب گفت: براي كار تمام مترجمان ارزش قايلم اما برخي از مترجمان متون فلسفي بدون اين‌كه متن را بفهمند، آن را به فارسي برمي‌گردانند. ممكن است فكر كنيم برخي از مترجمان دچار جهل مركبند اما با دقت بيشتر متوجه مي‌شويم كه جهل آنان بسيط است يعني مي‌دانند كه نمي‌دانند و دست به ترجمه مي‌زنند!-

دكتر كريم مجتهدي در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، عنوان كرد: به طور كلي اگر در كشوري ترجمه و جريان آشنايي با فرهنگ غيرخودي سطحي و غيراصولي باشد و بي‌هيچ قيد و شرطي و تنها طبق معيار مد روز و مقاصد تجاري انجام شود، اين امر نشان از انحطاط جامعه علمي آن كشور دارد. منظور اين نيست كه ما از شناخت فرهنگ‌هاي غيرايراني بي‌نيازيم، بلكه برعكس، خود همين انحطاط نشانگر نياز ما به تحقيقات دقيق‌تر، عميق‌تر و اصولي‌تر است.

وي درباره نسبت جريان ترجمه فعلي متون فلسفي و نهضت ترجمه اسلامي گفت: شباهت وضع فعلي ترجمه متون فلسفي در ايران با قرون نخستين اسلامي در دوره عباسي، از يك نياز واحد ناشي مي‌شود. البته درباره شباهت جريان ترجمه اين دو دوره بايد غور و تفحص بيشتري كرد تا بتوان ارزش‌هاي يكسان يا متفاوت آن‌ها را دريافت. اين كه جريان ترجمه فلسفي امروز ما به آن دوران شباهت دارد يا نه، بحثي نيست كه به راحتي بتوان درباره آن قضاوت كرد. شايد در ظاهر  شباهت‌هايي در اين دو جريان ديده‌ شود اما مشخص نيست كه آيا جريان فعلي ترجمه همان نتايج را خواهد داشت يا نه. با وجود اين كاستي‌ها بايد اميدوار بود. فقدان نتايج مطلوب در جريان ترجمه امروز نبايد ما را از كوشش بيشتر براي رسيدن به ترجمه‌هاي اصيل بازدارد، زيرا اميد براي گشايش در اين كار همواره وجود دارد.

وي نبود مترجم زبده متون فلسفي را يكي از بزرگ‌ترين ضعف‌هاي جريان ترجمه امروز دانست و گفت: اين فقدان مي‌تواند چند دليل داشته باشد؛ يا اين مترجمان، فلسفه نخوانده‌اند و با مطالب كتاب بيگانه‌اند يا اين‌كه فلسفه خوانده‌اند اما از معادل‌هاي دقيق فارسي اصطلاحات فلسفي غافلند. ما مربي چيره‌دست نيز در حوزه ترجمه متون فلسفي نداريم. ترجمه‌هاي متون تاريخي و رمان بيشتر خوانده مي‌شوند اما اين موضوع درباره ترجمه‌هاي فلسفي صدق نمي‌كند.

مجتهدي ادامه داد: شايد بهتر باشد متون ترجمه شده فلسفي به طور دقيق بررسي شوند تا جنبه‌هاي مثبت و منفي‌شان را دريابيم و بر مبناي آن‌ها به تدريج يك زبان فلسفي براي بيان فلسفه‌هاي غيرايراني بيابيم.

وي كتاب «سير حكمت در اروپا» اثر محمدعلي فروغي را يكي از آثار موفق در انتقال فلسفه غرب به ايران دانست و گفت: مرحوم فروغي اصطلاحات فلسفي غرب را با رجوع به مرحوم «فاضل توني» متخصص فلسفه‌هاي اسلامي به فارسي برگرداند. در واقع، ترجمه اين كتاب حاصل همكاري دو فردي است كه يكي از آن‌ها به سنت فلسفه اسلامي آگاهي كامل داشت و ديگري از تفكر جديد غربي مطلع بود و به همين دليل، نتيجه آن تا به امروز نيز قابل استفاده است.

مجتهدي با خودداري از ارزيابي صريح متون ترجمه‌اي غرب در ايران گفت: ترجيح مي‌دهم درباره اين موضوع اظهارنظر نكنم و به نام مترجمان اشاره‌اي نداشته باشم. موضوع اين است كه من كتاب‌هاي غربيان را بيشتر به زبان فرانسه مي‌خوانم. متاسفانه شاهديم كه فردي باسواد در حوزه فلسفه دست به ترجمه فلسفه نقادي كانت زده اما اصطلاحاتي ساختگي را به كار برده است. بيش از اين به چنين ترجمه‌هايي ايراد نمي‌گيرم، زيرا برخي از مترجمان اين آثار انسان‌هاي دانشمندي‌اند و نبايد حقشان را ضايع كرد. در برخي از ترجمه‌ها به جاي واژه «روح» در پديدارشناسي روح هگل، واژه «جان» يا «ذهن» را به كار برده‌اند كه به نظرم بدسليقگي است، زيرا واژه آلماني آن تنها با واژه «روح» قابل بيان است. البته دور از انصاف است اگر نظرات شخصي خودم را در ارزيابي متون ترجمه‌اي ملاك قرار دهم؛ همان‌گونه كه نخستين منتقد جدي تاليفاتم، خودم هستم.

مجتهدي همچنين پيشنهادهايي را براي بهبود اوضاع ترجمه فلسفي ارايه كرد و گفت: در نخستين گام بايد سعي كنيم پيش از آن‌كه فلسفه غرب را بيان كنيم، آن را بفهميم. مترجمان در برخي موارد بدون اين‌كه متن را بفهمند، آن را به فارسي برمي‌گردانند. ممكن است فكر كنيم برخي از مترجمان دچار جهل مركبند، يعني نمي‌دانند كه نمي‌دانند اما با دقت بيشتر متوجه مي‌شويم كه جهل آنان بسيط است، يعني مي‌دانند كه نمي‌دانند و دست به ترجمه مي‌زنند! بهبود اين اوضاع نيازمند همكاري، خوش‌نيتي، ميل به اصلاح، پرهيز از «مَن مَن»كردن‌ها و تشويق موثر با حفظ دوستي است.

مجتدي موضع‌گيري در برابر فلسفه‌هاي غربي پيش از فهم صحيح آن را مشكل ديگر عرصه فلسفه ايران دانست و گفت: اين موضوع ممكن است ناشي از ترجمه‌هاي فلسفي ما باشد. ما عادت كرده‌ايم كه پيش از تحقيق و فهم دقيق يك متن فلسفي، آن را تحليل كنيم و برخي اوقات نيز در برابر آن موضع بگيريم. اين موضوع به ويژه درباره هگل صادق است.

وي در پايان گفت: ما خيلي زود موضع‌گيري مي‌كنيم، در حالي كه فلسفه، تامل و تفكر است و موضع‌گيري سريع در آن جايز نيست. فلسفه هميشه جاي اثبات و نفي كامل نيست، حتي نفي كردن‌هاي ما نيز بايد همراه با تحليل باشد. درباره باطل بودن يك حكم نيز بايد فكر كرد و تحليل ارايه داد، نه اين‌كه بلافاصله يك حكم قطعي درباره آن صادر كرد. گاهي افراد در ايران، بر وجه امري سخن مي‌گويند، نه بر وجه اخباري و اين بد است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط