سه‌شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۱
بهارلو: كوتاه‌نويسی مجالی برای تفنن نويسنده شده‌ است

محمد بهارلو، داستان‌نويس، اقبال به نگارش و مطالعه‌ داستان كوتاه را نسبت به رمان در وجه مصرفی، یا فوری و گذران‌بودن، آن مي‌داند. اين داستان‌نويس معتقد است به دليل كمبود نويسنده‌ حرفه‌ای در ایران نوشتن ‌داستان كوتاه‌ رونق بیشتری يافته است؛ در حالي كه نگارش رمان‌، به جهت وسعت و ژرفای متن و محدویت‌های ناشی از ضرورت نشر، عرصه فعالی ندارد.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، بهارلو كه مدرس كارگاه داستان‌نويسی است، فقدان نويسنده‌ حرفه‌ای و محرومیت از انزوای توام با آرامش و آزادی خلاقیت را از دلايل كاهش تمايل به رمان‌نويسی‌ دانست. 

وی در اين باره به خبرنگار «ایبنا» گفت: رمان محصول زمان درازی از نوشتن مداوم، و حاصل شکیبایی و استقامت و پیگیری نویسنده‌ حرفه‌ای است؛‌ در حالی كه داستان كوتاه را می‌توان در آخر شبی الهام‌بخش یا در تعطیلات پایان هفته در گوشه‌ ‌‌‌دنجی‌ نوشت. 

وي افزود: از آن‌جا که ممکن است رمان دو تا پنج سال يا بيش‌تر وقت نويسنده را بگيرد و تضمینی هم برای نشر آن وجود نداشته باشد، اغلب نويسندگان در شرايط فعلی ترجيح مي‌دهند بخت خود را با نوشتن داستان کوتاه بیازمایند. نوشتن در این جا شکلی از برد و باخت پیدا کرده ‌است. 

نویسنده «بانوي ليل» با اشاره به اين‌كه ميل به نوشتن داستان كوتاه‌ و مشكلات رمان‌نويسی محدود به سال‌های اخير نمي‌شود، ادامه داد: نمی‌توان تمايل به داستان كوتاه را منحصر به يک يا دو سال اخير دانست و به نظر می‌رسد که در این تمایل، نوعی مشارکت ضمنی یا آشکار از سوی نویسنده و ناشر و اولیای رسمی نشر نیز به چشم می‌خورد؛ زیرا سال‌هاست كه نويسندگان ما چيزي به نام رمان خلق نكرده‌اند و دست‌بالا اغلب به نوشتن داستان‌های بلند در محدوده‌ صد صفحه رضایت داده‌اند. 

بهارلو اضافه کرد: ‌حجم رمان‌های معروفی مانند «بوف كور» و «ملکوت» و «شازده احتجاب» هیچ‌کدام به صد صفحه نمی‌رسد. در‌ حقیقت این‌ها بیش از آن‌که رمان باشند، داستان بلندند. 

اين داستان‌نويس ادامه داد: برخی از رمان‌ها نیز محصول درازنفسی و ریخت‌و‌پاش هستند، و می‌توان دریافت که نویسنده بیش از آن چه در چنته داشته، خودش را خالی کرده ‌است. نویسنده‌ای که در نظر خواننده‌اش محکوم به رمان ‌نوشتن جلوه نکند، یا بدتر از آن خودش چنین دریافتی درباره‌ خودش نداشته باشد، کارش زار خواهد بود! 

بهارلو در ادامه با اشاره به اين‌كه نوشتن داستان نیازمند هیچ آیین یا قید و قاعده‌ای نیست، اظهار کرد: با وجود این رمان از بدو پیدایش به عنوان «ژانر ممتاز» مطرح بوده است، زیرا در هیچ متن روایی به اندازه‌ رمان پویایی و غنا و گستردگی به چشم نمی‌خورد. نویسنده سرانجام روایت خود را از دل انبوه حوادث و وقایع بی‌شمار تجربه‌های فردی و اجتماعی بیرون می‌کشد، و لازم است آن را در ساختاری ارایه بدهد که تبلور بالاترین آگاهی‌ ممکن‌ نویسنده‌ باشد. 

وي افزود: طبعا نویسنده از پیشینیان خود و دستاوردهای ادبیات می‌آموزد، اما او بیش از هر چیز از شکیبایی و لجاجت و شهامت خود در نوشتن می‌آموزد. هیچ چیز به اندازه‌ خود امر نوشتن، که می‌تواند منجر به تعلیم‌دیدگی و انضباط ذهنی ‌شود، ضامن بقا و دوام نویسنده‌ نیست.
 
نويسنده‌ «بختک بومی» در ادامه درباره‌ نوشتن رمان تاکید کرد: صرف وقت بسیار و نیروی فراوان لازم است تا رمانی نوشته شود، و نتیجه معمولا ناچیز یا بسی کم‌تر از انتظار است. نویسنده‌ای که نوشتن رمان‌های خود را موکول به پیرانه‌سری و ایام بازنشستگی کرده است حاصلی جز ناکامی نخواهد داشت. نویسنده نباید تصور کند که عجالتا در اتاق انتظار نویسندگی نشسته است، او همواره باید خود را در میدان زندگی، در کارزار نوشتن، احساس کند. 

نویسنده‌ «عشق‌کشی» اضافه کرد: به رغم این‌که رمان‌های ما ناکاملند و ابهام‌هایی در خود دارند، به گمان من، همین نارسایی‌ها و کاستی‌هاست که می‌تواند نویسندگان را وادارد تا مجدد بنشینند و رمان‌های دیگری بنویسند. رمان‌نویس‌های دیگر نیز بر اثر همین کمبودها یا ناتمامی‌هاست که به میدان می‌آیند. 

بهارلو در پايان گفت: با وجود استعدادهاي تازه‌نفسی که پا به میدان می‌گذارند، می‌توان اميدوار بود كه با تقويت و پرورش نويسنده‌ حرفه‌ای، نوشتن داستان كوتاه و تحول رمان سرعت لازم را پیدا کند، و من به نوبت خودم فکر می‌کنم که اين اميدواري را در همه حال بايد حفظ كرد و به كار بست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط