غلامرضا آذري، استاد ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامي، با اشاره به ترجمه كتاب دو جلدي در حوزه «فلسفه رسانه» بر لزوم توجه بيشتر به شاخههاي «فلسفه رسانه» و «فلسفه ارتباطات» تاكيد كرد.-
نويسنده كتاب «مباني كلي ارتباط جمعي» فلسفه ارتباطات و تاريخ ارتباطات را دو حوزه كاملا متمايز از يكديگر دانست و گفت: اين دو حوزه بنيان بسياري از عرصههاي فكري و روشي را گذاشتند. اگر تاريخ و بسترهاي ارتباطات به خوبي شناخته نشوند، در آيندهاي نه چندان دور با حوزهاي بسيار مشوش و پراكنده مواجه خواهيم بود كه انتخاب مكاتب در آن به سادگي امكانپذير نخواهد بود.
استاد ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامي در پاسخ به اين سوال كه «آيا فلسفه ارتباطات و فلسفه رسانه را به يكديگر نزديك ميدانيد يا آن را دو شاخه جداي از يكديگر تلقي ميكنيد؟» گفت: اين دو رشته از يكديگر متفاوتند، زيرا نظام متفاوتي از يكديگر دارند كه در دنيا نيز به همين صورت شناخته شدهاند.
وي فلسفه ارتباطات را مقدم بر فلسفه رسانه دانست و افزود: در فلسفه ارتباطات بيشتر به ارتباطات ميانفردي و گروهي توجه ميشود و سپس به ارتباطات مبتني بر تاثيرات اجتماعي، در حالي كه فلسفه رسانه، شاخهاي است كه از درون فلسفه ارتباطات برخاسته و اساسا رسانه را به عنوان ابزار ارتباطي در دست بشر تلقي ميكند.
مترجم كتاب «تاريخ تحليلي علم ارتباطات» ادامه داد: بهتر آن است كه ابتدا رشته «فلسفه ارتباطات» را در دانشگاه داشته باشيم و سپس به «فلسفه رسانه» بپردازيم. اكنون بسياري از دانشگاههاي ما به شدت به اين دو رشته نيازمندند. متاسفانه رشته ارتباطات در كشورمان تنها در دو رشته روزنامهنگاري و روابط عمومي خلاصه شده است و گرچه اين رشته شاخههايي مانند تحقيق در ارتباطات و مديريت رسانه را در دوره كارشناسي ارشد شامل ميشود اما اين شاخههاي محدود از اين علم نميتوانند پاسخگوي نياز اهالي ارتباطات و رسانه باشند.
استاد ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامي با بيان اينكه«دنيا به سمت معرفتشناسي و شناخت واقعي و فلسفي يك پيام پيش ميرود» افزود: به همان اندازه كه اين حوزه را دستكم بگيريم و سعي در ناديدهانگاري اين رشته كنيم، بسياري از مفاهيم، مباحث و ديدگاههاي ما نيز ناديده انگاشته ميشوند و انتظارات ما از يك رشته علمي برآورده نخواهند شد. در چنين شرايطي بايد منتظر ركود علم ارتباطات و رسانه در كشور باشيم.
وي ادامه داد: با توجه به اينكه كشور ما صاحب جهانبيني توحيدي و ديدگاه معرفتشناسانه گستردهاي در زمينه عرفان است، بايد بكوشيم كه سنگبناي اين رشته را به درستي بگذاريم و از مطالعه در اين حوزه نهراسيم.
مترجم كتاب «زندگي و انديشه پيشتازان علم ارتباطات» با بيان اينكه «اكنون رسانههاي كشور از مكتب خاصي پيروي نميكنند» گفت: ما ميتوانيم يك حلقه فكري را در اين زمينه شكل دهيم، در حالي كه حتي انجمن مستقلي در اين رشته نداريم و انجمن فرهنگي و ارتباطات در دانشگاه تهران نيز با گره زدن نام ارتباطات به واژه فرهنگ، فعاليت ميكند كه جاي تامل دارد و نشاندهنده آن است كه در ابتدا مطالعات فرهنگي و سپس ارتباطات اهميت دارد، در حالي كه مطالعات فرهنگي پس از دهه 60 از دل رشته ارتباطات بيرون آمد و به همان نسبت مكتوبات و نشريات آن شكل گرفت.
نويسنده كتاب «مباني كلي ارتباط جمعي» ابراز اميدواري كرد كه رشتههاي مطالعات فرهنگي و ارتباطات، دو انجمن مستقل داشته باشند و استادان ارتباطات به وفاقي جمعي دست يابند تا لزوم شكلگيري شاخههاي ديگر رشتههاي ارتباطات بررسي شوند و شاهد بالندگي اين علوم به طور مستقل باشيم.
وي در پايان به انتشار كتاب دو جلدي «فلسفه رسانه» در سال آينده اشاره كرد و گفت: اين اثر را به به همراه دو تن از همكارانم ترجمه كردهام.
نظر شما