غلامرضا ذکیانی نویسنده کتاب «مبانی منطقی استقراء و جایگاه آن در آرای کلامی شهید صدر» در نشست نقد و بررسی این اثر گفت: قرآن از روش استقراء استفاده کرده است، در حالیکه ما در روی آوردن به روش عقلی در مباحث فکری دچار افراط شدهایم.-
شهید صدر مورد بیمهری واقع شده است
شجاعيجشوقانی در ابتداي اين نشست توضيح مختصري درباره محتواي كتاب ارايه كرد و گفت: اين اثر ميكوشد در سه فصل، ديدگاه آیتالله محمدباقر صدر را درباره مساله استقراء شرح دهد. اين كتاب همچنين رويكرد عقلگرايانه و تجربهگرايانه به مساله استقراء را نیز نقد میکند. در فصل سوم كه مهمترين فصل كتاب قلمداد میشود، تقريري از لوازم كلامي و الهياتي ديدگاههاي شهيد صدر در حوزه منطق ارايه شده است.
وی شهيد صدر را از متفكراني دانست كه در ايران مورد بيمهري واقع شدهاند و گفت: مباحث ديني و فلسفي پس از انقلاب در ايران بيشتر تحت تاثير فضاي فكري علامه طباطبايي و شاگردانش است. به نظر ميرسد همداستان نبودن شهيد صدر در برخي مباحث با اين گروه از متفكران، سبب شد كه انديشههاي وي تا اندازهاي مغفول بمانند.
شجاعی افزود: تاكنون مكتوبات سودمند اندكي درباره انديشههاي شهيد صدر منتشر شدهاند كه اين اثر يكي از آنهاست. از جمله كارهايي كه آقاي ذكياني، نويسنده كتاب در پي آن بود، بازسازي روش استقرايي شهيد صدر در ساير مباحث كلامي است.
شناخت شناسنامهای درستی نیز از شهید صدر نداریم
غلامرضا ذكياني، سخنران بعدي بود. وي در ابتدا با گلايه از اينكه ما حتي شناخت شناسانامهاي درستي از شهيد صدر نداريم، توضيحاتي درباره زندگي وي ارايه داد و گفت: او در شانزدهسالگي به درجه اجتهاد رسيد و در طی حیاتش كتابهاي متعددي تاليف كرد. تاكنون 34 جلد از مجموعه كتابهاي وي منتشر شدهاند. او در 26 سالگي كتاب مهم «فلسفتنا» و در 36 سالگي كتاب «الأسس المنطقيه في الأستقراء» را تاليف كرد. ميتوان گفت كه شهيد صدر در اين اثر، مبانياي را كه در كتاب «فلسفتنا» شرح داده بود نقد کرده است.
وي به شهادت شهيدصدر توسط نيروهاي بعثي اشاره كرد و گفت: حمايت شهيد صدر از انقلاب اسلامي ايران و تحريم حزب بعث از سوي او در آخرين فتاوايش، سبب شهادت او شد. او به طرز فجيعي به شهادت رسيد و پيش از شهادت شاهد مثله شدن خواهرش بنتالهدي بود. گفته ميشود تير خلاص را صدام به سوي وي شليك كرد. او به صورت پنهاني دفن شد و بر مدفنش جادهاي احداث كردند. هفده سال بعد كه آبها از آسياب افتاد، يكي از افرادي كه در دفن شهيد صدر مشاركت داشت نزد خانواده او رفت و آنها را از محل دفنش مطلع كرد.
مدرس دانشگاه علامه طباطبایی(ره) درباره محتواي كتاب گفت: فصل سوم اين اثر نحوه استفاده شهيد صدر از استقراء در مباحث كلامي، تفسيري، تاريخي و حتي اصولي را شرح میدهد. او بحث استقراء را روشي كلان در نظر ميگرفت و نگاهي موقتي به آن نداشت. آيتالله هاشمی شاهرودي، شاگرد شهيد صدر در جايي گفته است كه 400 صفحه از آخرين كتاب وي كه در غارت نهايي منزلش از ميان رفت، به بحث وجود ذهني با رويكرد استقراء اختصاص داشت.
دچار عقلانیت محض و غفلت از استقراء شدهایم
ذكياني توجه به روش استقراء در حوزه علوم انساني كشور را ضروري دانست و گفت: با عقلانيت محضي كه در كلاسهاي ما حاكم است قادر به تبيين بسياري از مباحث الهياتي نخواهيم بود يا اگر تفسير و تبييني از آنها ارايه دهيم، سطحي خواهند بود.
وي، استقراء را روش مورد استفاده قرآن نيز دانست و گفت: با مراجعه به قرآن درمييابيم كه اين اثر براي اثبات وجود خدا از براهين عقلاني و فلسفي استفاده نكرده است، بلكه براهين اين كتاب مقدس از سنخ نظم و «حدوث»اند و بسيار به مباحث طبيعي و تجربي نظر دارند. قرآن صرفا محتوايي مقدس نيست، بلكه روش نيز دارد و علاوه بر مضامين بينظير از روشي بينظير نيز برخوردار است. در تربيت نسلهايمان بايد روش قرآني را كه همان روش استقراء است به كار ببريم و به ساير روشها مانند روش عقلاني، به عنوان راهبردي موقتي بنگريم.
سپس شجاعي گفت: به ويژه از دهه شصت به اين سو، روش عقلاني در ميان استادان ما حاكم شده است و پرداختن به چرايي حاكم شدن اين روش و امكان روي آوردن به روش استقراء بحث مباركي است. آقاي ذكياني قرآن را نيز داراي روش استقرايي ميداند كه البته بررسي اين موضوع بسيار پيچيده است. به اعتقاد من، شهيد صدر در دورهاي ميزيست كه ساينتيسيزم و پوزيتيويسم در اوج خود بودند، بنابراين بعيد نيست كه وي بدون اينكه بخواهد، از اين روشها متاثر شده و روش استقراء را پيش گرفته باشد. با اين توضيح نبايد تنها چنين تصور كرد كه شهيد صدر روش استقراء را از قرآن اخذ كرده بود.
برخی مطالب کتاب در هالهای از ابهامند
سپس سعيديمهر سخنراني خود درباره کتاب «مبانی منطقی استقراء و جایگاه آن در آرای کلامی شهید صدر» را آغاز كرد. وي اين اثر را دشوارياب و پيچيده دانست و گفت: شايد يكي از دلايل استقبال نكردن از اين كتابها، دشواري آنها باشد. همت خانم جاننثاري و آقاي ذكياني در نگارش و تدوين اين اثر، ستودني است. يكي ديگر از كارهاي ارزشمند نويسندگان كتاب، جستوجو در آثار شهيد صدر براي يافتن استفادههاي ابتكاري او از روش استقراست.
وي با انتقاد از شيوه ارجاعدهي اين اثر گفت: نویسندگان کتاب هر یک از منابع را شمارهگذاری و در انتهای کتاب آنها را ذکر کردند، به همین دلیل برای دانستن منبع یک مطلب مدام باید به انتهای کتاب مراجعه کرد که همین موضوع مطالعه کتاب را مشکل میکند. البته به نظر میرسد این شیوهای غربی است که گویی به ما ایرانیان تحمیل شده.
استاد دانشگاه تربیت مدرس به بخش گزارش دیدگاههای شهيد صدر در این اثر اشاره کرد و گفت: گزارشی مختصر و نسبتا دقیق از دیدگاههای صدر در این اثر بیان شده است اما این امکان نیز وجود داشت که یک بازخوانی از نظریه او ارایه شود. در نظر داشته باشیم که بازخوانی فراتر از مروری تحلیلی است. بهتر بود درباره برخی بحثهای پیچیده، تحلیل و نقد نیز صورت میگرفت.
وی افزود: برخی از مباحث کتاب نیز در هالهای از ابهام قرار دارند که نیازمند بازخوانی است. در فصل دوم، مطلبی مهم، نیمهکاره رها میشود.
سپس ذکیانی گفت: نحوه ارجاع دادن این کتاب را در یکی از نشریات خارجی دیدم و آن را پسندیدم. به نظر من این شیوه به مراتب از شیوه سنتی ما بهتر است. ما در این کتاب از نقد مباحث شهید صدر خودداری کردیم، زیرا تنها قصد داشتیم این مباحث را طرح کنیم. آقای سعیدیمهر به یکی از مباحث فصل دوم اشاره کرد که نیمهکاره رها شده است. من این موضوع را میپذیرم، زیرا در این بخش به موضوع تطبیقهای چهارگانه پرداختیم که مبحثی بسیار دشوار است. من به همراه خانم جاننثاری، وقت بسیاری را صرف فهم این مطلب کردیم و در نهایت نیز به طور کامل آن را درک نکردیم.
نویسنده کتاب دچار تفریط شده است
سپس سعیدیمهر گفت: به اعتقاد من در استفاده از روش عقلانی و استقرایی در مباحث دینی باید به یک تعادل و تناسب برسیم نه اینکه به صورت صفر و یک به آن نگاه کنیم. به نظر میرسد آقای ذکیانی در این کتاب، نگاهی صفر و یکی به روش عقلانی و استقرایی دارد. او روش عقلی را یکسره رد میکند و تنها بر استقراء تمرکز میکند، در حالیکه روش عقلانی را نیز باید به خوبی شناسایی و در جای مناسب از آن استفاده کرد. در واقع ذکیانی در برابر افراط معاصران در استفاده از روش عقلی، دچار تفریط میشود.
وی افزود: ذکیانی مدعی است که قرآن از روش استقراء استفاده کرده است، در حالیکه برخی روایات به افرادی در آخرالزمان اشاره میکنند که در پس ظواهر قرآن، مباحث پیچیده آن را کشف میکنند؛ بنابراین نمیتوان چنین تصور کرد که قرآن به دلیل نداشتن مباحث پیچیده عقلی از روش استقراء استفاده کرده است.
سپس ذکیانی گفت: من نیز معتقدم که در برابر افراط نباید دچار تفریط شد اما ما در شرایطی قرار داریم که هیچ تمایلی به اندیشه استقرایی وجود ندارد و سراسر شاهد افراط در عقلگرایی هستیم. آقای سعیدیمهر به روایتی اشاره کرد مبنی بر اینکه عدهای در آخرالزمان میآیند و معانی پیچیده قرآن را درمییابند. مسلمانان همواره با تصور اینکه در دوره آخرالزمان به سر میبرند، روشهای مورد علاقه خود را بهترین روش بری درک پیچیدگیهای قرآن دانستند. از کجا معلوم که ما در دوره آخرالزمانیم و فلسفه نیز بهترین روش برای فهم قرآن است؟ من مخالف فلسفه نیستم، بلکه دانشجوی فلسفهام. من بر استقرایی بودن قرآن تاکید دارم، زیرا مصداقهایی میتوان در قرآن یافت که بر این ادعای من مهر تایید بزنند.
نظر شما