مترجم كتابهاي حوزه فلسفه گفت: بايد بپذيريم كه واردكننده نظريات مختلف هستيم و چه بخواهيم و چه نخواهيم، انديشههاي مختلف از طرق مختلف، از جمله كتابها به دست ما ميرسند. اگر اين انديشهها به خوبي واكاوي نشوند، شايد برخي از ما در پي يك سوءبرداشت، از يك انديشه پيروي كنيم يا با آن دشمن شويم.-
وي جريان ترجمه فعلي را از جهاتي شبيه به جريان ترجمه در قرون نخستين اسلامي دانست و گفت: در آن دوران، آثار يوناني به عربي ترجمه ميشدند، اما اكنون آثار غربي از زبانهايي مانند آلماني و انگليسي و فرانسوي به فارسي برگردانده ميشوند.
مترجم كتاب «ارسطو، فيلسوف، معلم، دانشمند» ادامه داد: به لحاظ كيفي نيز ميتوان تفاوتها و تشابهاتي ميان اين دو جريان پيدا كرد؛ براي مثال، در نهضت ترجمه دوران مامون، يك تشنگي براي گرفتن مفاهيم جديد مشهود بود و انگيزه چنداني براي تفسير و تحليل آنها وجود نداشت. تفسير فلسفه يوناني بعدها توسط فارابي و ابنسينا انجام گرفت. اين در حالي است كه ما در كتابهاي فسلفي ترجمهاي شاهد تحليل، تاويل و تفسيرهاي فراوانيم. براي مثال ما اكنون تحليل هايدگر را از انديشه نيچه ميخوانيم. به ويژه اينكه مباحث هرمنوتيكي در برخي موارد دريافتهاي ما را از ساير انديشهها متفاوت كرده است.
پزشك، بيشترين توجه فلسفه جديد را بر بررسي معنا، كاربرد و تاثير مفاهيم فلسفه در زندگي انسان متمركز دانست و گفت: شايد اين به آن دليل باشد كه رويكرد فلاسفه غرب نيز در اين باره تغيير كرده است. فلاسفه كهن تنها از جهان تصويربرداري ميكردند، اما فلاسفه امروز به ويژه از قرن بيستم و از زمان شكلگيري فلسفه اگزيستانسياليسم به اين سو، تصوير و برداشتهاي انسان از جهان را ارايه ميكنند.
وي درباره ويژگيهاي مثبت و منفي جريان ترجمه دهههاي اخير گفت: وقتي جرياني آغاز ميشود و شتاب ميگيرد، نميتوان در همان دوران دربارهاش قضاوت كرد و نكات و مثبت و منفي آن را سنجيد. يك گروه متخصص دستكم بايد حدود بيست سال وقت صرف بررسي اين جريان كند تا بتواند ارزيابي صحيحي از آن ارايه دهد و اين امر نه اكنون، بلكه در دهههاي بعد ميسر ميشود. براي مثال امكان قضاوت درباره نهضت ترجمه دوره مامون عباسي پس از گذشت چندين سده امكانپذير شد. چند قرن پس از شكلگيري اين نهضت و ترجمه شدن كتابهاي فلاسفه يونان، انديشمنداني مانند فارابي، ابنسينا و شيخ اشراق از برخي از اين ترجمهها استفاده كردند و برخي ديگر را رد كردند و به اين ترتيب بود كه تاثير اين نهضت ترجمه بر جريان فلسفي ايران در سدههاي آينده مشخص شد. بنابراين تاثير جريان ترجمه فعلي بر فضاي فلسفي ايران را بايد در طول زمان محك زد.
پزشك به لزوم بازانديشي آراي فلسفي هر نسل توسط نسل بعدي اشاره كرد و گفت: دنيا در حال عضو شدن است و يكي از مهمترين دلايل اين تغيير، پيشرفت صنعت و فناوري است. اي بسا فلاسفه گذشته عميقتر از ما ميانديشيدند، اما با وجود اين نبايد به همانها بسنده كرد. بايد با ديدگاه امروزمان، سره را از ناسره در انديشههاي فلسفي مشخص كنيم. از گفتههايم ميخواهم اين نتيجه را بگيرم كه درست نيست همه كتابهاي ترجمهاي در حوزه فلسفه را آثاري نسخهاي و غيرمفيد بدانيم و حكمي كلي درباره آنها ارايه دهيم.
وي درباره گرايش فلسفي در ايران در سي سال اخير گفت: اصولا نسل فلسفهانديش ما بيشتر سراغ هرمنوتيك ميروند. فكر ميكنم هرمنوتيك نظريهاي است كه بايد با دقت و بدون غرضورزي درباره آن فكر كنيم تا دليل استقبال از آن را دريابيم. يكي از محورهاي هرمنوتيك اين است كه به جاي دشمني ميتوان گفتوگو كرد و نظرات ديگران را نيز پذيرفت.
مترجم كتاب «ايران و اديان باستاني» افزود: بايد بپذيريم كه ما در حال حاضر، واردكننده نظريات مختلف هستيم و اين امر نوعي ضرورت و محكوميت تاريخي است كه به دلايلي شكل گرفته. چه بخواهيم و چه نخواهيم، انديشههاي مختلف از طرق مختلف از جمله كتابها به دست ما ميرسند و عدهاي به اين انديشهها علاقهمند ميشوند. اگر به خوبي به اين انديشهها نپردازيم و آنها را باز نكنيم، شايد برخي از ما در پي يك سوءبرداشت، از يك انديشه پيروي كنيم يا با آن دشمن شويم. بنابراين بهتر است فضايي باز براي طرح انديشهها داشته باشيم.
پزشك همچنين بر ايجاد فضاي باز براي طرح انديشهها و نظريههاي بومي تاكيد كرد و گفت: شايد يك دليل اين كه ما اكنون به واردكننده انديشه تبديل شدهايم اين باشد كه فضا براي طرح انديشههاي غيربومي در كشور ما بازتر است. اي بسا كتابهايي شامل نظريههاي فلاسفه ايراني نوشته شده باشند كه در انتظار چاپ به سر ميبرند. در چنين شرايطي بسياري ترجيح ميدهند كه سراغ ترجمه بروند. وقتي ما فضا را براي توليد انديشه فراهم نكنيم، هر انديشهاي كه غرب وارد ميشود مورد توجه قرار ميگيرد و به همين دليل نوعي بلبشوي فرهنگي ايجاد ميشود.
نظرات