ساروخانی در نقد کتاب «مطالعات انتقادی ارتباطات»:
آموزش نقد مثبت، از ويژگیهای مهم كتاب هانو هارت است
نشست عصر روز گذشته (19 تیرماه) سرای اهل قلم به نقد و بررسی کتاب «مطالعات انتقادی»، نوشته «هانو هارت» و ترجمه غلامرضا آذری اختصاص داشت. دکتر باقر ساروخانی با اشاره به ويژگيها مثبت اين كتاب گفت: هانو هارت در اين كتاب پیام خود را مبنی بر حق نقد مثبت به مخاطب منتقل میکند.-
وی ادامه داد: ویرایش نشدن پی در پی این کتاب، به رسم نویسندگان مغرب زمین سوالی بود که همواره ذهنم را مشغول داشت. در خلال مکاتباتم با نویسنده، هارت در پاسخ به سوالم، این اثر را تالیف شده بر اساس درخواست «انجمن ملی ارتباطات[آمریکا]» برای درسی دانست که به عنوان درسی مشترک آموزش داده نمیشد. درسی که نویسنده در هنگام تالیف آن، کتاب نظریههای ارتباطی را نوشت و سپس با نگاه انتقادیاش به رسانههای آمریکایی، نگارش کتاب مطالعات انتقادی ارتباطات را در سال 1985 را آغاز و در سال 1992 این اثر را منتشر کرد. بنابراین این کتاب نگاه کارشناسانه به رسانههای آمریکایی دارد و تنها در یک بخش به مکتب بیرمنگام اشاره دارد که در ایران مکتب شناختهشدهای است.
نویسنده کتاب مبانی کلی ارتباط جمعی، اعتقاد هارت مبنی بر لزوم خوانش فلسفه رشتهها و در نتیجه کسب شناخت از آن شاخه از علم را از اعتقادات بنیادین هارت دانست که در کتابش نیز مبرز است و افزود: هارت اعتقاد داشت که با شناخت فلسفه و نظریههای هر رشته میتوان روششناسی هر رشته را به درستی درک کرد.
آذری ادامه داد: اگر بخواهیم فرض را بر این بگذاریم که مطالعات انتقادی ارتباطات باید در تمام دنیا به رشته تحصیلی تبدیل شود، باید پرسید که تا چه اندازه رسانهها در ایران قابلیت نقد دارند؟ تا چه اندازه ما اجازه ورود به نقد رسانهها را داریم؟ آیا میتوانیم برنامه رادیویی یا سینمایی خوب داشته باشیم اما آن را نقد نکنیم؟
سپس ساروخانی، نویسنده کتاب «جامعهشناسی ارتباطات» درباره لزوم ترجمه این نوشتار گفت: سالها جامعهشناسی ارتباطات و نظریه ارتباطی را تدریس میکردم و جای چنین اثری را خالی میدیدم. آموزش شک کردن در این نوشتار یکی از ضروریات ترجمه این کتاب است. به این معنی که از اثر بلع در جهان بیرون بیاییم. در کتاب «جامعهشناسی ارتباطات» اثر بلع به این معنی است که دیدگاهی را بیآنکه تعمقی در آن صورت گیرد، بپذیریم. در صورتی که باید بتوانیم از اندیشهها فاصله بگیریم و از دید نقد به آن بنگریم تا به نکات مثبت و منفی آنها پی ببریم.
ساروخانی پذیرفتن بیچون و چرای هر نظریهای از جمله بزرگان هر علم را آفت آن علم دانست و گفت: این مساله علاوه بر اینکه سبب تنبلی مغز میشود، باعث میشود تا آن اندیشه تنها بهعنوان منبعی برای جلب نظر افراد مطرح باشد و این امر منجر به بیاندازه بزرگ شدن آن فرد میشود تا جایی که دیگر نمیتوان آن اندیشه را مورد شک درست قرار داد. بنابراین نخستین آموزه این کتاب، آموزش شک درست به دانشجویان حتی به اندیشههای استادانشان است.
پیشکسوت رشته ارتباطات، از شک نهلیست و شک آنارشیست به عنوان شکهای غیراصولی نام برد و گفت: در پس هر شکی باید یک یقین و یک راهکار نهفته باشد در این صورت است که میتوان در پس شک، نگاهی راهبردی و سازنده داشت. همه ما بشریم و باید ما و اندیشههایمان را مورد نقد قرار دهیم.
نقد نهادهای مقدس از جمله آموزش و پرورش از جمله دیگر آموزههای هانو هارت در کتاب مطالعات انتقادی بود که ساروخانی به آن اشاره کرد و گفت: نقد بر نهادها میتواند نهاد را آموزش دهد و آن را کاراتر کند. روزنامه فیگارو جمله «بدون حق نقد کردن، هیچ ستایشی نکنیم» را همواره بر صدر عنوان روزنامه خود دارد. بنابراین باید حق شک کردن مثبت و رو به یقین را داشت. این شک باید به نهادهای اجتماعی و سازمانهای اجتماعی، بهویژه رسانههای جمعی منتقل شود. باید دانست که رسانههای جمعی در زمان و مکان انقلاب ایجاد کردهاند. تردیدی نیست که رسانههای جمعی عصر جدیدی را پدید آوردهاند و ویژگیهای مثبت زیادی دارند و اینجاست که کتاب هانو هارت پیام خود را مبنی بر حق نقد مثبت به مخاطب منتقل میکند.
نویسنده کتاب «جامعهشناسی وسایل ارتباط جمعی» بیان مفهوم «صنعت فرهنگ» از سوی هانو هارت در این کتاب را از ویژگیهای ارزنده این نوشتار برشمرد و افزود: «صنعت فرهنگ» به این معنی است که با دستکاری فرهنگ، فرهنگ تازهای را ارایه کنیم. رسانهها به دستکاری فرهنگ میپردازند و نگاه و نگرش ما را به دنیا دچار تغییر میکنند. ما اکنون دیگر نگاه بیواسطه نداریم. نگاه ما به حقیقت از کانال رسانهها جمعی و با واسطه است. بنابراین نظام حقیقت خاصی را برای بشر میسازند. مفهومی که «فوکو» آن را مطرح میکند. هیچوقت واقعیت محض وجود ندارد و هر رسانهای واقعیت را از دید خود تولید میکند. اینجاست که رسانه وارد قدرت میشود، با قدرتهای سیاسی پیوند میخورد و در فراخنای گزینش قرار میگیرد. قدرت رسانهها و چگونگی استفاده از رسانههاست که نقد رسانهها را مطرح میکند.
آموزش صحیح «نقدِ نقد» دیگر ویژگی کتاب هانو هارت بود که ساروخانی با اشاره به آن گفت: کتاب هانو هارت فصلهای بسیار جالبی را به آموزش این موضوع اختصاص داده است و در این بین به بیطرفی در نقد اشاره دارد. هارت به «نقد» به منزله کالای ظریفی اشاره دارد که تولید میشود که باید ظرافت آن را در نقدش مورد توجه قرار داد.
وی پیشنهاد کرد که مترجم مقدمه تازهای برای کتاب بنویسد و کتاب را در چاپهای بعدی منقحتر از آنچه در جلد نخست پدید آمد منتشر کند.
سپس اسماعیل قدیمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و مترجم کتاب «نظریههای امروز اتباطات» در بیان نظراتش نسبت به ترجمه کتاب هانوهارت از سوی غلامرضا آذری به مسالهشناسی ترجمه در ایران و ترسیم فضای حاکم بر ترجمه در کشورمان پرداخت و گفت: مترجم در ایران تنهاست هیچ سازمان و نهادی پشت او نیست و او جز تشویقهای استادان و دوستانش یار دیگری ندارد.
نبود نظام و سازمان مستقل و حرفهای، نبود اولویت در ترجمه آثار، نبود ارتباط بین مترجمان برای مطلع شدن از کارهای در دست ترجمه و جلوگیری از موازیکاری در ترجمه آثار، حقالترجمههایی که با زحمتهای مترجم هیچ تناسبی ندارند، نبود مشوقهای دانشگاهی و نیز وجود ناشرانی که تنها به سود خود میاندیشند تا توجه به قشر دانشگاهی از جمله مشکلاتی بود که استاد دانشگاه ارتباطات دانشگاه علامهطباطبایی به آنها به عنوان مشکلات قشر مترجم دانشگاهی و علمی اشاره کرد.
مترجم کتاب نظریههای جامعه اطلاعات، در ادامه سخنانش گفت: نبود ویراستار خبره برای آثار تخصصی از دیگر مشکلاتی است که مترجم با آن روبهروست. گاه اشتباههای فاحشی در حین ترجمه رخ میدهند که بهطور ناخواسته از چشم مترجم دور میمانند و با نظر مجدد ویراستار خبره از بین میروند اما متاسفانه مترجمان ما از ویراستار خبره و با تجربه بیبهرهاند.
وی نظام کنونی ترجمه کشور را با توجه به ترجمههای دکتر سارورخانی و دکتر آذری، در حال گامزدن در مرحله دوم تحول توصیف کرد و گفت: تا پیش از این به ترجمه صرف آثار بسنده میکردیم اما با اجرای سنت تحشیهنویسی، نقد ضمنی اثر و افزودن دیگر مطالب مرتبط و حاشیهای به متن که از سوی من، دکتر آذری و دیگر مترجمان قائل به این سبک به تاسی از دکتر ساروخانی صورت میگیرد، میتوان گفت که مترجمان صاحب جسارت خاصی شدهاند که آنها را وارد مرحله نظریهپردازی و بومیسازی نظریهها میکند. بنابراین لازم است که نسبت به اشتباههای سهوی مترجمان چشمپوشی و آنها را در پیشبرد این هدف و عبور از این مرحله یاری کنیم.
قدیمی سپس اقدام هانوهارت در تجربه مطالعات انتقادی اروپایی در متن فعالیتهای پراگماتیستی آمریکایی را بسیار ارزشمند توصیف کرد و گفت: سراسر کتاب از منابع ارزشمند دانشگاهی بهره برده بنابراین اثری معتبر، قابل اعتنا و دانشگاهی است. استفاده از این کتاب با وجود فصلهای مانند «ارتباطات، تاریخ و نظریه»، «عملگرایی و تعقیب انتقاد اجتماعی»، «پژوهشهای ارتباط جمعی و نقد جامعه»، «نظریه انتقادی و نقد فرهنگ» و «مطالعات فرهنگی و بازیافت اطلاعات» برای هر دانشجو و محقق ارتباطاتی ضروری به نظر میرسد زیرا راهنمای خوبی برای یافتن راههای نقد اجتماعی است. این کتاب بر نقد رسانهها و پژوهشهای رسانهای تاکید دارد که به نظر من نگاهی نومارکسیستی نوگرایانه است.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی اختصاص بندهایی در پایان هر فصل برای ارایه عصاره آن فصل را از نکات جالب توجه در این کتاب دانست و ادامه داد: این کار بر ارزش علمی این اثر افزوده است. دقت، بیطرفانه بودن بحثها و نیز ارایه منابع معتبر و دقیق از ویژگیهای این کتاب است اما مطالب فصلها طولانی و بدون تیتر بیان شده که این ممتد بودن مخاطب را دچار خستگی در ادامه خواندن اثر میکند. همچنین ضعف دیگر این کتاب، ارایه نکردن دید و نگاه نگارنده در ابتدای این نوشتار است. چه خوب بود که مولف با بیان سبک دید خود مخاطب را در شناخت مکتب فکری نویسنده یاری میکرد و بر اعتبار علمی اثر میافزود. همچنین کتاب نیازمند ویرایش املایی و انشایی است که امیدوارم در چاپهای بعدی نوشتار بر آن لحاظ شود.
وی در پایان با بیان اینکه نظام ترجمه کشورمان نیازمند بازنگری اساسی است گفت: نظام ترجمه در ایران باید صاحب اساسنامه و راهبرد شود. باید سیاستگذاری در ترجمه لحاظ شود. باید دانست کدام متن و از کدام پازل ترجمه و در جامعه علمی کشور عرضه میشود. نقصان پازل در ذهن مخاطب تاثیرات مخربی دارد. باید با تشکیل مجمعی اینگونه امور را نقد کنیم تا از مرحله تحشیهنویسی هم بتوانیم بهخوبی عبور کنیم و وارد نظریهپردازی شویم.
نظر شما