استاد شهریار همانگونه زندگی کرد که در اشعارش آن را بیان کرده است و ناگفتههای زندگی او نیز در کتاب «خاطرات شهریار» نوشته شدهاند که به زودی از سوی سازمان حفظ آثار و مفاهر فرهنگی منتشر خواهد شد.-
وی درباره سرودههای شهریار گفت: قرآن، دیوان حافظ، زندگی شخصی و احساسات شهریار منبع اصلی الهامات اشعار او بودند و همواره اشعار وی گویای احوال زندگی، تأثرات شخصی، زبان حال و اتفاقاتی است که بر سر شاعر آمده و تا حدودی انعکاس حیات ادبی، هنری و اجتماعی تاریخ معاصر است.
وی ادامه داد: نخستین کتاب استاد شهریار در سال 1308 به کمک دوستش (سیدابوالقاسم شهیار) و مقدمه ملکالشعرای بهار، پژمان بختیار و سعید نفیسی به چاپ رسید. شهریار به زبانهای فرانسه، عربی، ترکی و فارسی شعر گفته است اما اکنون سرودههای فرانسوی از بین رفتهاند ولی اشعار عربی، فارسی و ترکی وی در دیوانش به چاپ رسیدهاند. البته برخی از اشعار فارسی و ترکی او میان افراد گوناگون با موضوعات شخصی پراکندهاند و امکان جمعآوری و انتشار آنها غیرممکن است.
بهجت تبریزی درباره رابطه استاد شهریار با شاعران همعصرش عنوان کرد: شهریار با کلاسیکهای شعر ایران و هنرمندان همدورهاش دلبستگی کامل و با معاصران خویش مکاتبه و رفتآمد داشت. وي علاوه بر ارادت به مطیعالدوله حجازی، صادق هدایت، جمالزاده، با ملکالشعرای بهار، میرزاده عشقی، امیری فیروزکوهی و نیما یوشیج ارتباطی دوستانه و نزدیک داشت. او ایرج میرزا را استاد خود در عرصه سادهنویسی میداند و با موسیقیدانها و نقاشان معاصر خود در تعامل بود و درباره آنها در دیوانش اشعار متعددی سروده است.
وی در پاسخ به این سوال که «وقتی مردم آثار شهریار را میخواندند، در کوچه و بازار با او چه برخوردی داشتند؟» بیان کرد: شهریار بسیار زود مشهور شد و بیشتر شهرت وی در آذربایجان مرهون شعر «حیدربابا» است و در سراسر ایران نیز برخی اشعارش نظیر «حالا چرا؟» و «علی ای همای رحمت» اسباب شهرت را فراهم كرد.
فرزند استاد شهریار گفت: استاد نسبت به مطبوعات زمان خود انتقاد داشت و هر قلمی را نمیخواند. آنهایی را که در ادبیات از جایگاه ویژهای برخوردار بودند، میخواند و در حقیقت، در خواندن از معیارهای ویژهای پیروی میکرد و به ذوق در هنر اهمیت بسیار میداد. اغلب کتابهای شهریار اهداییاند و اکنون در اختیار موزه شهریار قرار دارند.
وی افزود: استاد در جوانی بیشتر به کتابهای عربی و چاپ سنگی مثنوی علاقه داشت و در کتابخانهاش از آنها نگهداری میکرد. اغلب کتابهای کتابخانه شهریار از سوی شعرایی مانند منیر طه، معینی کرمانشاهی و شعرای همعصرش اهدا شدهاند.
بهجت تبریزی در پاسخ به این سوال که «فرزند شهریار بودن چه حسی دارد؟» اظهار کرد: پدرم سروده است که «مرغ خوش خوان در قفس با بال رنگین دیدنی است / کسی نمیسنجد ولی رنج و شکنج دام را/ روغنی در شیشه بینی صافی و روشن ولی/ غافلی بر سر چه آید کنجد و بادام را» این دو بیت گویای احوال و زندگی شخصی شهریار است؛ من نیز رنج و شکنج و آن روی سکه را از نزدیک دیدهام.
وی ادامه داد: آدمی برحسب سن، تکوین روحی مییابد و در هر لحظه احساساتش متفاوت است. بنابراین، افراد با مرور زمان میتوانند به حسن درونی پدر و مادر خویش نزدیکتر شوند. حس فرزند شهریار بودن، از یک سو شهرت را به دنبال دارد که دست و پاگیر است و از سوی دیگر، همدلی با دوستداران شهریار را به همراه دارد که بسیار حس خوشایندی است.
وی در پاسخ به این سوال که «چه توصیهای برای پاسداشت مقام استاد شهریار دارید؟ آیا فکر میکنید آنگونه که بایسته است، شناخته شدهاند یا نیاز به فعالیت در این حوزه است؛ مانند جایزه ادبی شهریار، دست کم برای جامعه آذریزبان؟» گفت: برای پاسداشت مقام شهریار یا هر شاعر دیگر خواندن آثار و اشاعه اشعار آن در رسانههای پرمخاطب، بهترین کار است. به نظر میرسد طرح جایزه ادبی شهریار در حاشیه مسایل قرار دارد، در حالی که مساله اصلی حفظ آثار و یاد آنهاست.
وی در پاسخ به این سوال که «در سطوح بینالمللی از استاد شهریار چگونه یاد میشود و او را چگونه میشناسند؟» عنوان كرد: در سالهای گذشته در کشورهای آذربایجان، روسیه، تاجیکستان و ترکیه کنگرههایی به نام استاد تشکیل شد. همچنین در استانبول پس از فوت شهریار، آثارش منتشر شدهاند و شعر «حیدر بابا سلام» هم در برخی کشورها ترجمه شد و به چاپ رسید. البته در دهههای 60 و 70 میلادی آثار استاد به زبانهای ترکی استانبولی و روسي منتشر شد.
بهجت با بیان اینکه در حوزه گردشگری، موزههای استان آذربایجان شرقی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تعلق دارد به جز موزههای استاد شهریار و شهرداری که به معاونت فرهنگی شهرداری متعلق است و اکنون پذیرای گردشگران زیادی از سراسر ایران و کشورهای همسایه است، ادامه داد: موزه شهریار همان خانه استاد است که در سال 1370 توسط فرهنگسرای شهرداری تبریز خریداری شد و در سال 1386 به ثبت ملی رسید. ما هم در نظر داریم هر یادگاری از استاد شهریار را که گویای احوال اوست، به نمایش بگذاریم؛ البته اغلب آنها در سایت شهریار به نمایش گذاشته شده است.
فرزند شهریار با اشاره به اینکه «اکنون در موزههای شهریار و شهرداری تبریز به فعالیت مشغولم و به خواندن اشعار و مطالعه متون علاقه دارم اما تاکنون دست به قلم نشدهام.» اظهار كرد: برای انتشار و جمعآوری دست نوشتهها و اشعار پراکنده شهریار به زمان نیاز است و ما برای این کار تا حد توان فعالیت خواهیم کرد. شهریار اشعاری به زبان فرانسه و نمایشنامهای به زبان فارسی نوشته است که در زمان حیاتش از بین رفتهاند.
وی با بیان اینکه «شهریار در جوانی عضو کتابخانه مجلس شورای ملی بود و در این کتابخانه نیز پروین اعتصامی عضویت داشت. اکنون این کتابخانه به موزه تبدیل شده است.» عنوان كرد: آخرین قرارداد استاد شهریار با امضای خودش با ناشران «نگاه» و «رضین» تهران تا مهرماه 1366 بود و ما برای انتشار آثارش در قراردادی در سال 1373 به مدت سی سال اجازه چاپ آثار شهریار را به دو ناشر «نگاه» و «رضین» سپردیم.
فرزند شهریار در پاسخ به این سوال که «آیا شهریار جنبه سیاسی داشت؟ چه خط فکری را دنبال میکرد؟» گفت: با استناد به گفته استاد شهریار، وی در سالهای 1299 یا 1300 شمسی پس از گذشت یکسال مهاجرت به تهران، بهطور معجزهآسایی از خطر مرگ حتمی نجات یافت. این اتفاق به نشست گروه «حزب مردان کار» مربوط میشد؛ چرا که براساس دوستی نزدیک شهریار با میرزاده عشقی، در آن سالها احتمالاً تحت تأثیر افکار او نیز بوده است. «حزب مردان کار» حزبی جمهوریخواه بود که از سوی عدهای از بازاریان سلطنتطلب و طرفدار قاجاریان سرکوب شد. شهریار در سالهای 1325 شمسی با افراد سیاسی تعاملات داشت اما به نظر میرسد که خط فکری آنان را تمام و کمال نپذیرفته است.
وی میافزاید: او پس از تجربه جوانی از «سیاست» در اشعارش به عنوان «گمان بد» یاد کرده و از آن گریزان بود. در خط فکری شهریار همیشه وطندوستي، سنتگرایی و عناصری از تجدد که با سنت سازگارند، دیده میشود و او همیشه یک مسلمان متعصب بود.
بهجت تبریزی در پاسخ به این سوال که ساخته شدن سریال «شهریار» و پخش آن در انعکاس شناخت چهره وی و ابعاد زندگی استاد موثر بوده است. شما چه بازخوردی در این باره از جامعه دریافت کردید؟» اظهار كرد: ساختن و پخش شدن سریال «شهریار» در بیان ابعاد گوناگون زندگی وی برای عموم بسیار مؤثر بود و نتیجه آن را میتوان در پرفروشتر شدن آثار شهریار و به ثبت ملی رسیدن موزه او مشاهده کرد.
بهجت تبریزی در پاسخ به این سوال که «آیا خبر دارید که کسی درباره استاد کار تصویری میسازد یا مطلبی مینویسد؟» گفت: درباره ساختن فیلم یا سریال اطلاعی ندارم اما «یدالله مفتون امینی» شاعر معاصر و مورد علاقه شهریار، کتابی با عنوان «شهریارنامه» در دست چاپ دارد. استاد شهریار شعر «آخرین سلطان عشق» سروده مفتون امینی را در مقدمه دیوانش به چاپ رسانده است.
وی ادامه میدهد: مفتون امینی كه اکنون 86 سال دارد و در تهران زندگی میکند، کتاب «شهریارنامه» را به رشته تحریر درآورده است.
بهجت با اشاره به مقالهها و سایر مکتوباتی که در حوزههای حافظشناسی و مولویشناسی وجود دارند، میگوید: با گذشت قرنها حافظ و مولوی بهتر قابل رویتاند. به نظر میرسد که این مکتوبات چند سدهای پس از شهریار ایجاد خواهند شد. همچنین شایسته است به شهریار از دید همگان و نه از دید یک نفر نگاه کرد. شناخت شاخهای از علم انسانی موضوع بزرگی است که به ندرت درباره یک نفر ضرورت آن به تثبیت میرسد.
سیدمحمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در روستای خشکاب در بخش قرهچمن آذربایجان متولد شد. پدرش حاجی میرآقا خشکنابی، از وکلای مبارز، مردی فاضل و از خوشنویسان دوره خود و با ایمان و کریم الطبع بود. استاد شهریار سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانه در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ به ملکوت اعلی پیوست و پیکرش در مقبرهالشعرای تبریز که مدفن بسیاری از شعرا و هنرمندان آن دیار است به خاک سپرده شد.
نظرات