ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
قائلان و معتقدان به تناسخ مطلق، هستی را منحصر در این جهان مادی و طبیعی دانسته، روح را دائمالتردّد درابدان گوناگون میدانند، بدون آنکه پایانی برای آن قائل شوند. جهانبینی آنان محدود به دو پرانتز تولد و مرگِ طبیعی است. معاد را در واقع انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر در همین جهان، تلقی میکنند. تمام استدلالهایی که بر اثبات معاد و عالم پس از مرگ، در کتابهای کلامی فلسفی اقامه میشود، در نفی این تناسخ کارآیی دارد. حضور دائم انسان در این زندان طبیعت با عنایت الهی کاملاً ناسازگار است؛ زیرا در نفس آدمی استعدادها و گرایشهایی نهفته است که در این جهان تحقق و فعلیّت نمییابد و این بیانگر آن حقیقت است که نوک پیکان سیر آدمی متوجه عالمی دیگر است که مبرّا و منزه از کَون و فساد میباشد.
برامکان وجود نفس بدون جلبابِ طبیعی بدن، یک پاسخ جدلی میتوان داد و آن این که سرانجام نفس در فاصله بین خروج از بدنی و حلول در بدن دیگر، مجرّد از بدن میماند، هرچند لحظهاش کم و آنی باشد. با پذیرفتن این مسئله نمیتوانند وجود نفس مستقل از بدن را انکار کنند؛ زیرا اگر یک لحظه هم، نفس بدان کیفیت، بقا داشته باشد، مستلزم آن است که بگوییم بقای بدون بدن، امکان ذاتی دارد و محال نیست.
صفحات 136 و 137 / فرجام من و تو/ عبدالحسین مشکانی سبزواری/ انتشارات صهبای یقین/ چاپ اول/ سال 1391/ 184 صفحه/ 4000 تومان
نظر شما