چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۹
‌گرمارودی: با قاطعیت می‌گویم حافظ از سعدی معناگراتر است

سیدعلی موسوی گرمارودی، از سخنرانان همایش «حافظ به روایت هنر و ادب امروز» که عصر دیروز (18 مهر) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد، گفت: الگوی آغازین و افق دید در شعر حافظ، سخن سعدی است. این مساله، بسیار مهم است که شاعر، هنگامی که چشم باز می‌کند، کدام چشم‌انداز را پیش رو داشته باشد، اما حافظ در کودکی سواد قرآنی و از آن پس به تدریج فرهنگ قرآنی آموخته است. به همین روی با قاطعیت می‌توان گفت، شعر حافظ از شعر سعدي -نابغه پیش از او- معناگراتر است.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نخستین روز از همایش دو روزه «حافظ به روایت هنر و ادب امروز» عصر دیروز (18 مهر) از ساعت 15 تا 19 در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

در این برنامه علی‌اصغر محمدخانی و کوروش کمالی سروستانی به عنوان دبیر جلسه حضور داشتند و به ترتیب بهاء‌الدین خرمشاهی با موضوع «حافظ در زندگی مردم امروز»، خسرو سینایی درباره «راز حافظ»، شمس لنگرودی با موضوع «حافظِ شعرهای من»، محمدرضا اصلانی درباره «تصویر در غزل و نگاره»، سیدعلی موسوی گرمارودی با عنوان «چهره حافظ در آیینه دیوان او»، حافظ موسوی با موضوع «مذهب مدارا» و فرزاد ادیبی درباره موضوع «صد گونه تماشای گرافیک» سخن گفتند. 

حافظ؛ نامدار بي نشان

سیدعلی موسوی گرمارودی از دیگر سخنرانان این جلسه درباره موضوع «چهره حافظ در آیینه دیوان او» سخن گفت و اظهار کرد: چهره حافظ، زندگی خصوصی و احوال شخصی و خلاصه زندگینامه او، از افسانه‌ها که بگذریم، تقریبا کاملا ناشناخته مانده است.

وی در ادامه توضیحاتی درباره سال تولد و وفات حافظ و احوال شخصی او ارایه کرد و گفت: شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی اوایل قرن هشتم به احتمال زیاد در شیراز به دنیا آمده و در 792 هجری قمری، در همین شهر از دنیا رفته است. روشن‌ترین چیزی که در مورد او می‌دانیم، تقریبا همین است.

موسوی گرمارودی ادامه داد: اگر بخواهیم به کلیات در زمان حافظ نزدیک‌تر شویم، خوشبختانه، در قرن هشتم، ابن خلدون، راهنما و رهنمون ماست. او، ضمن تصویر شیوه تدریس در مناطق مختلف جهان اسلام، در مورد ایران در قرن هشتم هجری قمری نیز مطالبی دارد.

وی به مطالبی که ابن خلدون درباره طبقه‌بندی علوم در جهان اسلام در قرن هشتم ارایه کرده است، اشاره کرد و توضیح داد: اگر نگاهی به دیوان شعر شاعر شاعرانِ همه عصار، حافظ، بیفکنیم، در تمام حدود 500 غزل دیوان او، چه در غزل‌های جوششی و چه در غزل‌های کوششی، نشانه‌های احاطه وی به علوم و معارف عصر وی را به روشنی، مشاهده می‌کنیم.

این شاعر از توضیحات علامه قزوینی درباره حافظ یاد کرد و گفت: حافظ، علاوه بر آن‌چه علامه قزوینی برای او برشمرده، به چندین هنر‌ دیگر نیز آراسته است، عربی‌دانی یکی از این هنرها است. ملمع، در لغت به اسب ابرَش یا هرچیز دیگر که در آن خال‌ها و لکّه‌هایی، مخالف رنگ اصلی باشد، گفته می‌شود و در اصطلاح، شعری است که ابیات یا مصرع‌هایی دارد به غیر از زبانی که شعر در آن سروده شده و در پاکستان به آن «ریخته» گویند.

وی توضیح داد: ملمعات حافظ را به چهار دسته، می‌توان تقسیم کرد، دسته‌ای که مصراع اول بیت، عربی است، شامل 9 مورد، دسته‌ای که مصراع دوم بیت، عربی است شامل 41 مورد، دسته‌ای که هر دو مصراع، عربی است، شامل 21 مورد و دسته‌ای که مصراع اول یا دوم یا هر دو به لهجه شیرازی عهد حافظ است، شامل چهار مورد و اگر مواردی را که در آن، آیه‌ قرآنی یا عبارت یا مثلی عربی، با صنعت اقتباس یا تضمین یا تلمیح یا ارسال مثل، گنجانده شده و جمعا هفت مورد است تسامحا در ردیف ملمعات به حساب آوریم و به موارد یاد شده در بالا، بیفزاییم، جمع ابیات ملمعی که در متن دیوان حافظ، تصحیح قزوینی-غنی به‌کار رفته هشت مورد خواهد شد.

موسوی گرمارودی غیر از عربی‌دانی، در زمینه آگاهی حافظ از علوم متداول عصر هم مانند علم طب در دیوان حافظ، نمونه‌هایی فراوان می‌توان به دست داد.

وی در ادامه غزلی با مطلع (فاتحه‌ای چو آمدی بر سر «خسته»‌ای بخوان/ لب بگشا که می‌دهد، «لعل» لبت به مرده جان» را قرائت کرد و اصطلاحات طبی روزگار شاعر را که در آن به کار رفته است، برشمرد. به گفته وی در این غزل هشت بیتی دست‌کم 12 اصطلاح طبی روزگار شاعر به کار رفته است.

وی در بخش دیگر از سخنانش به شیراز و کودکی حافظ اشاره و تشریح کرد: شیراز در روزگار کودکی حافظ، مهد علم و فرهنگ بوده است. جان لیمبرت در کتاب «شیراز در روزگار حافظ» به نقل از کتاب‌هایی چون «شدالازار»، «شیرازنامه»، «تاریخ وصاف»، «سفرنامه ابن بطوطه»، «نظام‌التواریخ» و «تاریخ جدید یزد»، سی مدرسه را با اسم و رسم نامی می‌برد و می‌نویسد: «... در سده هشتم هجری (14 میلادی) شیراز صاحب مدارس دینی متعدد بود که از آن میان حتی یکی به جا نمانده است.»

شاعر مجموعه شعر «صدای سبز» ادامه داد: در چنین محیطی شاید حافظ، در زمره کودکانی بود که در دارالقرآن‌ها یا در مکتب‌ها، به آموختن و حفظ قرآن می‌پرداخته‌اند. ظاهرا او نخست به حفظ قرآن و سپس در مدارس شیراز، به تحصیل علوم متداول عصر مشغول شده است.

وی تاکید کرد: حافظ در جوشش یا قریحه شعری نبوغ دارد، در کوشش و اکتساب هم از تمام علوم عصر خویش از قرآن شناسی، قرائت‌شناسی قرآن، تفسیر، کلام و فقه، علم الادیان، منطق و فلسفه تا علوم ادبی چون صرف و نحو، معانی و بیان، بدیع و نقد الشعر، عروض و حتی برخی از علوم متداول عصر مانند نجوم، هیات و علم‌الابدان، تاریخ و سیره و نیز از شعر شاعران عرب‌زبان و فارسی زبان پیش از خود و همزمان خود، به شهادت دیوانش آگاهی تخصصی دارد.

موسوی‌گرماوردی اظهار کرد: الگوی آغازین و افق دید در شعر حافظ، سخن سعدی است. این مساله، بسیار مهم است که شاعر، هنگامی که چشم باز می‌کند، کدام چشم‌انداز را پیش رو داشته باشد. سعدی حداکثر سی سال پیش از تولد حافظ، در شیراز، از دنیا رفته و بی‌گمان، در محیط ادبی شیراز، آثار او در دسترس همگان بوده است.

وی در بخش دیگر از سخنانش از بزرگانی که حافظ با آن‌ها همزمان بوده یا آثار آن‌ها را دیده است، نام برد.

این شاعر در زمینه جان و جوهر و درون و گوهر شعر حافظ یادآور شد: حافظ تا چشم باز کرده، قرآن را پیش رو داشته است. در کودکی، الفاظ آن را از بر کرده و در سینه انباشته، سپس هرچه چراغ عمر، عقل و درک او بیشتر سر کشیده، معانی قرآن بر او مکشوف‌تر شده است؛ به عبارت دیگر، در کودکی سواد قرآنی آموخته است و از آن پس به تدریج فرهنگ قرآنی. به همین روی با قاطعیت می‌توان گفت، شعر حافظ از شعر نابغه پیش از او سعدی معناگراتر است.

وی در ادامه جلسه مطالبی درباره سوگ فرزند، سفر یزد، سفر اصفهان، نام بردن از کمال‌الدین اسماعیل، نام بردن از نظامی، دوستداری اهل بیت (ع) و تکفیر حافظ با ذکر غزل‌های آن‌ها ارایه کرد.

موسوی‌گرماوردی ادامه داد: هرچه بگوییم تمام راز حافظ نیست. او با آن‌که حدود 100 سال از سعدی، 120 سال از مولوی، 200 سال از خاقانی، 300 سال از ناصر خسرو، 400 سال از فردوسی و 500 سال از رودکی جوان‌تر است، اما از همه بی‌نشان‌تر مانده است. 

وی در پایان گفت: پرسش‌هایی بی‌شمار بسیاری که همه بی‌پاسخ مانده و هر کس به فراخور حال و خیال خویش پاسخ آن را در دل فراهم می‌آورد، در رابطه با حافظ وجود دارد. خود او می‌گیود: «می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد/ که دل نازک او مایل افسانه کیست؟»، حافظ برای ما یک مقدار هم اسطوره‌ای است، مثل عنقا نوعی تجرد دارد، اگرچه بسیار نامدار است، اما نشان درستی ندارد. مانند سیمرغ و مگر از سیمرغ، بیش از این می‌دانیم؟ 

شاعر پيرو مذهب مدارا 

حافظ موسوی، شاعر و منتقد، دیگر سخنران این جلسه بود که درباره موضوع «مذهب مدارا» سخن گفت. وی در آغاز به آشنایی‌اش با حافظ از طریق یک دیوان قدیمی حدود 150 ساله و آن‌چه توجه او را به حافظ جلب کرده بود اشاره كرد و از جمله احمد شاملو در یکی از مقاله‌هایش مبنی بر «حافظ شکوهمندترین قله شعر فارسی است» ياد كرد.

وی درباره راز ماندگاری حافظ گفت: سخن و کلام حافظ شعر است، شعر مشمول صدق و کذب نمی‌شود و در پی اثبات یا ردکردن چیزی نیست. ضیاء موحد معتقد است شاعر با زبان، شی هنری می‌سازد. هنگامی که زبان به شی هنری تبدیل می‌شود، نمی‌تواند درباره صدق و کذب سخن بگوید. این مساله یکی از ویژگی‌های اساسی شعر است.

این شاعر توضیح داد: نکته دیگر درباره حافظ این‌ است که بسیاری از نحله‌های مختلف اندیشه‌ای درباره او نظر داده‌اند. بخشی از این موضوع برمی‌گردد به این‌که حتما در سپهر اندیشه حافظ چیزی وجود داشته که این همه دیدگاه را در پی داشته است.

وی افزود: از سوی دیگر شهر شیراز، محل زندگی حافظ است. این موضوع که حافظ در چه عصری می‌زیسته و آن عصر چه ویژگی‌های داشته، نیز در بررسی راز ماندگاری حافظ از اهمیت به‌سزایی برخوردار است.

موسوی به این موضوع که حافظ در قرن 14 میلادی می‌زیسته است اشاره و تشریح کرد: این قرن، قرن تاثیرگذاری است و آستانه ورود به عصر روشنگری به حساب می‌آید. یکی از شاعران بزرگ و شاخص این قرن نیز دانته بوده که در فلورانس می‌زیسته است. دو قرن پیش از دانته، دکارت می‌زیسته و دو قرن پیش از حافظ ملاصدرا بوده است.

وی ادامه داد: آن عصر مانند همه عصرهای دیگر با یکسری پرسش‌های کلی روبه‌رو بوده است؛ برای مثال این‌که نظام هستی چگونه ایجاد شده است، تکلیف ما در این نظام هستی چیست و مساله اخلاق چه جایگاهی دارد. یک نکته کلیدی در این عصر، مساله گناه بوده است. «کمدی الهی» دانته خود براساس روایت گناه شکل گرفته است.

موسوی در ادامه به مقایسه و ارایه نمونه‌هایی از تفاوت یا شباهت‌های اندیشه حافظه و دانته پرداخت و گفت: شجاع‌الدین شفا در مقدمه کتاب «کمدی الهی» می‌نویسد: «در این اثر دانته چیزی برجسته‌تر از آن‌چه عرفای ما و از جمله حافظ گفته‌اند، نگفته است.» در حقیقت او می‌خواهد همسان بودن آن‌ها را و البته برتری حافظ را اثبات کند.

وی در پایان اظهار کرد: حافظ رندانه تمامی دام‌ها و چاله‌ها را از پیش پای خود برمی‌دارد و برخلاف دانته هرگز در دام نمی‌افتد. آن‌چه سبب می‌شود هنوز هم با حافظ احساس همدلی کنیم همان مدارا است و عمده شعر حافظ نیز حول آن می‌گردد. حافظ وجدان ما را از بار گناهی که ظاهرا وظیفه ادیان بوده است که همیشه ما را براساس آن معذب کنند، می‌رهاند و آن را از دوش ما برمی‌دارد.

نخستین روز از همایش «حافظ به روایت هنر و ادب امروز» عصر دیروز (18 مهر) از ساعت 15 تا 19 در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط