به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، آيين رونمايي از كتاب «مباحثه با جان هيك» نوشته حجتالاسلام علياكبر رشاد دوشنبه هشتم آبان در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي برگزار شد.
آيتالله احمد بهشتي، نويسنده و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، مهدي گلشني استاد فسلفه علم دانشگاه شريف، عليرضا قائمينيا عضو هيات علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي نيز علاوه بر نويسنده كتاب در اين برنامه سخنراني كردند.
تكثرگرايي به تناقض منجر ميشود
حجتالاسلام احمد بهشتي در ابتداي برنامه، پلوراليسم ديني را زمينهساز تناقض دانست و گفت: اگر پلوراليسم ديني را به معناي تكثر حقيقت بدانيم، آنگاه بايد حرف همه را كه عدهاي از آنها خدا را قبول دارند و عدهاي ديگر قايل به يك يا چند خدا هستند قبول كنيم كه اين امر ناممكن است. با تكثرگرايي ديني سر از تناقض و اعتباريت درميآوريم و وارد نسبيت ميشويم. تكثرگرايي به تناقض منجر ميشود.
وي افزود: رشاد در مبحثاتش خطاب به هيك ميگويد كه اگر قايل به حقيقت متعالي هستي، بسياري مانند بوداييان اين حقيقت را قبول ندارند.
در ايران بيشتر از فرانسه از پستمدرنيزم سخن گفته ميشود
سپس مهدي گلشني گفت: از قرن دوم هجري به بعد همواره در جوامع مسلمان مسايل مناقشهبرانگيز وجود داشتهاند. از مسايل موردمناقشه جامعه ما در دهههاي اخير ميتوان به ماركسيسم اشاره كرد. پلوراليسم و مدرنيزم نيز از مسايل جديدي است كه در جامعه ما مورد مناقشه قرار گرفتهاند. اين مباحث، بومي نيستند و توسط روشنفكران مطرح شدهاند و متاسفانه نظر جوانان را نيز جلب كرد و رواج يافت.
وي افزود: احسان نراقي ـ جامعهشناس ـ نقل ميكرد آنقدر كه در ايران از پستمدرنيزم سخن گفته ميشود در فرانسه از آن صحبت نميشود. بايد ديد مسايل مطرح امروز چيست و به آن مايل پرداخت.
دانشگاههاي ما از تفكر ديني دورند
استاد فلسفه علم تصريح كرد: با كمال صراحت ميگويم كه دانشگاههاي ما از تفكر ديني به دورند و با شعار و زور هم نميتوان مسايل ديني را بر آنها حاكم كرد. اينكه براي استادان كلاس فرهنگي ديني بگذاريم، هيچ تاثيري ندارد. من انعكاس منفي اين كلاسها را در بين استادان ميبينم. بايد اين مباحث را با راه و روش خودش كه مال امروز است بيان كرد.
گلشني، فلسفه را به تنهايي براي مقابله با عقايد مخالف دين كافي ندانست و گفت: در برابر اين عقايد بايد ديد كلي داشت و با زبان روز سخن گفت و به علوم هم آشنا بود.
وي با اشاره به نقد مفصل رشاد در فصل دوم كتاب گفت: پاسخ هيك به اين نقد ناقص و سادهلوحانه است. اين كتاب كار بجايي بود و ما به اين قبيل كارها نياز داريم.
گلشني با اشاره به سيطره دين در عصر آغاز علم جديد گفت: بهتدريج فلاسفهاي مانند كانت و هيوم آمدند و جو ضدديني در غرب حاكم شد. با غالب شدن فلاسفه، فضا ضدديني شد تا اينكه به نيمه نخست قرن بيستم رسيديم كه به قدري فضاي غيرديني غالب بود كه گويي بساط دين عنقريب جمع ميشد.
وي افزود: اين فضاي ضدديني چند دهه بعد جاي خود را به فضاي ديني داد اما از پانزده سال گذشته تاكنون بار ديگر جو الحادي حاكم شد.
گلشني زيستشناسي و نظريه تكامل داروين را از دلايل حاكم شدن جو الحادي در غرب دانست و گفت: متاسفانه رسالههايي كه در رد اين نظريه نوشته شدهاند ناقصند.
تنها فلسفه براي مقابله با تفكر الحادي كافي نيست
وي كيهانشناسي را مساله ديگري دانست كه سبب قوت گرفتن الحاد در غرب شد و گفت: تعداد كثيري از دانشمندان كيهانشناس دنبال نظريههايي هستند كه وجود خدا را نفي ميكنند. براي پاسخ به اين مسايل، تنها فلسفه كافي نيست و بايد از علم فيزيك و كيهانشناسي نيز كمك گرفت.
اين استاد پيشكسوت فلسفه علم با اشاره به خيل كتابهاي الحادي كه در آمريكا و انگليس منتشر ميشوند، گفت: البته كتابهايي كه در پاسخ به اين آثار نوشته ميشوند بسيار بيشترند. يكي از اتهاماتي كه به دين اسلام ميزنند، مساله طالبان و القاعده است كه نويسندگان مسيحي بهتر از مسلمانان به آن پاسخ دادند. يك كشيش مسيحي در كتابش چنين پاسخ داده است كه گروههاي تندرو و تروريست در ميان مسيحيان نيز وجود دارد و همه مسلمانان را نميتوان خشن دانست. وي همچنين بيان كرد كه طالبان و القاعده ساخته دست خود آمريكاييها هستند كه براي مقابله با روسيه در جنگ افغانستان پديد آمدند.
علوم روز را وارد حوزه كنيم
وي تاكيد كرد: فلسفه براي مقابله با اين هجمهها لازم است اما كافي نيست، بنابراين بايد علوم روز در حوزه وارد شود، همانطور كه اين اتفاق در مجامع ديني مسيحي نيز اتفاق افتاد.
گلشني به لزوم تعامل علوم روز و متافيزيك اشاره كرد و گفت: دپارتمانهاي فلسفه بر الهيات تمرکز کردند، اما كاربرد اين الهيات در علوم مغفول است.
وي افزود: اشتراكات زيادي در اديان ابراهيمي وجود دارند كه در مباحثاتمان بايد بر آنها تاكيد كنيم، زيرا راه تفاهم را بيش از پيش ميگشايد.
همه دينها برحق نيستند
سپس قائمينيا مسالهای که تحت عنوان پلورالیسم دینی و تکثر حقیقت مطرح میشود با آنچه در گذشته مطرح شده تمایز دارد.
وي تاكيد كرد: اسلام ديني نيست كه پلوراليسم را بپذيرد. نميتوانيم بگوييم كه هر ديني برحق است و همه آنها ما را به راه نجات ميرسانند. در واقع هم حقيقيت و هم راه نجات متعلق به يك دين است. عدهاي ميگويند اسلام شمولگراست به اين معنا كه حقيقت را متعلق به يك دين ميداند، در حالي كه از راه ساير اديان نيز ميتوان به نجات رسيد، اما اين تصور اشتباه است.
اين نويسنده و پژوهشگر، نزاع ميان اديان را نزاعي جاودانه در تاريخ بشر دانست كه تا پايان آن نيز ادامه خواهد داشت.
پلوراليسم ديني و سنت و مدرنيزم مسايل ما نيستند
سپس رشاد گفت: متاسفانه در جامعه ما روشنفكران رسالت خود را در اين ميدانند كه مسايلي را كه متعلق به جامعه ما نيست، تبديل به مساله كنند و به بومي كردن آن بپردازند. هنر طبقات روشنفكر ما اين است كه به بحثهايي بپردازند كه به شدت با هويت و جايگاه تاريخي ما و رويكرد معرفتيمان در تضادند.
رييس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي افزود: پلوراليسم ديني نيز مساله ما نيست. ما مشكلي به نام تعدد اديان متعارض كه جامعه را به چالش ميكشند نداريم اما روشنفكران ما با مهارت تمام اين مباحث را در جامعه ما طرح كردند. مساله علم و دين و زبان دين نيز مساله ما نيست.
وي افزود: روشنفكري در ايران ناقصالخلقه زاده شد. روشنفكري ما مجازيزده است. ما در عالمي غير از عالم خود تنفس ميكنيم. ما مساله ورود به دوره فرامدرن را نداريم. ما چيزي به نام مساله سنت و مدرنيته نداريم. يك نوع مجازانديشي ناخودآگاهانه بر ما حاكم شده است. سيدحسين نصر خود را گذاشته است جاي يك سنتگراي غربي و از مدرنيزم غرب فرار ميكند و به سنتهاي مصر اسلامي پناه ميبرد.
روشنفكري ما مبتلا به بيماري خود ديگرانگاري است
رشاد افزود: عالم من، عالم مدرن نيست، هرچند عوارضي از مدرنيزم در جامعه ما آشكار شده است. روشنفكري ما مبتلا به بيماري خود ديگرانگاري است. متاسفانه افرادي هم كه بسيار ادعا دارند، مبتلا به اين بيماري هستند. عجيب است كه اين افراد از نقد هم خوششان نميآيد.
وي با بيان اينكه عبدالکریم سروش نماینده جان هیک در ایران است گفت: زمانی که پدید آورنده پلورالیسم نقد شد سروش ادعا كرد پلورالیسم را از جان هیک نگرفته است. این يك نقص بزرگ برای یک روشنفکر است که در حوزه فلسفه دین کار میکند و فیلسوف طراح پلورالیسم را نمیشناسد، در حالی که بعد از طرح پلورالیسم توسط جان هیک، این مساله جزو مسايل نخست فلسفه دین شد.
سهشنبه ۹ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۶
نظر شما