تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیتالله شهید مرتضی مطهری در قالب کتاب «شهيد مطهري در حديث ديگران» با تدوین رضا مختاریاصفهانی، از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشرشده است._
این کتاب در برگيرنده روايات گوناگوني از زندگي سياسي و اجتماعي شهيد مطهري است و تدوین کننده اثر كوشيده، بدون جانبداری درباره هر حادثه روايتهایی را نقل كند.
این رواياتها به چهار شكل گردآوري شدهاند. نخست در قالب مصاحبههايي كه نگارنده اثر انجام داده است. دسته ديگر مصاحبههايي هستند كه از كتابها و ويژهنامهها برای پاسداشت استاد مطهری درباره زندگي وي فراهم آمدهاند. دسته سوم شامل رواياتي هستند كه در خاطرات شخصي افراد گردآمدهاند و بخش ديگر مربوط به سخنرانيها، مطالب روزنامهها و اسناد موجود درباره شهيد مطهري هستند.
کتاب «شهيد مطهري در حديث ديگران» در پنج فصل نوشته شده است. فصل اول به احوال شخصي، خانواده، محيط زندگي و تحصيلات استاد مطهري پرداخته و بيشتر بر مسايلي تكيه دارد كه بعدها در زندگي سياسي و اجتماعياش موثر بودهاند.
فصل دوم، فعاليتهاي سياسي و اجتماعي استاد مطهري را پس از هجرت او به تهران، همچون بررسي علل مهاجرت به تهران، روابط او با گروه فدایيان اسلام و هيات موتلفه اسلامي مورد نظر قرار داده است.
در فصل سوم تاریخچه حسينيه ارشاد مورد بحث است و علاوه بر روايات گوناگون، نامههاي شهيد مطهري درباره اختلافش با هيات مديره حسينيه ارشاد و ماجراهاي آشنايي شهيد مطهري و دكتر علي شريعتي، مهمترين مباحث این بخش هستند.
در فصل چهارم، دغدغههاي سياسي و اجتماعي استاد مطهري و مسووليتهاي او در پيشبرد انقلاب مورد بررسی قرار گرفته و فصل پنجم به زندگي او در واپسين ماههاي حياتش اختصاص دارد.
در صفحههای 104 و 105 کتاب «شهيد مطهري در حديث ديگران» آمده است: «اختلاف نظر میان استاد مطهری و دکتر شریعتی بر سر چه بود؟ این موضوع در بیانها و نظرگاههای مختلف به صور گوناگون دیده شده است. آیتالله خامنهای به عنوان همگامی دیرین در کنار آنان این تفاوت دیدگاه را چنین میبیند: «نوع تأثیر با هم متفاوت است، کما اینکه نوع تفکرات و نوع کارها هم با هم متفاوت است. مرحوم شریعتی كارش کارهایی بود جوانپسند و متکی به احساس و دیدگاههای او، دیدگاههای نزدیک به جریانهای انقلابی. لذا در محافل جوان، به خصوص جوان روشنفکر خیلی زود گل کرد.مرحوم مطهری تفکرش یک تفکر عمیق فلسفی بود و بیشتر پایهای و بنیانی مسائل اسلامی را بررسی میکرد، لذا کارش در بین محافل متفکرین و از جمله در میان حوزههای علمیه و در میان فضلا خیلی جالب توجه بود. یقیناً اگر به مبانی و اصول کار ملاحظه کنیم، میتوانیم یک تفاوتهای بنیانی را بین دو نوع تفکر پیدا کنیم، لکن در یک برههای از زمان این دو، هر دو در یک جهت و در یک خط حرکت میکردند. کما اینکه حسینیه ارشاد را مرحوم مطهری بنیان گذاشت و دکتر شریعتی به دعوت شهید مطهری یکی از سخنرانان موفق حسینیه ارشاد شد و نیز میدانیم که کارهای مشترکی را اینها با هم داشتند. مثلاً «محمد(ص)، خاتم پیامبران» را مرحوم مطهری طرحش را ریخت و اقدام اساسیاش را کرد و یکی از نویسندگان آن کتاب که دو مقاله در آن کتاب دارد، مرحوم شریعتی بود.
در یک برههای از زمان، آن وقتی که هنوز جزییات مسایل آشکار نشده بود، اینها در یک جهت و در یک خط حرکت میکردند. آن خط را اگر بخواهیم به طور کلی معرفی کنیم، باید بگویم «خط بازنگری متجددانه به اسلام» یا «نهضت بازشناسی» یا «تجدید حیات فکری اسلام». منتها دو مساله وجود داشت: یکی این که همانطور که قبلاً اشاره کردم، آقای مطهری به مسایل زیربنایی و فکری و فلسفی و اعتقادی میپرداخت. مرحوم شریعتی به مسایل اجتماعی و آنچه به جریانهای موجود در جامعه نظر داشت، بیشتر اهمیت میداد.
کتابهای هرکدام از ایشان نشاندهنده این تفاوت هست. مساله دوم این است که وقتی که این دو جریان پیش رفتند و هر کدام به نقاط تعیینکنندهای رسیدند، معلوم شد که در پارهای از مبانی با هم اختلاف نظر دارند؛ یعنی مرحوم مطهری طرفدار مراجعه به استنباط از منابع ناب اسلامی و کتاب و سنت بود، صد در صد معتقد به این بود که بایستی ما تفکرمان را از کتاب و سنت بگیریم، در حالی که مرحوم شریعتی تحت تأثیر بسیاری از افکار زمان خودش قرار داشت و از آن افکار اطلاع داشت و آن افکار در برداشتهای اسلامیاش اثر میگذاشت. بنابراین با وجود وجوه مشترکی که با مطهری داشتند، یک مرزهای اختلافی هم با همدیگر پیدا میکردند و این دو مساله به نوبه خود حوزه تأثیر و نوع تأثیر را تعیین میکرد.»
کتاب «شهيد مطهري در حديث ديگران: تاریخ شفاهی زندگی مبارزات آیتالله شهید مرتضی مطهری» در قطع وزیری و 259 صفحه با شمارگان دو هزار نسخه و بهاي 64 هزار ريال از سوی مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است.
نظر شما