شنبه ۴ آذر ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۱
انتشار «روايت نيمه روز بيست‌وچهارم» به یاد شهيد مقاومت خرمشهر

رمان «روايت نيمه روز بيست‌وچهارم» با اقتباس از زندگي شهيد حجت‌الاسلام شيخ محمدحسن شريف قنوتي و روايت‌هایي از مقاومت رزمندگان در برابر ارتش متجاوز صدام در خرمشهر به قلم كاوه بهمن منتشر شد.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، رمان «روايت نيمه روز بيست‌وچهارم» نگاهي داستاني و در عين حال واقع‌گرايانه به زندگي و مبارزات شهيد حجت‌الاسلام شيخ محمدحسن شريف قنوتي دارد.

قنوتي، نخستين شهيد روحاني در دفاع‌مقدس است. او عليه رژيم پهلوي به مبارزه برخاسته بود و پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران به خرمشهر رفت.

وي نقش مهمي در هدايت جوانان در خرمشهر براي مقابله با دشمن داشت و در نهايت، روز بيست‌وچهارم مهرماه سال 1359 در خرمشهر به شهادت رسيد.

نویسنده «روايت نيمه روز بيست‌وچهارم» تاكيد کرده است اين متن بيش از هر چيز به واقعيت نيازمند بود و علاوه بر شخصيت‌هاي واقعي، براي آفرينش ماجرا‌هایي كه مربوط به برخي شخصيت‌هاي خيالي است به اسناد ديگري درباره شخصيت اصلی داستان نياز داشت.

اسنادي كه در واقعيت‌ها و راويت‌ها ريشه داشتند و خويشاوندان و نزديكان و اطرافيان شخصيت اصلي رمان در خصوص او و زندگي و مبارزاتش در زمان‌هاي مختلف ارايه كردند و تركيب اين ماجرا‌هاي واقعي و نيز خاطرات راويان ياد شده با تخيلات و برداشت‌هاي ذهني نگارنده از شخصيت شهيد، در نهايت مجموعه‌اي از حوادث را در اين كتاب پديد آورد.

ماجراهاي رمان «روايت نيمه روز بيست‌وچهارم» از روز‌هاي آستانه پیروزی انقلاب اسلامی شروع مي‌شوند. زمانی كه مردم به سوي زندان‌ها هجوم بردند و زندانيان سياسي را آزاد كردند.

راوي اين ماجراها دوست شهيد حجت‌الاسلام شيخ محمدحسن شريف قنوتي، سليم فرزاد است و نويسنده فراز و فرودهاي زندگي شهيد را در 19 بخش دنبال مي‌كند.

صفحه 114 كتاب از زماني حکایت دارد كه رزمندگان خرمشهر افسر عراقي را به اسارت در مي‌آورند و در آن چنین آمده است: «افسر عراقی به بچه‌ها گفته بود: «ما قصد داشتیم در طول سه ـ چهار روز خرمشهر را تصرف کنیم... ما قصد داشتیم تمام خوزستان را هم بگیریم. ستون پنجم و اعضای سازمان مجاهدین [خلق] و حزب خلق عرب که با ما همکاری داشتند، به ما اطلاع داده بودند که ارتش در خرمشهر نیرو ندارد. نیروی مقاومت آن‌چنانی هم از سپاه و مردم در شهر موجود نیست...»

بچه‌ها از افسر عراقی پرسیده بودند: «پس این مقاومت چیست؟» افسر عراقی گفته بود: «در خرمشهر شیخ لجوجی هست به نام شریف که تعدادی از جوان‌های شهر را جمع کرد و دارد مردم را هدایت می‌کند. او مانع آمدن لشکر ما به داخل شهر و در نهایت سقوط خرمشهر شده است.» بعد هم افزوده بود: «این را بدانید که اگر عراقی‌ها به شیخ شما دست پیدا کنند، او را قطعه‌قطعه خواهند کرد. چون فرماندهان ما خبر دارند که محرک نیروهای شما برای ایستادگی در برابر ارتش عراق همین شیخ شریف است. اوست که جوان‌های این شهر را به جنگیدن با ما ترغیب می‌کند. همین شیخ شریف است که بچه‌های شما را دور خودش جمع می‌کند و به آن‌ها می‌گوید بروید، با عراقی‌ها بجنگید.»

«باید بجنگید...» این را شیخ به بچه‌ها گفته بود. اسیر عراقی درست می‌گفت. شیخ شریف به بچه‌ها، به بچه‌های خرمشهر می‌گفت: «امروز روز جنگ است.»

رمان «روايت نيمه روز بيست‌وچهارم» در قطع وزيري و 449 صفحه با شمارگان سه هزار نسخه و بهاي 180 هزار ريال از سوي نشر فاتحان منتشر و روانه بازار نشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط