گپی با نویسنده نامآشنای بمی در سالگرد زلزله در زادگاهش
علومی: شهری زلزلهزده را در دنیای ادبیات از نو ساختم
محمدعلی علومی، داستاننویس و پژوهشگر بمی از نویسندگانی است که پس از زلزله بم آثار داستانی متعددی را با تاثیر از این واقعه نوشت؛ گویی که شهر بم و باورها و آداب و رسوم آن همواره در داستانهای تازه وي به صورت تمثیل و اسطوره در حال احیا شدند. با او به بهانه پنجم دی، سالروز زلزله دلخراش بم گفتوگو كردهايم.-
این داستاننویس با بیان این که بومینویسی یک تکنیک است و داستاننویسان ایرانی از آن آگاهی لازم ندارند، افزود: در قرن 19 آمریکا داستاننویسی صرفا گزارشنویسی بود اما پس از آن، نویسندگان به بومینویسی روی آوردند؛ به گونهای که داستاننویسان با موضع اقلیمی و فرهنگی خود جهاني شدند، در حالی که این قضیه در ایران بر عکس است و داستاننویسان ایرانی به شدت کلیگرا هستند و بیشتر سعی میکنند کلینگر باشند تا اینکه به جزییات بومی کشور خود بپردازند و همین مساله سبب میشود که هویت بومی و اقلیمی مشخص از دست برود.
نویسنده رمان «پریباد» یکی از دلایل خام بودن تکنیک بومینویسی را در ادبیات ایران شهرنشینی دانست و گفت: سالهاست که زندگی ایرانیان از روستاها به شهرها کشیده شده و در نتیجه مخاطب مستقیم هر چیزی انسان شهرنشینی است که از اصل خویش دور مانده است. به همین دلیل باید نویسندگان، بومینویسی را فراگیرند و نگذارند ریشهها و پیوندها از بین برود و البته مهمترین اصل برای موفق بودن، پرهیز از گزارشنویسی است.
نویسنده «آذرستان» در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه «با وجود آنکه اغلب آثارتان پس از زلزله بم نگاهی تیزبینانهتر به سنتها و فرهنگ خلق شده و به نظر میرسد درصدد احیای این شهر در دنیای ادبیات بودهايد، آیا این رویکرد ناخودآگاه بوده یا عزمی برای آن جزم کردهاید؟» گفت: پس از آن ویرانی عظیم همه ذهن و روحم را روی ادبیاتی متمرکز کردم که بتوانم بم را دوباره از نو بسازم. در واقع خواستم با بهرهگیری از یک اتفاق طبیعی تمام باورها و فرهنگهای زادگاهم را به تصویر بکشم.
رمان «پریباد» تازهترین رمان منتشر شده علومی است که دی ماه سال گذشته(1390) از سوی نشر «آموت» به چاپ رسید و امسال جایزه بیستیمن دوره کتاب فصل را از آن خود کرد. علومی این اثر را وصيتنامه ادبي خود خوانده است.
این رمان روايتی اسطورهای درباره شهری است كه يک شبه نابود شده است و تمثيلی از طمع، بهرهكشی و استعمار از مردم ايران است. راوی اين داستان اينگونه آورده است: «هیچ قصهگویی ندیده بودم که قصه پریباد را کاملا بداند. شهری بوده انگار به نام پریباد که یک شب محو میشود و یا طوفان آن را میبرد و شاید برعکس، طوفان، شهری را میآورد به نام پریباد. بعضی میگفتند ساکنانش دیو بودند. در قصهها، مکانش را حدود ایزدخواست در اطراف یزد میدانند و در روایتهایی، کنار جبار بارز، حدفاصل بم با نرماشیر. زابلیها هم میگویند این شهر کنار شهر سوخته بوده است.»
این رمان دی ماه سال گذشته (1390) از سوی نشر «آموت» به چاپ رسید.
«سوگ مغان» و «ظلمات» نیز از دیگر رمانهای منتشر شده علومی در یکی، دو سال اخیرند که با نگاه به آداب و رسوم کهن الگوها و باورهای مردم کرمان و بم نوشته شدهاند. ناشر این دو کتاب نیز نشر آموت است.
نظر شما