ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
یک جریان ضعیف ولی کاملاً متفاوت در ادبیات استراتژی، ریشه شکلگیری استراتژی را قدرت میداند. میتوان این مکتب را یکی از نتایج کلی رویکرد قدرت ـ کنترل در سازمان دانست. رویکردی که اگر بخواهیم آن را در یک جمله خلاصه کنیم خواهیم گفت:
«در هر زمان ساختار یک سازمان تا حد زیادی نتیجهی اقدامات صاحبان قدرت آن سازمان در انتخاب ساختاری است که میخواهند به مدد آن کنترل خود را حداکثر سازند (رابینز 1387: 206)». میتوان همین جمله را نیز در مورد استراتژی گفت: یعنی میتوان انتظار داشت که در هر زمان استراتژی یک سازمان تا حد زیادی نتیجهی اقدامات صاحبان قدرت آن سازمان برای حداکثر کردن منافعشان است. در این رابطه دو محور متمایز قابل تشخیص است.
در محور اول، جریانهای قدرت داخل سازمان و فرآیندهایی نظیر مذاکره، اقناع و مقابله بین بازیگران دارنده قدرت، مبنای شکلگیری استراتژی دانسته میشود (غفاریان و کیانی 1384: 191).
در محور دوم و از دیدگان کلان، هویت استراتژیک سازمان با قدرتی که در میان شرکتهای همکار، شرکا و سایر اعضای شبکه کاری دارد، تعریف میشود. این قدرت مبانی چانهزنی برای هدایت استراتژیهای جمعی در راستای منافع سازمان دانسته میشود.
صفحه 353/ سیمای سازمان از نگاه اسلام/ مرتضی جوانعلی آذر/ انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)/ چاپ اول/ سال 1391/ 408 صفحه/ 11500 تومان
نظر شما