ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
...همانطور که مؤلفان کتاب هیئتهای مؤتلفه اشاره کردهاند، ساواک شاه علی رغم پیگیری دو ساله، سرانجام نتوانست نویسندگان، ناشرین و محل تایپ وتکثیر نشریه «بعثت»!، در قم دستگیر و یا احضار نمود و بازجویی کرد، اما بازجویی آنها، نتیجهای نداشت و برادرمان علی حجتی کرمانی نیز همین سرنوشت را داشت و علیرغم سوءظن ساواک به اینجانب و ایشان، بالاخره نه دستگاه پلیکپی و نه رفقای همکار، برای آنه شناخته نشدند! و بعثت تا زمان اعدام انقلابی منصور توسط یکی از وابستگان هیئت مؤتلفه، منتشر گردید...
پس از اعدام منصور، نخستوزیر شاه، نخست آقای رفسنجانی و سپس اینجانب همراه عدهای دیگر از قم دستگیر و به زندان قزلقلعه در تهران، اعزام شدیم... رفسنجانی شیرازی، نبیپور، حاج مرتضی تجریشی و چند نفر دیگر در بند 2 قزلقلعه بودیم... اما چند روز بعد، آقای رفسنجانی و آقای گلسرخی به بند انفرادی منتقل شدند و با توجه به «بحرانی» بودن شرایط و اعمال شکنجههای وحشیانه، نگرانی دوستان از«لو» رفتن امور آغاز شد...
صفحه 37/خاطرات مستند درباره نشریات مخفی حوزه علمیه قم/سید هادی خسروشاهی/نشر کلبه شروق-قم/چاپ اول/ سال1391/191 صفحه/3500تومان
نظر شما